بامداد نوشت...

دوست جان ها سلام پریسا دنیای شکلک ها http://www.sheklakveblag.blogfa.com/

هر چند که خیلی دیر وقته و منم همچین بگی نگی آماده ام که سرمو بذارم و غش کنم  اما باز گفتم پستمو بنویسم...

چقدر دلم میخواد دو هفته زمان اضافی بصورت پرانتز باز شه تو زندگیم که تو عمرم محاسبه نشه و کلا یه اشانتیون باشه روی این عمر که تند تند داره میگذره و منو جا میذاره...

از تو دلی بگم که قند و عسله برا خودش :)

میگم بچه وقتی خوابه هم با دست و پاش ضربه میزنه آیا؟؟

بخاطر اینکه همش احساس میکنم تو دلی خواب نداره انگار و مثل این بچه ها که انگار فلفل تو ماتحتشون ریختی  همش در حال وول خوردنه :|

فکر کن من دیشب که تا چهار صبح بیدار بودم و درس میخوندم   اونم بیدار بود و اون تو برا خودش فوتبال بازی میکرد...

بعد خوابیدم و هفت صبح بیدار شدم که خیلی زود باز سر و کله اش پیدا شد و در طول امتحان همش حواس مامانشو پرت میکرد و من مثل دیوونه ها همش نیشم باز میشد  ده و نیم که رسیدم خونه خیلی خسته بودم و همسر هم که آغوشش باز و تشک و پتو هم به راه و سریعا مغتنم دونستم و چپه شدم و تا آخرین لحظه ی هوشیاریم باز تکون میخورد.ساعت دو بود که باز با تکونای خودِ جگر طلاش بیدار شدم و با ای جان ای جان گفتن هام باباشم بیدار شد و نشستیم دو تایی زل زدیم به شکم مبارک من و بالا پایین شدناشو نگاه کردیم و از دیوونه بازی هاش خندیدیم .

در طول عصر تا شب هم باز یک دو ساعت وول درست حسابی خورد.خوب بخواب دیگه بچه 

نکته ی جالب تر از جالبش اینه که جدیدا بد جور با باباش دوست شده... یعنی گمونم منتظر بود من اون پست رو تو اینستا بذارمااا.که گفته بودم تا باباشو صدا میزنم تکوناشو ببینه دیگه آروم میشه....

الا با صدای باباش شیطون تر هم میشه...

یکی از لحظه هایی که ارزش ثبت کردن و حتی فیلم گرفتن داشت این بود که امروز یه ذره تکون خورد.بعد باباش که اومد آروم شد و ما رو منتظر گذاشت.بعد باباش سه تا بوس پشت هم رو جایی زد که من میگفتم الان اینجا بود.بعد انگار که با سر هد بزنه شکمم پرید بالا. باز باباش سه تا بوس میزد این یه دونه ضربه :) خیلی باحال بود خیلی زیاااد... خدا نصیب هر کی دوست داره بکنه این روزا رو 

من هر وقت از جوجه اینقدر مفصل حرف میزنم همه میگن وای خوش به حالت... دلمون خواست...  چقدر همش شمع گل پروانه و خوبه...

اما الان میخوام یه ذره از سختی هاشم بگم که واقع بینانه نگاه کنید بعد که براتون اتفاق افتاد کاخ آرزوهاتون خراب نشه 

خوب سه ماه اولش که برای من اصلا یه تجربه ی وحشتناکی بود... خدا رو شکر گذشت اون روزای بالا آورندگی و تو دستشویی تا مرز ترکیدن رگ های مغز رفتن از شدت اُغ زدن 

از هفته ی چهارده به بعد خوب شدم و یه چند هفته زندگی همه ی خوشگلیا رو یه جا داشت 

اما خوب زیادی باز شدن اشتها هم خوشایند خوشایند نیست دیگه... مثلا مغزم واقعا فرمان سیری نمیده.خوب سخت نیست مثلا سه وعده ی شیک و مجلسی و تا خرخره مجبوری بشه شونصد تا وعده چون یهو حس میکنی داری میترکی اما دو دقیقه بعد انگار نه انگار؟

یا کمر دردهایی که میرن و میان.اما امان از شبایی که میان :( 

اون شبا رو من کلا با کمک همسر باید بغل کرده بشم و و فاصله ی ده قدمی هال تا در دستشویی رو حمل بشم :|

اولش خیلی ها فکر میکنن خوب خیلی هم خوب آدم بیشتر ناز میکنه و این حرفا اما واقعا حس ناتوانی چیز جالبی نیست.

بعدش هم شروع قلمبه شدن که مرکز ثقل بدن تغییر میکنه و ممکنه آدم یهو نفهمه چرا نمیتونه مثل آدم راه بره  مثلا من اوایل که عادت نکرده بودم تو خونه خیلی دست و پا چلفتی شده بودم...

از همه بدتر اینه که دیگه مثل سابق حس نمیکنم دستشویی دارم و کم کم باید برم.وقتی حسش میاد این روزها انگار همون لحظه میخواد بریزه بره پی کارش... برای همین من بیرون از خونه که باشم هر جا و بین هر راهی یهو که این پیام مخابره شه که ظرفیت مثانه پر است از اولین ساختمون ممکن وارد میشم و هیچ مهم نیست که رو در سرویس نوشته فقط برای استفاده ی پرسنل... من فقط میدونم باید برم تو 

از این بدتر برای خود من نافمه :| کم کم داره سیاه میشه و تنها چیزیه که واقعا دوستش ندارم.بعدم مشخصه که قراره بیرون بزنه.بعضی عکشا رو که تو اینستا میبینم نافشون بیرون زده انقدر بدم میاااد.فکر کن خودم دارم دچارش میشم.

بذارید دیگه از یبوست نگم که اگه نتونید با یه چیزی رفعش کنید خیلی خیلی عذاب داره :(

یا مثلا الان موهام دچار ریزش شده.ابروهام کم تر شده.

بعضی ها دچار لکه و اینا تو صورتشون میشن اما من خوشبختانه هنوز مث ماه شب چهاردهم  اما مثلا رو گردنم یه چیزای قهوه ای خیلی ریز در اومده که خوشبختانه حتی همسر هم متوجهشون نشد اما خوب مثل گوشت یا پوستی که اضافه باشه برجسته است.درسته که خیلی ریزه اما خوب بعنوان ناهنجاری میشناسمشون من >_<

یا اینکه واقعا حس میکنم از داخل دیواره ی شکمم از پهلوها دارن چاک چاک میشن... حس ترکیدنی که سبک نمیشم ازش و یکی دو هفته ای میشه دچارش شدم.

یا بی خواب شدن شب هام که واقعا سخته... خسته و کوفته ام.برق خاموشه. گوشی خاموشه.اما من مثل جغد چشمم بازه و دارم به هیچ کجا نگاه میکنم.خیلی زیاد طول میکشه تا حس کنم پوزیشنم راحته و اصلا فرق نداره چند تا بالش کنارم و لای پام و پشت کمرمه.بعد فکر کن اینا فقط تا آخر پنج ماهگیه .یعنی من ماه آخرم رو باید از بیخوابی تلف شم

کفش پوشیدن و جوراب و شلوار پوشیدن هم مصیبت هایی هستن.کلا هر چیزی که خم شدن بطلبه ناخوشاینده...

یه چیز بی تربیتی هم هست که دیگه اونو نمیگم :|

خلاصه که اصلا این نیست که همه چیز با هم تو زندگی آدم اوکی باشه... اما آدم یه چیزایی از دست میده و یه چیزایی به دست میاره در مقابل.

این وسط اگه چیزی که بدست میاری ارزشمند باشه سختی ها رو هم میتونی تحمل کنی و صبور شی و همش ناله نکنی...


خوب دیگه چند تا سوال میپرسم و میرم...


اول اینکه کسی پیج رسمی دکتر هلاکویی رو میدونه؟ اگه آره من رو تگ کنه تو اینستا.


دوم اینکه آیا کسی تو خریدای بچش از این لباسشویی کوچولو ها هم گرفته و راضی بوده؟ 


سوم اینکه کلا به جز لباس هر چند تا قلم وسیله ای که برای یه نوزاد ضروریه میشه برام بنویسید؟


چهارم اینکه در مورد خرید شیشه شیر و پستونک راهنماییم کنید خواهشا.مثلا چند تا شیشه شیر. چه اندازه ای؟ آیا مارک مهمه یا نه؟ 


پنجم اینکه کیا برای جوجه شون از اون تختا خریدن که زیرش پارک بازی داره؟ اگه راضی بودید چه مارکی.تا چه سنی استفاده شد؟


ششم اینکه شیر دوش استفاده ای داره؟ تو اینستا یکی از مادرا گفته بود دستیش به درد نمیخوره و فقط برقی بخرید.تجربه ی شما چی میگه؟


هفتم اینکه باز تو یه پستی خوندم نوشته بود آتلیه بردن نوزاد برای اون عکسای فانتزی که هممون پشت مجله اینا میبینیم و ضعف میکنیم کودک آزاریه اما من دلیلش رو نفهمیدم.شماها نوزاداتون رو آتلیه بردید؟ اگه آره چه آسیبی متوجه بچه است و اصولا تایید میکنید یه جور کودک آزاریه؟ o_O


هشت اینکه مخلصیم دیگه... با حوصله و صبر و دقت جواب بدید ببینم جگرای وبلاگم کیان ^___^

۲۰ دی ۰۶:۲۳ فـــافـツـا ..
اقا من دارم درس میخونم حاضریمو میزنم صبح میخونم...خوبه که وقت داری غش کنی:))

موفق باشی ... 

۲۰ دی ۰۶:۳۰ زهرا هستم
حواسم نبود اشتباه کامنت دادم :|
خوب با حرفات کاملا موافقم بچه داشتن خیلی آسون نیست اعظم راسخ میخواد که خوب من شاید 10 سال آینده یا شایدم 20 سال آینده بخوامش :))
شما تازه از بخش حمل بچه نوشتی هنوز بدنیا نیومده تا با بخش جدید زندگی فرزند در خانه آشنا بشی :)) الان چون در درونت قابل کنترله ! 
درمورد سوالاتت خیلی اطلاعات ندارم اما با بخش آتلیه کاملا موافقم اشعه دوربین و فلش و نور خیلی روی بچه تاثیر داره حداقل باید بزاری تا 7 سالگیش بمونه زود زود ببری آگه خیلی آسیب نزنه کمی آسیب و میزنه مطالعات علمیشم هست!

آخی عزیزم :) خوب آره دیگه منم همیشه دوست داشتم اما نه خودم آماده بودم نه زندگیم.. خیلی صبر کردم برای این روزا :)

آره درسته .اصل ماجرا اونوره و تازه مادری اونور معنا پیدا میکنه :)
یعنی تا هفت سالگی بچه رو آتلیه نبری؟؟؟ خوب اون اول اول که بچه همش خوابه آخه و عکسا چشم بسته است... دیگه فلش چجوری به بیناییش صدمه میزنه ؟ 
حالا البته باز باید حسابی پرس و جو و تحقیق کنم ببینم واقعا جریان چیه. به هر حال اگه خطر ناک باشه نمیبرمش...

۲۰ دی ۰۶:۳۴ زهرا هستم
http://niniban.com/fa/news/51532/%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%85-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF

http://www.asriran.com/fa/news/415303/%D9%87%D9%85%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D9%85%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D9%86

http://www.yjc.ir/fa/news/4706203/%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%82%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AF

ببین اینا کمک میکنه

ممنون عزیزم :) چه دست پر :)

۲۰ دی ۰۷:۳۹ soheila joon
منم عین تو عاشق بچه ام و بنظرم سختی هاش در برابر داشتن تو دلی قابل تحمله 
من پیج دکتر هلاکویی رو دارم تگت میکنم... 
بعدشم اینکه آتلیه من یه جا خوندم فلش دوربین ها برای نوزاد خیلی مضره و خطر نابینا شدنش رو هم داره 
بقیشم نمیدونم عزیزم :دی

اتفاقا چند روز پیش داشتم به مامان شدن تو فکر میکردم تو خلوت خودم... کلا بهت میاد :)

مرسی از تگ.
قربونت..

۲۰ دی ۰۸:۳۴ آرزوط
سلام به خوشگل مامانیه شب زنده دار. اووووه چقدر سوال. هرچی میخواستم بگم یادم رفت... رفتم تو فکر جواب سوالا. آقا چندنمره ایه سوالا؟؟؟؟خخخخ.
اول از همه بلاگر جون تجربه ی شخصی خودم. واسه ی یبوست و اینا تخم شربتی بخورگلم. چیزیه که هیچ دکتری نمیگه ضررداره امابازحتماااابه دکترت بگو وبنوش. هم واسه کلسیم و آهنت عالیه هم راحت میشی. من توبارداری دومم واقعا نجات یافته شدم باهاش. مخصوصابعداززایمان که شیردهی شروع میشه وتاشش هفت ماه این یبوسته هنوزتشریف داره تو بدن مبارک.
خوب بریم قسمت سوالا.
سوال اول و نمیدونم.
دومی:من خودم تو سیسمونی پسراولم مینی واش نداشتم هرچی مامانم اصرارکرد نذاشتم بخره و گفتم میخوام لباساشوبادست بشورم و باصابون. اونموقع ها پنجاه تومن بودبهترین مارکش. خنگی کردم و بعدهاشدیداپشیمون شدم. چون لباسای نی نی روکه نمیشه جمع کرد یه هو ریخت تو لباسشویی بزرگا.تندتندهم باید عوض شه. مخصوصا ماههای سوم چهارم به بعد. به نظرم حتما بگیر. خیلی خیلی به دردت خواهد خورد.
سوال سوم:
خوب به جز لباس،گهواره خیلی خوبه. امااگه هم میخری سبک بخرکه قابل حمل باشه. چون نی نی که تو گهواره بخوابه عادت میکنه و همونقدرکه خواب توی گهواره تورو راحت میکنه و مثلا وقتی شب بعدازاینکه مطمعنی نه گرسنه ست نه جاش خیسه نه جاییش دردمیکنه یه هو بیخوابی بزنه به کله ی خوشملش و بخواد مامانی روبیخواب کنه قلش میدی تو گهواره و درازمیکشی پایین فقط بایه انگشت تاب تابش میدی و اونم خییییلی زود لالامیکنه،به همون میزان اگه شب جایی بری که گهوارهه نباشه دهن مبارکت سرویس خواهد شد. خخخخ.
من خودم توسیسمونی پسرم همه چی بود.مثلا کالسکه و کریرو تخت و اینا. مارکشم مادرکارو چیکو بود. اما واقعا کالسکه و تخت نوزادی رو حتی واسه دومی ام استفاده نکردم. اصلا فقط جاموتنگ کرد. یه ماه ویشم درحالی که حتی گردوخاکم روش ننشسته بود بخشیدمش به یه بنده خدایی. البته کریر عالیه ولی فقط یه ماه کاربرد داره. که اونم گهواره که بگیری کارکریرروانجام میده. والا... چون بیرون بردن بچه باکریر همچینم آسون نیست من به عنوان نی نی لای لای استفاده ش میکردم. مگه باماشین میرفتیم برون.
سوال چهارم:شیشه شیرو پستونک بستگی به نی نی خان داره.که اصلا اهلش هست یانهدوتا پسرای من پستونک نگرفتن اصلا. به حرف هیچکس گوش نده. پستونک عالیههه حتمابهش بده
آرومتر میشه بچه. شیشه هم سه تابگیر. و حتمایکیش روشیشه ای بگیر. چون گاهی لازمه قنداق یانبات داغ رو ولرم به نی نی بدی اونجوری شیشه اگه پلاستیکی باشه مضره. مارک شیشه های من cameraست که راضی ام. هم فانتزی ها هم معمولیاش خوشگل و خوش کیفیته. دوتا کوچیک بگیر یه دونه بزرگ .اون شیشه ایه رو کوچیک بگیر ایضا.
پنجم رو نمیدونم چون موقع سیسمونی من ازاین چیزانبود اما خوشگلن زمین بازیا. فکر کنم تا یکی دوسال کاربرد داره.
ششم:حتماااااا شیردوش بگیر گلم. حتما. مال من که دستی بود. خوب یه کم دردسرداره دیگه. فکر کن شیرتو بدوشن اونم بایه چیزمکنده خخخخ. ولی تجربه ی برقی ندارم نمیدونم. اما حتمابگیر. واقعا لازمه. روزای اول سینه ت رگ میکنه واگه شیرتو ندوشی خدایی نکرده عفونت میکنه سینه ت.درد .تب ولرزواینا. من تو شیردهی اولم اینجوری شدم چندبار. ولی دومی نه .
هفتم:
واااا... کودک آزاری چیه. دوسه ماه اول بچه کلا خوابه اکثرمواقع. خوب ژستای جینگولی و لباسای بینگولی تنش کردن و عکس گرفتن چه ایرادی داره. نه من خودم اولی رو بردم آتلیه ولی پنج ماهگی اونم مثه آدم بزرگاست عکسش خخخخ اونموقع به شدت الان ازاین عکسانبود چهارپنج ساله زیادشده. دومی روکلا نبردم اما تو خونه کلی از این عکساازش گرفتم تو اینستام موجوده.
هشتم:فدایت...خداکنه قبول شم. 😂نمره ام ارفاق کن خانوم معلم

سلام گلم :)

یعنی آخر پستم گفتم این سوالا رو تو پست جداگونه بذارمااا اما دیگه مغزم فرمان خواب داده بود میخواستم زودتر ثبت کنم و برم :)

مرسی عزیزم... چشم.
گهواره رو فکر نکنم بخرم. میدونی من کلا از این الگوهای خواب که همیشه شرایطش میسر نمیشه باید فرار کنم. به هر حال همیشه خونه ی خودم نیستم و به سرویس شدنش نمی ارزه :)
عه کالسکه خیلی خوبه که... آدم با خیال راحت بیرون میره.قدم میزنه... نمیشه همیشه بچه رو زد زیر بغل که...
خوب اینکه میگی تخت بچه استفاده نکردی پس بچه رو کجا میخوابوندی؟
خدا کنه پستونک بگیره .. انقده خوشم میااااد ^_^
خخخ دستی و برقی کلا جفتشون میمکن دیگه... خدا نکشتت مور مورم شد اصن >_< اما چون برقیش گرونه یه کم میخوام بدونم دستی راه میندازه کار آدمو ؟
برم تو اینستات ببینم عکسا رو...
تو خیلی جگری اصن :)

۲۰ دی ۰۸:۵۸ یا فاطمة الزهراء
درباره وسایل مورد نیاز به غیر لباس بخور خیلی لازمه چون بچه شما توی بهار به دنیا میاد و بچه هایی که تو بهار و تابستون به دنیا میان در معرض مشکل تنفسین و بخور خیلی کمک شون میکنه من خودمم داشتم که الان ریه هام سالمه دکترم گفته بود مثل نون شب واجبه :) 
بعدم شیشه شیر حتماً یه مدلی بگیر همه قسمتاش شسته بشه جایی که دسترسی درست نباشه نداشته باشه چون ممکنه شیر توش فاسد شه و مسموم شه بچه 
یه پتوی بافتنی براش لازمه برای بعد حمومش با یه کلاه برای بعد حمومش 
یه لگن برای حمومش لازمه و کلی پودر و کرم و اینای بچه 
بعدم میگن ماساژ خیلی موثره رو نوزاد اما باید با دست مادر یا پدر باشه یه وقت دستگاهشو نخری بیفایده است :دی 
فعلا همینا رو یادم اومد

عجب... مرسی که گفتی...

وووویی ماساژ ^_^
قربونت

۲۰ دی ۰۹:۱۳ JOJO Kocholo
بازم هم باید عذر خواهی کنم از حجم حرفی که داشتم و الان تموم شد .
من به نظرم بچه کلا دردسره :|
و در آینده پیشمون خواهی شد :)

مهبان عزیزم با تمام عشق و احترامی که برات قایلم عرضم به حضورت که من دیمی بچمو درست نکردم که قرار باشه براش پشیمون باشم یا الان شک داشته باشم که یه روز ممکنه پشیمون بشم یا نه

.و از اونجا که بعد این من تو پستام دیگه طبیعتا در مورد نی نی و بارداری و زایمان و این چیزها خواهم نوشت , اگه برات مطلب خوشایندی نیست خواهشا نخون پستامو.

من واقعا دوست ندارم از این دست کامنت ها بخونم :)

خوب و دوباره سلام.
سلام بر بلاگر عزیزدلم... و اقا پسر خوشگل و شیطونش...
خوب من فکر کنم اون تودلی خان همیشه هم بیدار نیست و مثلا یه وقتایی که احساس ضربه میکنی تو دلی توی کیسه ی آب در حال چرخیدنه و شایدم خواب باشه...البته من اینو مطمئن نیستم و باید از اونایی که مامان شدن و تجربه دارن بپرسی.
خخخ همش دو هفته فرصت میخوای؟چه دختر قانعی هستی تو...
آخیی عزیزم چقدر احساساتی شدم من از این که تو دلی به وجود باباش عکس العمل نشون میده و البته شوهرتم چه مرد پر حوصله اییه و چقدر خوب ارتباط برقرار کرده.
من انقدر دوس دارم بدونم که آیا میثمم همینقدر خوب ارتباط برقرار میکنه یا نه؟که البته بعید میدونم....
چقدر خوب که همه چیزو واقع گرایانه مینویسی.اصلا من عاشق همین دید واقع گرایانتم به همه چیز...خوبیاشو میگی...لذت هاشو و خوشیاشو میگی...در کنارش سختیاشم میگی...
خوب همینطوره و مادرشدن واقعا درک و بینش میخواد و صبر و فداکاری زیاد...
که من مطمئنم تو لایقش بودی و هستی و مادر نمونه ای میشی.
خوب حالا بریم سراغ بقیه ی پستت..
اغا منم از اون قسمت بیرون زدن ناف خیلی بدم بیاد.تو عکسا که میبینم یه جوری میشم...اما خوب چاره ای نیست دیگه.گویا برای همه مون پیش میاد.مهم اینه که هرناهنجاری برای بدن یه مادر باردار قشنگه و باید به فال نیک گرفت.
در مورد شکمت هم که هر روز و هرشب چربش کن تا کمتر ترک بخوره...
و حالا بریم سراغ سوالا.
من که خودم نینی ندارم و زیاد تجربه ندارم اما از اونجایی که پیجای بارداری خیلی میخونم تا چایی که بدونم جواب میدم.
سوال اولتو که نمیدونم.اما یه وقتایی که  سخن رانی هاش به دستم میرسه گوش میکنم.
در مورد مینی واش...خوب من توی این پیجا که مادرا در موردش صحبت میکردن بیشترشون میگفتن که به درد نمیخوره و کلا به جز یکی دو بار استفاده نمیشه و جزو وسایل ضروری سیسمونی نیست.حالا باز بستگی به خودت داره اگه احساس میکنی ازش استفاده خواهی کرد بخر.
سوال سوم هم باید مامانا جواب بدن چون اونا دقیق تر میدونن.اما اون چند تایی که من میدونم:
شیشه شیر.ناخون گیر و فین گیرو دماسنج و اون چیزه که بچه رو میخوابونن روش پوشکشو عوض میکنن و پتو و بالش شیردهی و چیزای بهداشتی مثل شامپو و روغن بدن و پماد سوختگی و آویز صدا دار و اینجور چیزاست..بقیه شم مامانا بیان بگن که من الان انقدر کمرم تیر میکشه حضور ذهن ندارم.
سوال چهارم هم فکر کنم سه تا شیشه شیر برای اول کافی باشه..البته باید ببینی میخوای کلا شیر خودتو بدی یا شیر خشک.سایزش رو من در جریان نیستم اما میدونم که مارک چیکو خوبه.
سوال پنجم رو نمیدونم.
سوال ششم هم این که شیردوش به درد کسایی میخوره که لازمه شیرشون رو بدوشن و مثلا نوزادشون رو مجبورن پیش کسی بذارن برای چند ساعت...و این که مامانا کلا میگفتن شیردوش برقی بیشتر استفاده داره.من نمییدونم دقیقا.
در مورد آتلیه هم ...خوب یکمی برای نوزاد سخت هست.چون مثلا لختش میکنن و هی تو حالت های مختلف درش میارن...اما این که کودک آزاری حساب میشه یا نه رو نمیدونم...آخه اون عکسای آتلیه ای نوزادی خیلی قشنگن.اما خوب قطعا مادر باید اونجا حضور داشته باشه و اگه غریزه ی مادریش بهش بگه که اون بچه داره اذیت میشه میتونه از ادامه ی کار جلوگیری کنه دیگه....پس در این مورد اونقدرام سخت نگیر.
و هشتم هم این که مام چاکر و مخلص شما و اون آقا پسر جیگرتون هستیم بلاگر خانوم.

سلام آوا جون.

خوب من چرخش حس نمیکنم که.ضربه میزنه جوجه :)
خوب دو هفته واسه خود خودم دیگه. فقط به خودم و هر چی مربوط به خودمه برسم.
اگه میخوای میثم یه حرکاتی بزنه اون موقع از الان باید یه کارایی بکنی. من از چند ماه قبل بارداریم هیچ مجله و مطلب مربوط به بچه رو تنها نمیخوندم.یهو میگفتم آب دستته بذار زمین اینو بخونم ببینی چ باحاله.. حالا شوهر من کلا بچه دوست که بود اما این چیزا خیلی بیشتر مایل و علاقمندش کرد.یا من هر چند وقت یه بار یه چیز کوچولوی بچگونه میخریدم.یا وقتی بیرون بودیم جلو سیسمونی عروسک فروشی اینا نگهش میداشتم.نا خودآگاه درگیر تر شد.واقعا همه ی محبتایی که تو دوره ی بد ویارم کرد رو بغیر مهربونی خودش مدیون اون مطالبی که براش خوندم میدونم.
ممنون عزیز دلم :)
خخخ وای آره خیلی بده.نه برای همه پیش نمیاد.بستگی به ناف الانت داره.برا من خوب یه نخود کوچولو اون تو بود انگار که الان که گودی نافم داره صاف میشه اون نخوده میزنه بیرون. اما برا بعضی ها کلا تو اون سولاخ ناف صافه و هیچی نیس :) برا اونا حداقل شکمشون صاف میشه..
ترک نداره هنوز... از داخل داره باز میشه.. خیلی فشار رو دو سمط نافمه مثلا... 
خوب اون مامانا با چی لباس بچه ها رو میشورن آخه؟ آره احتمال خریدنش زیاده..
فین گیر :))) ای جون دیگه :) 
آی عزیزم کمرت :(( 
خوب من اگه شیرم خوب باشه فقط شیر خودمو میدم ایشالا :) مرسی..

قربونت برم مرسی از کامنت خوبت:)

سلام بلاگر کبیر جاااانم،  من از آوا خواستم ی وب خوشگل بهم معرفی کنه، واقعااا دستش درست، خلاصه بگم، کیف میکنم باهات :))) دم خودت و تو دلی جووون جیییییز، میخامت

سلام عزیز دلم .خوش اومدی..

ای جون چه داش مشتی هم بود کامنتت.. چاکر ماکریم اصن  ^_^

۲۰ دی ۱۰:۰۷ سارا میم
سلام مامان خوبی .اخی چ جوجه شیطونیه ماشاله 😍😍😍
بعله بعله همین عشق ب فرزنده ک تموم این سختی هارو اسون میکنه و مزه شیرینی هاشو هزار برابر 😍😍😍
 خب راجع ب چند خط اخر من جواب یکی رو میونم .اونم اون لباس شویی کوچیک ک ما بهش میگیم کهنه شور .خب خاهر من داره و راضیه .ازین لحاظ ک لباسای نوزاد و بچه باید جدا شسته شه .و چون زود ب زود کثیف میشن،این وسیله خیلی کمکش میکنه (^__^)

سلام سارا جون مرسی... :)

بله بله ^_^
اوهوم مرسی عزیزم .کاش مارکشم میگفتی :)

۲۰ دی ۱۰:۱۶ آندرومدا :)
و باز هم ذوقیدم ^^ اوخی ^^

ای جون 🙂

۲۰ دی ۱۲:۱۰ نشمیل
سلام وای نی نی مون از قبل خیلی شیطو تر شده و دوست داره مادرشو اذیت کنه
پس دختردرس خونی شدی چطور شبو نخوابیدی
مثل همیشه می گم داره فوتبال بازی می کنه
واقعا دوران  بارداری خیلی سخته به خصوص حالت تهوش
خدارو شکر همون طور که گفتی ارزششو داره
در مورد سوالات شرمنده نمی دونم

نی نی فقط تند تند تکون بخوره من دیگه باقی چیزاشو تحمل میکنم :)

آره دیگه گفتم به عنوان حسن ختام دوره ی امتحانات هم که شده درس خون بشم شاید خدا رو خوش اومد :)
آره بچم رونالدوئه :)
دقیقا هیچ چی به بدی ویار نیست :(
دشمنت شرمنده عزیز من :)

سلاااااام وویییی ای جووونم حسابی شیطونه ها ماشاالله ازالان معلومه دلم خاااااست منم😍😍...به به بهترین جا واسه خوابیدن همون بغله شوهره خیلی خوشه....وای بدترین قسمتش همون شب نخوابیو دستشویی ولی به نظرمن به شیرینه اون تکون خوردناش میارزه اوخی قربونش بره خاله....من دراون موردا هیچ اطلاعی ندارم🤔🤔

آره ماشاالله شیطون به نظر میرسه :) اوی جونم به اون دلت. خدا یه خوشگلشو بهت بده :)

:)
قطعا می ارزه :)
خدا نکنه. عیب نداره فدات

۲۰ دی ۱۵:۱۹ مامان دخترم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
اینقدر سوالات زیادن ک من مستقیم میرم سراغ اونا....

1_من دارم ولی نمیتونم تگ بکنم درجریانی کههه...

2_بسیار بسیار ضروری هستن اون لباسا.یه سرویس سایز 0 بگیر یه سرویس سایز 1
خود سیسمونی فروشا بلدن راهنمایی میکنن.
واسه ب دنیا اومدنشو بیمارستانش سایز 0 میخواد.بعد یکی دو هفته ک رشد میکنه سایز 1 میخواد
البته همون اول هم میشه هردو رو باهم استفاده کرد.هرکدومو شستی اونیکی رو بپوش براش.

3_عزیزم بری سیسمونی فروشی خودش لیست میزاره جلوت هرکدومو بخوای برات میاره...
لوازم بهداشتی میخواد شامل شامپو و ...
پماد سوختگی پا میخواد
چند تا شلوار نخی کوچولو
کلاه نخی
ناخن گیر
ساک.پیشبند(که اگه خدایی نکرده ازین بچه استفراغ کنها بود ببندی جلوی لباسش)
پتوی مخصوص بیمارستان.ازینا ک چهارگوشن و یه طرفش کلاهه
پاپوش 😍
میگم ک اینجوری ادم یادش نمیاد باید روی لیستشون نگاه بکنی

4_و اما شیشه شیر...
منکه به دونه کوچولو گرفتم.
بازم بستگی داره برای بچه های شیر خشکی باید بزرگ گرفته بشه.
پستونکم من معمولی گرفتم دخترم ک اصلا نخورد...اما میگن پستونک اورتودنسی هست و ازینا ک سرشون شبیه سینه مادره.
اصلا ممکنه نگیره پستونک.

5_من تخت نگرفتم اصلا چون جا نداشتم ولی گهواره خریدم.

6_بله شیردوش خیلیم استفاده داره.
برای بیرون اوردن شیر  توی روزای اول ک کمه مقدارش ******** **** ***** ***** *** *****
** **** **** *** *** ***** *** ******* **** ***** **** ** *** *** **** ** ***** *** * **** ******
** **** *** ** **

7_با مورد هفتم کاملا مخالفم.
یعنی چی اخه؟
مگه میخوان بچه رو بکشن؟؟؟
ببرش حالشم ببر.
من توی نوزادی نبردم پشیمونم هستم اما الان دوساله میبرمش.

8_مام مخلصیم...
منتهی این سوالارو دو قسمت میکردی بابا دستمون کند خخخخخ


2.دخترم کلا سوالمو اشتباه خوندی :) در مورد لباس نپرسیده بودم.

3.مرسی از لیستت :)
4.امیدوارم لازم نشه بچم شیر خشک بخوره. دلم میخواد خودم تغذیه اش کنم :)  خدا کنه پستونک بگیره در مواقع ضروری بچپونم تو حلقش :))) شوخی میکنم اما واقعا دوست دارم بخوره پستونک... پستونک ارتودنسی اینا هم نمیدونم چیه که باس ببینم...
5.خوب گهواره مگه چند ماه استفاده میشه؟ بعدش تا الان کجا میخوابوندیش؟؟
6.خخخ چون این خیلی سخسی بود ستاره دارش کردم مرسی.
7.باید ببینم چی میشه.ببینم جای مطمین تمیز پیدا میکنم یا نه... 
8.عه ببخشید خخخ

سلام به بلاگر خانومه گل
میگم من گناهی نیستم؟ چون من بچه ندارمو نمیتونم راهنماییت کنم جیگر وبلاگت محسوب نمیشم؟! هر چند تقریبا جزء خواننده های جدیدتم
بلاگر جون اون کامنت دو تا پست قبلی رو هم آخر تایید نکردی

میگم چه پست خوبی نوشتی، اول از قشنگی های حسو حالت گفتی در کنارشم منطقی از سختی هاش نوشتی، نتیجهء تهشم عالی بود، اینکه آدم باید ببینه در ازاء سختی هایی که میکشه داره چی به دست میاره، خیلی به دلم نشست

سلام سحر عزیزم...

آخی فدات بشم.تو کلا اوتوماتیک جگری عزیزم :)
عه کدوم کامنت؟ من دیگه تایید نشده ندارم که.

قربونت عسل.

س 1 - ندارم

س 2- لباسشویی من خودش baby care داره من نگرفتم چه خوبم که نگرفتم زن داداشمم که گرفت اصلا استفاده نکرد تو لباسشویی خودش با درجه حرارت بالا می شست

س3- بعدا سر فرصت میام برات لیست میکنم

س4 - بله بله مارک بسیار بسیار مهمه ... اولا که حتما شیشه شیر شیشه ای بگیر یه شرکت آلمانی بود شیشه شیرهای خوبی داشت به اسم NUK فکر کنم اما دیگه نمیاوردن برای همین بعد از اون مارک wee ترکیه خیلی خوبه همهء چیزمیزهای کوچولوت رو از این مارک بگیر پستونک و سر شیشه و شیشه شور و این چیزا
دو سه تا شیشه شیر میخوای یکی برای قبل از دو ماهگی که کوچولو باشه یکی یه کم بزرگتر یکی هم خیلی بزرگتر برای بعد از یکسالگی برای آبمیوه و آب و شاید شیر این بزرگا رو چون قراره بدی دست خود بچه شیشه ای نباید باشه
مارک های ایرانی هم camro خوبه

س5-من دقیقا از همونا داشتم عالی بودن مارکش یادم نیست ترک بود اونم تا 20 ماهگی هم هومان ازش استفاده کرد بعدش هم که دیگه خودش رفت تو اتاق خودش رو تخت نوجوان خوابید

س6- شیر دوش حتما استفاده داره به خصوص روزهای اول اما اول یه دونه دستی مارک خوبش بگیر بعد اگر دیدی خیلی لازمت میشه و دائم میخوای استفاده کنی مثلا بچه ات رو بذاری پیش کسی و خودت بری اینور اونور از اون برقیا بگیر که تند تند کارت رو راه بندازه

س7- خب این آتلیه ها از این نظر که بهداشتی نیستن و بچه ات رو زیاد چپ و راست میکنن تا یه عکس درست ازش بندازن بچه خیلی اذیت میشه به خصوص نوزادی که می ترسی تو بغل بگیری چه برسه به اینکه هی اینور اونورش کنن رو یه محیط کثیف کلا با عکس آتلیه ای به خاطر مصنوعی بودنش و اذیت شدن بچه ها مخالفم خودت میتونی عکسهای خیلی خیلی قشنگی از نی نی بندازی و ببری بدی برات بزرگ کنن

2.خوب ظرفیت لباسشویی خودم بالاست.نمیتونم روش حساب کنم که برا جوجه.احتمالا بخرم یکی

3.مرسی
4.وی رو دیدم اما اون یکی رو نه.
5.چه خوب.
6.اگه برقیش انقدر گرون نبود از اول برقی میگرفتم.اما باز همین کاری رو میکنم که گفتی.
7.که این طور...  باز ببینم چطور میشه... 

آهان اینم بگم که مارک chiko خیلی تبلیغ میکنه و سیسمونی فروشیها هم زیاد بهت میگن از همه بهتره اما من حتی از یک دونه وسیله اش هم نتونستم استفاده کنم همه رو ریختم دور اصلا پولت رو برای چیکو حروم نکن

عه جدی؟ آره تو سیسمونی خیلی چیزا چیکو بود.. کلا تبلیغات چیکو خیلی وسیعه...

الهی! اولِش شیرین بود و دلا رُ آب میکرد
ولی آخــرِ پست کاملاً دلیلِ اینکه چرا بهشت زیرِ پایِ مادراس رُ گوشزد میکرد انگار ...
چقد مامانا صــبور و فداکارَن واقعاً !
از همون روزِ اول تا تهِ تهِش ...
ایشالا که خدا مامانِ این تودلی جانِ ما رُ همیشه سلامت و سرحال نگهداره :***

اوخی :) 

حالا که فعلا تو شکمه و آدم باز راحت تر میتونه صبر کنه. باید ببینیم بعد تولد و سرازیر شدن اونهمه دغدغه هر مامانی چجور رفتار میکنه.من واقعا به این نتیجه رسیدم مادر شدن صرفا به تحمل این روزا و بعدشم زاییدنش نیست که. یه فاکتورهایی داره که یه عده ی معدودی ازش بویی نبردن متاسفانه...  الانم من در حد حرف بلدمش باید دید یکی دو سال بعد اوضاعم چجوریه :)
ممنون عزیز دلم :)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
***** ** ***** * ** *** ** ****** ** *** ** **** **** ***** * *** ** *** ** **** **** * **** **** ****** *

وای راست میگیا اونم هست از قلم من افتاد.. اما منظور من با یه معضل دیگه بود :)

۲۰ دی ۲۳:۰۳ JOJO Kocholo
مامان منم دیمی بچه شو درست نکرد :)
باشه عزیزم اذیت میشی من میرم :)

من نظری در مورد مامان محترمت ندارم عزیزم. منظورم با تجربه نداشتن خودت بود :)

بابت عکس هم تو کامنت بعدی مرسی :)

۲۰ دی ۲۳:۱۱ JOJO Kocholo
اگرم ناراحت شدی از دستم تنها چیزی که ازم بر میاد اینه که یه عکسی که خودم خیلی دوسش دارم و بهم حال خوب میده رو بهت بدم :) 
اگه دوس داشتی نیگاش کن 
http://bayanbox.ir/view/943036920422174877/IMG-6774.jpg
کار دیگه ای ازم بر نمیاد :*
۲۱ دی ۰۳:۰۱ هوپ ...
ای جان چقدر حال و هوای اینجا عوض شده،پارسال دنبالت می کردم بعد از بس پست هات رمزی بود و چیزی نمیتونستم بفهمم دیگه دنبالت نکردم!  الان اومدم سر زدم دیدم ای جان! چقدر فضاش جینگول شده :)
عاشق بچه ام من برای همین با لذت میخونم پست هات رو مامان خانوم :)

:-) آخی پس خوبه سورپرایز شدی دیگه...

خوش اومدی.
ایشالا برای جوجه ی تو دل خودت ذوق ذوقی بشی...

۲۱ دی ۰۹:۲۶ soheila joon
ای جان خخخ 
فعلا شرایطش جور نیست 
اوکی بشه اقدام میکنیم :)

ان شاالله ...

۲۱ دی ۱۰:۱۲ دچــ ــــار
احساس میکنم بعضیا وبلاگنویسی رو توی کامنتی وب شما دنبال میکنن :)))

:-)

۲۱ دی ۱۱:۰۶ بهار ^_^
عاغا پس این دانشمندا اینهمه وقت داشتن چه غلطی میکردن:|
چرا ما از پشت این مانیتورا نمیتونیم تودلی رو لمسش کنیم و قربون صدقه ی اون ضربه هاش بریم؟
هااااااااان؟
من رسما دلم آب شده دیه^_^
اینقده دوس دارم وقتی شیکمت میپره بالا پیشت میبودم که نوازش کنم تودلی رو و زل بزنم بهش و منتظر حرکت دوباره اش باشم:)))

یکی از لذتای زندگی من اینه که گیر بدم ناف یه مامان تودلی دار رو ببینم و بخندم:))
آخه خیلی بامزه میشه به نظرم^_^
پ تو هم نافت گوگولی شده ای جون اصن:***

من جواب سوالا رو نمیدونم:|
ولی قطعا یکی از جیگرا وبلاگت خود من هستم^___^

آقا تو کدوم بهاری؟ میشناسمت من؟

یه ذره بزرگتر بشه فیلمشو تو اینستاگرامم میذارم ..
اتفاقا تو کلاس زبانم وسط درس که میگم داره تکون میخوره بچه ها هجوم میارن دست میذارن خیلی باحاله.ولی هیچکس موفق نشده شکار کنه اون لحظه رو.. خصوصا که الان شکم بند دارم دیگه بچه ها میخوره تو ذوقشون.
ای خدا گیر دادن داره مگه؟خخخ من قبلا هم خوشم نمیومد.. خدا کنه یجور نشه مثلا از رو لباسم اندازه نوک انگشت بزنه بیرون..

صد در صد :-D

۲۱ دی ۱۱:۳۵ فـــافـツـا ..
ای جان دلم..ادم از ذوق ات ذوق زده میشه...^-^
خیلیییییی خوب و خوشگل توصیف میکنی تو دلیتو..من بچه ها رو دوست دارم..اما نه همشونو..اونایی که دوست دارم هم زیاد نمیتونم تحملشون کنم...ولی وقتی پستات راجب تو دلی میخونم اصلا نظرم عوض میشه...
اعلام حضور هاش و فوتبال بازی و اخییییی نازی....بیشتر از ذوقت ادم سر ذوق میاد^__________________^
بعد این که فکر کنم تو دلی فیلسوف و انیشتینی چیزی بشه بس که مامانش درس خونه!:)
مادر بودن واقعا کار سختیه...بهشت هم واقعا حقشونه...:)


+به نظرم هر چقدر کودک ازاری باشه هم بعدش از دیدن عکساش مادر و پدرشون و بقیه دلشون ضعف میره..هم وقتی بچه خودش بزرگ شد...بچه راضی و پدر و مادرشم راضی کی ناراضیه!:))

امیدوارم همیشه پر حس و حال خوب باشید سه تاییتون ..و روزاتون پر عشق باشه عزیزم:*

:-)

تحمل بچه های غریبه اگه عاشق بچه ها نباشی سخته. اما من کلا همیشه ارتباطم با بچه ها خوب بوده..
فوتبال رو مامانم میگه همیشه و بعد اونم یکی از بچه های اینجا گفت..
وای همه بهم همینو میگن خخخ خدا کنه بچم رو سیاهم نکنه کلا هوشش خوب باشه..
خوب اگه قرار باشه جوجه آسیبی ببینه یا اذیت شه واقعا که دل آدم راضی نمیشه.. 
ممنون گلم.. فدای تو.

۲۱ دی ۱۳:۵۶ مونایی
سلام عزیزم خوبی
شکمت پایینه؟برا منم فک کنم پایینه همون دورو بر نافم مال شمام همینطوره؟
برم دکتر ببینم به منم میده یا جاش خوبه خخخ
  نگاش میکنم تو اینه حس میکنم باید دیگه بیاد بالاتر گیج شدم

سلام مونا جون.

والا من که خودم حس نمیکنم و تشخیص نمیدم. دکتر گفت بهم.
برای من هنوز پایین نافه.
ایشالا که جاش خوب باشه.ببخش دیر جواب دادم.

نی نی ان شالله چه ماهی به دنیا میاد؟

ماشالله :) ای جانمممم :) ... آخخخ که دل َم تنگ شده برای ِ لگد زدن آش ُ وول خوردن آش :) حساااابی لذت ببر :) که دل ِت تنگ میشه واسه این وول خوردن آ :)

کمر درد ُ دسشویی ُ بی خوابی .. واااهاااای که کاملن میفهمم چی میگی ... من ی ِ شب آیی ده دقیقه به ده دقیقه میرفتم دشویی :| ببین برای ِ کمر درد ِت میتونی لای ِ پات بالش بزاری، البته من این کار ُ نکردم ولی میگفتن خوبه! ی ِ حرکت ورزشی هم هست برای ِ کمردرد که خیلییی خوبه، عکس میندازم از کتابم، برات میفرستم امیدوارم بتونی انجام ِش بدی. من باشگاه هم که میرفتم مربی مون این حرکت ُ برای ِ کمردرد خیلی توصیه میکرد. یبوست هم که قبلن بهت گفتم تا میتونی آب، آلو و میوه و اسفناج بخور. [امیدوارم مث ِ من نشی :| :(]

ترک شکم هم ی ِ مسئله کاملن ارثی. بخواد ترک بخوره میخوره، خوب هم نمیشه، نخواد ترک بخوره هم نمیخوره :)))) برای ِ من که ترک خورد! البته بچه های ِ باشگاه میگفتن روغن زیتون بمالید خیلی خوبه و کمتر ترک میخوره! ولی خب من این کار ُ نکردم چون از چرب شدن خوشم نمیومد. الانم اصلن از ترکآم ناراضی نیستم :))) خب درست دیگه پهلوم آم مث ِ قبل صاف ُ صوف نیست، ولی عیبی نداره :) نی نی جان از همه چی مهم تر ِ :)


2/ من بی بی واش خریدم. داداشم میخواست برامون کادو بخر، گفتیم جاش برامون بی بی واش بخر. از دیجی کالا هم خرید. البته الان این مارکی که من خریدم ُ نداره، تموم کرده. ولیییی من به شدت راضی اَم. خیلییی خوبه. خشک کن هم داره. حالا لینک ِش ُ برات میفرستم. ببین شاید خیلی آ بگن خوب نیست، ولی واقعن اون روزای ِاول که نی نی هی لباس کثیف میکنه به درد میخوره. ببین بستگی به خودت داره! اینکه حاضری با دست لباس بشوری یا نع! حال ِش ُ داری یا نع! من که پشیمون نشدم.

3/ زیرانداز تعویض-خشک کن-فین گیر(واقعن وسیله خوبی ِ، من بعد از به دنیا اومدن ِش خریدم و راضی َم)-کریر(به درد ما که خیلییی میخوره، مخصوصن روزآی ِ اول که نی نی ُ میخوای این ور ُ اون ور ببری، یا دکتر ببری، یا تو ماشین بزاری)-من کالسکه نخریدم، چون ادم ِش نیستیم که نی نی ُ بزاریم توش ُ ببریم بیرون! ترجیح میدیم بغل ِش کنیم!البته باباش بغل ِش میکنه-کیسه آب گرم(کمپرس) برای ِ بعد ِش که واکسن میزنه واقعن لازمه-دماسنج-ناخنگیر-پماد سوختگی (کالاندولا)-پودر بچه نخر، اکثر دکتر آ میگن خون نیست و باعث آسم یا الرژی میشه-کلاه و دستکش و پاپوش برای ِ روز اول ِش // فعلن این آ رو یادم هست. باز اگه یادم اومد برات مینویسم.

4/ببین بستگی داره شیر خودت ُ بخوره یا شیرخشک بهش بدی. ان شالله شیر خودت ُ بخوره. ولی دو تا شیشه شیر خریدم من. مارک wee. دخی خاله م و زن داداشمم همین مارک ُ خریدن. و راضی َن. شیشه باشه، که بهداشتی تر ِ. طلق نباشه. یکی کوچیک خریدم یکی بزرگ. عکس ش ُ برات میفرستم. من معمولن شیر میدوشم اگه جایی بخوام برم که با شیشه بخوره. و اینکه پستونک هم بستگی به خودت و نی نی داره. ی ِ سری از بچه ها پستونک نمیگیرن. من پستونک خریدم ولی نی نی دوست نداشت خوشبختانه. دکتر ِشم میگفت به هیچ عنوان پستونک نده بهش! در نتیجه پستونک بی استفاده موند!

5/من نخریدم. همین تخت کودک نوجوان خریدم. و نی نی ُ توش میخوابونم.

6/شیردوش خیلییییییییییی خوبه. مخصوصن برای ِ روزآی اول. خب من دستی خریدم چون نمیدونستم برقی هم هست. به شدت به کار میاد. باید روزای ِ اول تا میتونی سینه ت ُ بدوشی. ببین اشتباه ِ من ُ نکن :))))) تا میتونی حوله گرم بزار و بدوش. من ندوشیدم یا کم دوشیدم، عفونت سینه گرفتم :(((( ببین خیلیییییییییییییی بد بود، یادش که میفتم آ اصلن سکته میکنم :(((( واقعن تا مرز سکته رفتم :( پس دوشیدن خیلییییی مهم ِ. خیلیییی زیاد. اصلن دوشیدن سینه باعث میشه سینه تحریک شه و شیر هم زیاد میشه. ببین از الان به همسرت بگو. بعد از زایمان تنها چیزی که تو نیاز داری توجه و محبت ِ. تا سینه ت شیر بیفته. حال ِ خوووب داشتن خیلییییی مهم ِ. حال ِ بد قطعن نی نی دریافت میکنه و خب اصلن همین باعث میشه که بی قراری کنه یا سینه ت شیر کافی نداشته باشه. ابمیوه/شیر و خرما/آب/سوپ جو/کنجد بهترین چیزاس برای ِ افزایش شیر. چند روز اول شیر کم ِ. اصلن نگران نشو به مرور زمان بیشتر میشه. به حرف بقیه هم اهمیت نده که شیر نداری ُ فلان ُ بیسار :| شیر روزای ِ اول کم هست ولی همون نی نی ُ سیر میکنه.

7/ما آتلیه نبردیم. ولی هر ماه خودمون ازش عکس آی ِ خفن طور میندازیم. دوست داریم ببریم، ولی هنوز وقت نشده. از نظر من اگه آتلیه جای ِ خوب و کادر خوب داشته باشه چرا که نع :)


8/ چند تا تجربه هم دارم که خصوصی برات کامنت میکنم :) ان شالله که به دردت بخوره :) میگمممم ی ِ وقت نگی این رها چقده حرف میزنه :)))))


اگه خدا بخواد آخر اردیبهشت :)

ووویی ووویی ووویی :))

آره عزیز من تکنیک حفاظت با بالش رو کاملا بلدم.. یه دونه لای پام.یکی تو بغلم.دو تا هم پشت کمرم. اما شبایی که همسر هست دیگه فقط یه طرفم بالش میذارم.
وای من خوب شد قبلا یبوست رو این جا مطرح کردم. انقدر همتون راههای خوبی پیشنهاد دادید که خدا رو شکر الان خیلی خیلی بهترم. تا وقتی از اون راهها غافل نشم رو به راهم.

آی جانم. منم به ترک ها حساس نیستم. تا حالا که امن و امانم اما خواهرام همه ترک خوردن. اما شکماشونو که میبینم هیچ چیزی زشت نیست...
منم بی بی واش رو میخرم .نهایتش بعد از خودم میدم به آبجیم ایشالا که حامله بشه...

مرسی اینا که گفتی خیلی خوب بود. کمپرس آب گرم جدید بود :)

خوب من چون از مهر آینده باز میرم دانشگاه شیر دوش به دردم خواهد خورد حتما.واقعا امیدوارم انقدر شیرم زیاد باشه که اصلا شیر خشک لازم نشه.
منم خیلی دوست داشتم از اون تخت ها بگیرم اما خوب تو اتاق من و باباش جا نمیشه اونقدر بزرگ. باید یه چیز نقلی تر تا وقتی پیش خودم میخوابه داشته باشم. بعدش که اتاقشو جدا کنم تخت نوجوان میخرم.

چقدر این بند شش خوب بووود مرسی مرسی :)

ممنون عزیز دلم انقدر کامنتت چسبید به دلم که حد نداره. جا داره ببوسمت که وقت گذاشتی و با نهایت جزییات راهنماییم کردی. خیلی مهربونی :)

۲۱ دی ۱۵:۳۴ مهدیه m
سلام،نمیدونم از کجا شروع کنم بگم تا باهام آشناشی
من فقط مینویسم ک از کجا وبتو پیدا کردم
از وب آوا پیدا کردم ی بار داشتم دنبال جواب کامنتم پیدا میکردم دیدم بلاگر و اومدم پستتو خوندم شاید چند ماهی میشه ک میخونم،ی پست گذاشته بودی با عنوان شیب زمینی نوشت یعنی من عاشق طرز حرف زدنتون شدم یعنی خیلی قشنم حرف میزنین،من میخوام ی چندتا سوال بپرسم میخوام بپرسم ببخشید اگه فضولی باشه،رشته تحصیلیتون چیه؟
تو زبان لول چندین؟
اسم واقیعتون بلاگر؟چند سال دارید 
یکیم اینکه تو کدوم شهر زندگی میکنین ک اینقد ناراضی هستین و واقعا هم حق دارین؟
ببخشید اگه کامنت نداده پستاتون خوندم😔😔🙁🙁

سلام به روی ماهت :)

عزیزم خیلی خوش اومدی. ببخش انقدر دیر جواب میدم.
جونم برات بگه که مترجمی زبان میخونم.
تو زبان موسسه ی سفیر لول 403 هستم.
بلاگر اسم مستعارمه :)
اگه اجازه بدی اینو نگم :)
فدای تو بشم دشمنت شرمنده باشه :)

سلام چه بانمکه وبتون! :)
خیلی خوب بود پستی که گذاشتین...اصن دیدم عوض شد...راست میگین خوبه همه چیو با هم در نظر گرفت.
بعد هم من می ترسم تودلیتون به دنیا بیاد یا مثلا یکی دو ماه دیگه، و کلا قید وبلاگو اینا رو بزنین خو! آقا من میخوام بعدش رو هم تعریف کنیدااا! از بیمارستان تااااا بعدش! که اون موقع هم از خستگی ها و لذتهای مادرونه اش بگین! باشه؟! :)
ببخشید ولی جواب هیچ کدوم از سوال هاتونو هم نمیدونم! شرمنده واقعا!!!!!

^_^ ممنونم

بله بله :) خوب من چون بیشتر از خوبی همه چیز مینویسم یه سری از مخاطبام همیشه فکر میکنن من یا خلم یا خالی بند که همش میخوام خوبی رو نشون بدم .اما من همیشه سعی میکنم همه چی رو کنار هم در نظر بگیرم اما مسلما نگاهم به سختی ها و شادی ها با خیلی ها فرق میکنه :)
آقا اصلا نترس :) شاید یه کم طول بکشه اما حتما میام و همه اینا رو میگم.من اصلا زندگیم به نوشتن بسته است :)

وویی خوب دشمنت شرمنده دخمل جان :)

اوخی بلاگرجونم چقد سوال پرسیدی
ولی معذورم چون هیچکدومشو نفیدونم😓هر وقت بچه دارشدم میام بهت میگم ولی اون موقع خیلی دیراست 😶😄😂

اون موقع دیگه نمیخواد بیای به من بگی .اون موقع باید بیای ازم بپرسی :))))

سلام دختر خوب...من چند وقتی هست که میخونمت...راستش من زیاد تمایلی به مادر شدن نداشتم ولی ذوقای تو رو که میبینم دلم نی نی میخاد...انشاالله نی نی سالم و سرحال بیاد پیشتون و همشه شاد باشی

سلام عزیزم :)

تو رو خدا برای بچه دار شدن فقط و فقط به علاقه و آمادگی خودت فکر کن .شرایط زندگی آدما خیلی با هم فرق میکنه.
من یه سهم خیلی بزرگی از این لذت بردن هام رو مدیون همسرم هستم. خیلی خیلی خودتونو آماده کن :)

آمین ممنون از محبتت :)

۲۲ دی ۲۰:۰۷ سارینا2
سلام
خوبی؟
والا جواب دادن به این همه سوال که از پستت کامنت طولانی تری رو می طلبه
من هم گوشیم شارژش کمه میذارم برای بعدا

فقط شیردوش به هیچ درد من نخورد همونجوری انداختمش رفت  پی کارش
انقدر دردآور و بیخوده
مگر برای کسانی که شیر فراوان دارن من که شیرم متوسط رو به پایین بود
شیر خشکم بگیر حتما
حالا ببین کی بهت میگم 
روز اول شما شیر نداری بذار بچه حسابی مک بزنه آخراش یه خرده شیر خشک درست کن با قاشق بریز روی همون قسمتی که داره مک میزنه بعدا خودش فکر می کنه با مکیدن شیر اومده و تشویق میشه برای مکیدن
ولی مهمتر از اون اینکه اگر شیر به بدنش نرسه مدفوع دفع نمی کنه و احتمالا زردی میگیره

پس حرف گوش کن و یه بسته شیر خشک بگیر به حرف پرستارا هم که میگن شیر خشک استفاده نکن گوش نکن اونا که نمیان یه فکری به حال زردی بچه بکنن

خوب از اتاق فرمان دارن اشاره میکنن که من باید برم 
بقیه سوالات رو دوستان جواب میدن

سلام گلم...

خوبم شکر.

وای روم سیاه کاش تو دو تا پست میپرسیدم..

من آبجی هام که ماشالا خیلی پر شیر بودن .ایشالا ژنتیک دخیل باشه و منم پر شیر باشم.
اوخی چه باحال بود این راهه ^_^
خوب نکنه شیرینی شیر خشک رو ببینه شیر من نداره نخوره دیگه ؟

مرسی تا همینجا

۲۳ دی ۰۰:۰۱ زهرا هستم
راستی من یکم مطالعه کردم دیدم مطلب پزشکی وجود نداره درمورد عکاسی از بچه اما ی جا ی متنی خوندم ک عینا کپیش میکنم ی عکاس حرفه ایی نوشته بود ازش

" به هر حال توصیه شخصی من این است که حتی الامکان در محیطهای خیلی تاریک که مردمک چشم بچه ها باز است از فلاش مستقیم استفاده نشود. بهتر است کلا برای عکاسی از بچه ها از فلاش غیر مستقیم و یا دیفیوزر استفاده کنیم. و از مهمتر اینکه به صورت بچه ها فلاشهای پی در پی زده نشود. "

و صحبت دیگه اش

من برای اولین بار از نوزادی دوماهه عکاسی میکردم با نور فلاش و چتر. بعد از چند تا عکس واکنشهای کودک شروع شد و با زدن فلاش اخم میکرد حتا وقتی که چشمهاش بسته بود و خوابیده بود. بعد از چند عکس عکاسی رو متوقف کردم. حقیقتش الان خیلی نگران شده ام چون قبلا از نوزاد با فلاش های مستقیم دوربین عکاسی کرده بودم و همچین واکنشی رو ندیده بودم. به نظر شما نگرانیم بی مورده یا جایی برای نگرانی هست؟ :(
"  انقباض و انبساط ماهیچه‌های عنبیه منجر به تنگ و گشاد شدن سوراخ مردمک می‌شوددر نوزادان سرعته این کار کمتر و ممکن نورهای ناگهانی زیاد، آسیب به چشم برسونه در ضمن شبکیه چشم نوزادان هم حساس تره شاید مورده شما به صدای شاتر یا فلاش حساس بوده و بیشتر ترسیده به هر حال تا جای ممکن برای نوزادان از لنزهای ف پایین یا فلاش در حالته غیر مستقیم با کمترین انرژی استفاده بشه بهتره "

اینارو بدونی بهتره من شخصا خودم تو خاندان بزرگمون اولین نوزدایی بودم که کلی عکس بچگی داشتم اما ن تو آتلیه  ، با دوربین معمولی اما از همه جهات عکس ازم تهیه شده :))

مرسی عزیز دلم...

حتما اینو یاد داشت میکنم و اگه تصمیمم به آتلیه بردن شد اینا رو درنظر میگیرم.

آقا خوش به سعادتت... من با وجود اینکه بچه ی آخرم نمیدونم چرا انقدر بهم جفا شده و فقط یه دونه عکس از مثلا 5 ماهگی اینام هست... دیگه نیست تاااا چهار سالگی اینام.

۲۳ دی ۱۱:۵۴ UP in the sky
سلام بلاگر
چطوری خوبی؟ 
ایشالله ک امتحانا به خوبی تموم شه برات.
پستات اکثرا در مورد نی نی شده. خیلی اطلاعات ندارم.
اما درمورد لباسشوییی اگه به من بود میخریدم حتما.

سلام دخمل جان :)

خدا رو شکر بد نیستم.
وای خدا کنه.. یه دونه آخری رو هم بدم خلاص شم...

پس منم میخرم :)

۲۳ دی ۱۶:۰۰ سارینا2
سلام
شما که البته نمیخونی به این زودیا ولی من می نویسم
در مورد عکس چیز پیچیده ای نیست من که توی بیمارستان یه خانمه اومد توی همون یک روزگی توی گوارش دو سه تا عکس انداخت قاب کردیم خوش میاد ازش ولی فکر نکنم توی اون وضعیت کسی حال آتلیه رفتن داشته باشه

من لباس بچه هام رو قاطی لباسهای خودمون می شستم
مشکلی داره مگه؟
اگر دیدی حساسیت داره به پودر لباسشویی بزرگترا برای همه لباسها پودر لباس بچه بریز 

آخه خونتون مگه چقدر جا داره که یه وسیله اضافه هم بخری
البته میل خودته و من چون استفاده نکردم وارد نیستم

شیشه شیر هم من فقط یکی خریدم اونم تا وقتی که بچه مکیدن شیر مادر رو درست یاد نگرفته بود استفاده نکردم
بعدش روزی یه وعده شیر خشک بهش می دادم تا توی اون تایم خودم یه نفسی بکشم

البته قبلشم همون حدود یک وعده اش رو شیر خشک می دادم منتها با قاشق کوچک ، نه با شیشه که بد عادت بشه و اولش هم همونجوری که توی کامنت قبلی گفته بودم

موفق باشی 
نگران نافتم نباش زیاد بدجور نمیشه و چون تدریجی اتفاق می افته چیزی نمی فهمی

سلام سلااام...

آقا منو انقدر شرمنده نکن خوب از این به بعد زودتر جواب میدم...

نه بابا کی یه روزگی میره آتلیه آخه؟ مثلا بچم بین دو تا سه ماهگی ایناش باشه...

خوب چی بگم نمیدونم مشکلی داره یا نه .شما اولین نفری هستی میبینم لباسا رو قاطی هم مینداختی.
بوی مواد شوینده خودمون انقدری ناخوشایند هست که نتونم لباسای جوجه رو باهاش بشورم پودر بچه هم خوب حریف لباس بزرگترا نمیشه که..

اووف درمورد جاش فکر نکرده بودم خخخ

امیدوارم شیرم زیاد باشه شیر خشک لازم نشم... 

ایشالا که وحشتناک نشه :) شد هم شد دیگه .. گل پسر رو عشق است ^_^

۲۴ دی ۰۸:۵۰ مامان دخترم
من یه نظر شخصی دارم
اونم اینکه اگر من بودم لباسشویی نمیخریدم.
مگه لباس بچه چی داره ک بخوای بریزی توی لباسشویی؟
لباسای بچه تا قبل غذا خور شدنش که کثیف نیست راحت و سریع با دست شسته میشه.
تازه غذا هم ک بخوره اونم سریع میشوری با دست.
برای ماشین هرچقدرم ک کوچیک باشه باید صبر کنی تا چندتا تیکه لباس جمع بشه.
من خودم تا حالا لباسای دخترمو نه توی لباسشویی انداختم نه با پودر شستم.
معتقدم ک پودر و خود ماشین لباسای بچه رو خراب میکنه و رنگ و رو شونو میبره.
همیشه با دست شستم و مایع ظرفشویی.
فوق العاده تمیز میشه ضمن اینکه رنگش هم ثابت میمونه.
به سریام هستن ک لباسای بچه رو با مال خودشون میریزن توی ماشین!
هم کار درستی نیست هم اینکه انگار همییییشه لباسای بچه چرک مرده و بد رنگن.
تعریف از خود نباشه ولی همه ازم میپرسن لباسای دخترمو از کجا میگیرم که نه رنگشون میره و نه از لحاظ قد و قواره تغییر میکنن
در حالیکه رمز کار توی شستشوی اوناست.
البته جنس هم مهمه ولی بهترین جنسم توی ماشین بندازی تغییر میکنه.
همین دیگه 😊

مینا جون خوب من از مهر باید دوباره هم کلاس زبانمو شروع کنم و دوره ی تخصصیمم تموم کنم هم دانشگاهمو شروع میکنم.چقدر مگه وقت میکنم که خصوصا وقتی غذا کمکی خوردنش شروع میشه بخوام هر روز برم با دست لباس بشورم.
به هر حال ماشین رو سه روز یه بار میتونم روشن کنم که.
خوب جا داره بگم تو دیگه کی هستی...
این مایع ظرف شویی خلاقیت خودت بود یا از کسی یاد گرفتی؟
خوبه من برم مایع ظرفشویی بزنم به موهام فقط چون شوینده است؟ خوب مواد لباسشویی کودک فرمولاسیونشون متناسب با میزان کثیفیه که یه لباس بچه میتونه بگیره و متناسب پوست نازنین بچه.خوب دیگه قد لباس که با شوینده کم نمیشه.لباس اگه بنا باشه آب بره با آب خالی هم میره. حتما برای هانا لباسای خوبی میخری.

:*

۲۶ دی ۱۲:۴۶ مهدیه m
خیلی ممنونم ک جواب کامنتمو دادین انقد دیر حواب دادین ک فک کردم دیگه کامنتم تایید نمیشه
ممنون از جواباتون

وای روم سیاه ببخش منو... 

بخدا سرم شلوغ امتحان اینا بود..

۲۹ دی ۱۴:۳۷ مهدیه m
ایوای اینجوری نگو عزیزم😘😘😍😍

:)

آقا سنمو یادم رفته بود بگم. 
26 سالمه :)

بعد اولین کامنت گذاشتن رفتم پروفایلتو خوندم
پیش خودم گفتم میگی ک چقد گیجه
مرسی
از این ب بعد فقط درگیریای ذهنیم میشه شهری ک زندگی میکنی
من دختر آذری هستم
خواستم بگم شابد اون شهری ک میخوای بگی شاید احتمال میدی من اهل اونجا باشم

نه بابا این چه حرفیه :)


بابا ذهن خودتو انقدر درگیر نکن :) کلا میبینی که دارم با اسم مستعار مینویسم برای همین جزییات رو دوست ندارم که بنویسم و خیالت راحت چنین احتمالی ندادم :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان