Top student نوشت :)

سلااااام دوستان 


خوب من خیلی اوقات شده مثلا بعد سفری,بی اینترنتی چیزی واقعا وقتی بعد یه مدت برگشتم به وب نویسی اون اولین پسته مصیبت بوده برام.
این بار که خرابی لپ تاپ و امتحانا و هزارتا بدبختی دیگه خیلی طولانیش کرد برام این حس دور شدن از اینجا رو و برگشتنم خیلی سخت تر شد.
اما خوب الان موتورم روشن شده دیگه ول کن نیست دیگه ^_^

خوب جانم براتون بگه که دیشب که همسر اومد من تند تند مشغول بافتن ژاکت قند عسل بودم که برسونم پشتشو به زیر بغل تا امروز بریم کلاس و بقیه شو یاد بگیرم.
دیگه من سرم تو بافتن بود و همسر هم فیلم نگاه کرد و اخبار خوند و بازی کرد تا وقت خواب...

همین که چپه شدیم تو دلی شروع کرد... نمیدونم مرگ بر آمریکا میگفت یا فوتبال میزد.خوب من وقتی اولین حرکاتشو متوجه میشم بلافاصله باهاش حرف میزنم و اصلا دست خودم نیست با اولین ضربه اش باید بگم ای جاااان...  بعد هر چی بیشتر بزنه ای جان من هم ذوق ذوقی تر و همراه با کلمات نوازشگر دیگه میشه... 

دیگه همسر که شنید سریع برقو روشن کرد و مزاحم صحبتای مادر پسری شد و دیگه اصلا به من مهلت نداد 

از اون جا که گل پسر هم خوب جوابشو میداد منم دیگه به نفع همسر کنار کشیدم و گفتم بذار یه کم خوشی این دو تا رو نگاه کنم و لذت ببرم...پریسا دنیای شکلک ها http://www.sheklakveblag.blogfa.com/

دیگه بعدش که جان دلمون آروم گرفت ما شروع کردیم حرف زدن.و خوب قرار گذاشتیم روح خونه رو تازه و شاد کنیم دوباره.

چقدر حرف زدن خوبه و سکوت بد :(

من فهمیدم که همسر هم از جانب من حس خوبی نمیگرفته این مدت.مثلا میگفت یه مدته نه شوخی و خنده ای میکنی نه اونقدری تحویلم میگیری...

خوب روح این خونه واقعا منم.یعنی من سکوت کنم همه چیز ساکت میشه.همونقدرم شادی من به رابطه رنگ میده و این باز منو شادتر میکنه...

اما خوب انقدر مشغول امتحان و یه چیزای دیگه بودم انگار همسر هم رفته بود تو لاک خودش.

خلاصه شب خوب و روشنی شد بعد تجدید عهدها و اعتراف به دوست داشتن ها :)

بعدم بلند شدیم صندلی غذاخوری تو دلی رو که تازه رسیده بود باز کردیم و سر همش کردیم و قربونش رفتیم :)

امروز هم ایشون رفتن باشگاه و من باز نشستم سر ژاکت.

برای نهار عدسی گذاشتم و تا ژاکت تموم شد دیدم دوست جان پیام داده من امروز نمیتونم بیام برای بافتنی :|

دیگه تا همسر اومد نهار زدیم و رفت شرکت...

و بعدشم من یه نگاه به نتایج دانشگاه کردم دیدم هنوز نیومده آخرین امتحانم.حالا اینم ببینم همه رو با هم اعلام میکنم که چی به چی شد :)

دیگه بعدم رفتم کلاس زبان. آقا امتحانمو شدم نوزده و نیم...  اون رقیب عنق شد نوزده  و دوست جان هم هجده و نیم...
خوب دقیقا یه سوال یه نمره ای که شانسی زده بودم درست درومد و همچین یه قر ریزی تو کلاس تو کمرم بود و لرزشهای فراوان تو سرشونه ام ^_^

بعد کلاس دو کیلو سبزی قورمه و یه کیلو خوردن و یه ساقه کرفس خریدم و الانم اینجام دیگه...

الان همچین که پست رو ببندم باید دستمال پهن کنم و حالا سبزی پاک نکن کی پاک کن....

خلاصه اینجوریا دیگه...
چون خیلی خوشال بودم گفتم پستمو الان بذارم 

مواظب خودتون باشید... برای خیر و خوشی هم دعا کنیم 
تا بعد...
۲۹ دی ۲۰:۳۱ سارا میم
واقعا ک روح هر خونه ای خانوم اون خونس 😍 انشاله ک همیشه عشقولی باشید 😍
افرین مامان زرنگ 😁😍
وااای اصلا سبزی پاک کردنو دوس نمیدارم 😁😨😨 

قربونت عزیزم. خوب تو بعضی خونه ها آقوی خونه هم خیلی خلاقیت داره و کلا شاد میکنه فضا رو اما حال شوهر من واقعا به من بستگی داره.. البته خوب نیستا چون خوب دوست دارم اون به خودی خود شاد باشه دیگه...


پاک کردن.شستن.خرد کردن.سرخ کردن. وای خدااااا :(((

۲۹ دی ۲۰:۳۴ دچــ ــــار
توی خونه ی ما هم همینجوریه :)
روح خونه دقیقا تابع روح بانوی خونه است :)

خوب نیستا اینجوری..

من خودم خیلی اوقات یه چیزی پیش میاد احتیاج دارم همسرم برم گردونه به زندگی اما جز روز اول که یه ذره تو سر و کلم میزنه دیگه یهو انگار اونم دپرس میشه...
بعد من خودم باید از پس حالم بربیام هیچ موتور شوهرمم روشن کنم.
هر چند این منو قوی تر کرده اما خوب آدم گاهی دلش اونجوری هم میخواد :)

خدا بانوی خونه تونو حفظ کنه :)

۲۹ دی ۲۰:۴۴ دچــ ــــار
ممنون :)
این قانون طبیعته نمیشه کاریش کرد :)

آقا شایعه سازی نکنید :)

۲۹ دی ۲۰:۴۵ هوپ ...
حالا بذار این بچه ی فوتبالیستی که من میبینم، مقام روحیت رو ازت میگیره! ؛)

نگوووووووووو >_<

سلام عزیزم...قربون موتورت خانوووم...
آفرین عزیزم که همیشه شاگرد اولی...
ایشالله همیشه شاد باشید عزیزم..

سلام گلم. خخخ :)

همیشه که نه ... همش بین اول و دوم در نوسانم. خدا کنه پایان ترمم اول بشم روحم شاد بشه :)

ممنون گلم همچنین

۲۹ دی ۲۰:۵۷ زهرا هستم
فوتبالیست بیادچنان سکوت شکن ببشه 😂
راسی سبزیات پاک شد؟ :))

😂😂😂 این سکوت با اون سوکوت فرق میکنه.

آره دیگه خدا رو شکر.

۲۹ دی ۲۱:۰۱ یا فاطمة الزهراء
خدا رو شکر که صحبت کردین و خوبه حالت
و خوشحالم که تاپ شدی
قرمه سبزی ^_^ کی میپزی بیام؟ :)) 

قربونت.

مرسی.
هان؟؟ چی؟؟ الووو؟؟
آخی خوشمزه بود قورمه سبزیم اون روز؟؟؟
خبرت میکنم به زودی🤗

۲۹ دی ۲۱:۲۴ سکوت :)
بی تو بغلم! :*
قربون خودتون...آقاتون...تودلی تون...اصن همه با هم... :))

آخ جون بغل 😁


وای خدا نکنه دختر ... بدجور چاکریم اصن😇

سلام بلاگر جونم ممنونم بخاطر روحیه خوبی ک بهم دادی مرسیییی عزیزم
راستی کرفس ی جا خوندم ما نباید بخوریم حالا خودت هم ی سرچ بکن مطمئن شی 

قربونت برم عزیزم.

دیگه کم مونده بگن ما آب هم نخوریم😁
کرفس رو وقتی بخوام مرغ اینا بپزم توش میندازم خام نمیخورم .

۲۹ دی ۲۲:۵۴ آندرومدا :)
فینگیلیلیلیلی ^^ 

^_^

۲۹ دی ۲۳:۳۳ آرزوط
 ای. جوووون به این حرکات فسقلللللی... خاله به قربونش رسما. بوووس بوووس آخه. ماشالا😘😍😘😍
آقا نمره ی خوشگلانه مبارررک
برطبل شادانه بکوب اصلا 👏👏👏🙌
...
راستی بلاگر جان جانان مگه مادرجان سیسمونی نمیگیرن خوب چراصندلی خریدی آیا؟  😶

آره ^_^ خدا نکنه مرررسی خاله...


اوووه قرررر کمرررر ....😆

نه آرزو جونم ما رسم سیسمونی نداریم...

سلام بلاگر
یعنی نمیدونی خوندن پستات چه حال خوبی به آدم میده
وقتی توی پستات انقدر انرژی هست، پس حضورت خیلی خیلی بیشتر انرژی بخشه
واقعا این یه موهبته
کلا شور زندگی توی نوشتنت موج میزنه
البته نه فقط شور زندگی، کلا اگر یه وقتایی حالتم زبونم لال خوب نباشه بازم شدیدا تاثیر گذاری

سلام سحر جونم.

ای جونم چقدر خوب...
ممنون ازت که انقدر مهربونانه نگاه میکنی ...
مرسی که انرژیمو دریافت میکنی...

۳۰ دی ۰۷:۵۶ مامان دخترم
خدا کنه موتورت همیشه روشن باشه 😉
چه خوب ک شفاف سازی کردید برای هم💞
جونم صندلی غذا💋

آاااوووو راستی تاپ شدنت مبااارک
💚💛💚💛💚💛💚💛💚💚

ان شاالله که همیشه توی زندگی تاپ باشی که البته هستی😙😘😚

به به به چه قلب افشان کردی این کامنتو...

قربونت بشم خوب🙂

آاااووووو؟؟؟😂😂😂
ممنون مینا جانم.

۳۰ دی ۰۹:۰۵ دچــ ــــار
میدونید بیشتر مردا (برعکس خانما) بلد نیستن خانماشونو شاد کنن :) 

خوب بلد نیستن چون ذاتی نیست اکتسابیه.تا یه جایی بلد نبودن اوکی هست اما وقتی یکی بداند که نداند و نخواهد که بداند جسارتا میدونید چ جریانی میشه... 

خداییش به خودتون فشار بیارید میدونیدا اما خوب میذارید مدیریتش از دستتون در بره.

۳۰ دی ۱۱:۲۷ دچــ ــــار
مسئله اینه که مردها بخاطر زناشون از ناراحتی و قهر کوتاه میان اما برعکسش کمتر اتفاق میفته :)

تکذیب میکنم... 

خوب این چیزی نیست که بشه به اکثریت زوج ها تعمیمش داد...
هر کی یه جوره.

واااای سر اون قر ریزو لرزشهای فراوان مردم بس که خندیدم خدا نکشتت دختر
برای یار تو دلی اسم انتخاب نکردین؟
بلاگر جان من بهت افتخار میکنم که رقیبو فیتیله پیچ نمودی

^_^ 

همیشه بخندی...
چرا انتخاب کردیم اما چون تو اینستا نگفتم اینجا هم نگفتم که ریا نشه.
فعلا که تو دلیه دنیا اومد جوجه صداش میکنیم .

قربووونت.خدا کنه رقیب برای پایان ترم باراندازم نکنه..

۳۰ دی ۱۳:۰۹ یا فاطمة الزهراء
عااالی بود ^_^
حالا الان نمیام مزاحم نمیشم ^_^
ولی بذار فندق به دنیا بیاد ^_^ حتما میام 

دیوونه اون موقع هم میای... 

من از اونا که تو شکمت داری میخاااااااااام😂😂😂
کامنت قبلی م نرسید!!؟
درخواست آدرس معلم بافتنی😉

خدا نصیبت کنه عزیزم.

کامنت قبلیتون تایید شد دوست خوبم،مگه شما همشهری هستی که اینجا رو بشناسی عزیزم؟؟؟

۳۰ دی ۱۹:۲۳ ایدا سبزاندیش
سلام بلاگر جون
خدا رو شکر که شاد هستی و دوباره روح به رندگیت اومده. امیدوارم که همیشه شاد باشی و بهترین روزها و شب ها رو در کنار پسر قشنگ و همسرت داشته باشی. آمین

سلام عزیزم.

ممنون آیدای زیبا...

۳۰ دی ۱۹:۵۳ سُهیلآ
ای جووونم به تو و هلو خان و گفتگو های شبونه 

خیلی حرف زدن خوبه خیلی 

خیلی این روزا نیاز دارم بهش و دوری و اتفاقات 

دعا کن برام :(

هلو خان و کوفت :)

آره واقعا...

آی عزیزم صبور باش.چشم.

بافتنی خیلی ذوق داره ^_^
مخصوصاً وقتی داریمـ واسه کسی میبافیمـ که عاشقشیمـ ...

سکــوت واقعاً بده :(
روزِ ســخت روزیه که روحِ یه رابطه، یعنی خانومـ نتونه یا نخواد حــرف بزنه ...

ایشالا که همه امتحاناتونُ به همین خــوبی داده باشید :**

آفرین دقیقا... منم هر بار برای کسی چیزی میبافم زودتر میاد بالا انگار :)


اوه امان از روزی که نخواد :(

قربونت.

دقیقا درست میگی روح و شادابی هر خونه زن اون خونه هست ،اااااای جان
انشاالله لحظه های شیرین زندگبتون هزاران برابر بشه در کنار همسر و تو دلی😍😘

:)


ممنون مهتاب جانم...  تو هم شاد باشی :)

آقامن الان تازه رفتم جواب کامنتم راجع به خریدای بچه روخوندم. راستش بچه رو تو تختش نمیخوابوندم کنارخودم یه کم اونورتر روزمین میخوابوندم. خوب ما خودمونم جز درمواقع خاص تو تختمون نمیخوابیم چون خوابمون بخاری نداره. خونمون پکیج اینام نداره که. اینجوری بودپسرمو توتخت نخوابوندم. اما از دوسالگی که دوسه ماه بود شیرش نمیدادم از خودم جداش کردم و تو اتاق خوابوندمش. از وقتی ام که چهارسالش شد و خونمون عوض کردیم تخت بزرگ گرفتم براش و الان تو اتاق خودش میخوابه کلا سه ساله.

که اینطور... مرسی

سلام بلاگر جونم.اولا که خیلی خوبه که مادر بشی....نمیدونم چرا ولی این لگد زدن های نی نی و ذوق کردناتو درک میکنم. 
خوبه که همه ما اینو میدونیم که برکت خونه شادی و نشاط خونه و اساسش زنه..ولی مشکلات و گاهی هم خودخواهی مردا یا خودمون باعث میشه یادمون بره چقدر زندگی رو میشه شیریت و دلچسب گذروند‌‌...
مطمینم تو شادی و نشاط خونه خودت هستی و خواهی بود عزیزم.

سلام محیا جون.

خوب من هم قبلا ها درک میکردم.یعنی میدونستم چقدر روحم رو شاد و سرشار میکنه تجربه اش.حتما تو هم مثل من کلی مادر احساسی میشی :)

اوهوم...

قربونت...

سلام بلاگرجان.شماباوجودتودلی میشینی این همه سبزی پاک میکنی وبافتنی میبافی من بیشتربه تنبلی خودم پی میبرم. 
آغاقبول نیست اسم خودتوکه بهمون نمیگی بلاگرصدات میکنیم. اسم انتخابی پسرملوس روهم که نمیگی بایدتودلی وجوجه صداش کنیم. 

سبزی رو تنها نبودم آزاده جونم با همسر پاک کردیمش.اما باز خیلی زیاد بود و کلی خودمو فحش دادم :)


آقا قبول نیست اعتراض وارد نیست ^__^

سلام بلاگرجانم.
صبحت بخیر خانومی.
به به تاپ استیودنت شدنت مبارک عزیزم.
ینی به این میگن یه مامان باحال...خوشم اومد...
تو دلی بهت افتخار میکنه.
مم یه چیزی بگم؟من تاحالا سبزی پاک نکردم...اصلا نمیدونم چه جوریه...اما احساس میکنم کار سختی باشه..حالا در آینده باید پاک کنم.خخخخخ.
فدات.
روز خوبی داشته باشین همراه با تو دلی وروجک.

سلام آوایی :)

قربونت خانمی.
امیدوارم واقعا بهم افتخار کنه :)

سبزیتو آماده میخری یا مامانت اینا تامین میکنن؟ حوب سبزی خوردن چی؟ نمیخورید اصلا؟
منم چند سال اول مادر شوهرم سبزی های قورمه برام آماده میاورد و مثلا کوکو . آشی رو آماده میخریدم اما یکی دو ساله دوست ندارم سبزی فریز شده استفاده کنم.سبزی قورممو همیشه دو کیلویی میگیرم که نهایتا دو سه وعده بشه.باقی رو هم همینطور.و اینکه واقعا وقتی خودم سبزیشو پاک میکنم نسبت به غذام حس بهتری پیدا میکنم و لذت بیشتری میبرم از خوردنش...

قربونت

۰۲ بهمن ۱۳:۳۹ معشوقه ...
منم موتورمو روشن کردم دیگه. چون تا دو هفته بیکارم ؛)
سلام عزیزممم. تاپ شدنت مباارک. نمرت تو چشم اون رقیب بداخلاقت.
وووی ژاکت قندعسسسل ^_^ بعدا که تموم شد عکسشو برامون بذار ببینیم ذوق کنیم.
 ^_^

ایول... به سلامتی.

سلام به روی ماهت. ممنون ازت.

چشم میذارم :)

سلام بلاگر جان
ای جاااااانم چقدر خوبه که تودلی همچین مامان بابای عشقولی ِ باذوقی داره
خدا حفظ تون کنه
شاگرد زرنگ خودمونی دیگه
منم سبزی پاک کردن و متعلقاتش رو..... اووووووف
خدا قوت

سلام هدیه ی گلم.

^_^
قربونت.

فکر نکنم کسی دوست داشته باشه اصلا... 
سلامت باشی :)

۰۳ بهمن ۰۰:۴۱ سارا مجیدی
قربون اون قند عسلت اخه،چ حس خوبیه بچه دار شدن
میدونی بلاگر نمیدونم جای خالی منو حس کزدی یا نه!ولی من کلا خیلیی کم دیگه میام وبلاگ و اینا،اما برات همش ارزوهای خوب میکنم و وقتی چندتا پستتو میخونم روحم تازه میشه خوشحال میشم با خوشحالیت و این روزات ونوشته هات کلا بخدا
ببخش من دیر دیدم ک کامنتم نرسیده بهت
اما همیشه یاد شما دوستان وبلاگی هستمو و برات ارزوی شادی دارم

سلامت باشی عزیزم :)


من بیچاره که خیلی وقته میگم کم پیدایی معلومه که جای خالیتو احساس کردم...
ممنونم ازت که مهربونی :)

فدای تو بشم :)

۰۳ بهمن ۱۱:۰۱ سارینا2

سلام

خوبی

ان شا الله که همیشه شاداب باشی و روح خونتون هم سر زنده باشه


گفتگو هم راست میگی خیلی خوبه وخیلی ضروری

هرچند در بعضی موارد دست آدمو رو میکنه ولی کلا من هم جز طرفداران گفتگو هستم 


با آرزوی سلامتی خودت و تودلی و بالا بودن نمره امتحاناتت 

سلام عزیزم ممنون.


خوبی خودت؟ مهمونات رفتن؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان