آدینه نوشت..

سلام دوستان خوب :)

برای من و همسر, امروز یه روز پرکار خواهد بود...

خوشحالم. آماده ام...

قول داده که تا آخر هفته این خونه مثل دسته ی گل بشه و همه چیز سر جای خودش قرار بگیره :)

مشکلمون اینه که آقای صاحبخونه هنوز انباری رو خالی نکرده و ما جا نداریم مثلا کارتن های خالی شده و بخاری ها و یه سری وسایل اضافه رو بذاریم در نتیجه همه ی اینا الان تو یکی از اتاق خوابها هستن...

البته از حق نگذریم من حسابی از تمام خوب شدن های مثبتم و همه ی اونچه ذره ذره بهشون رسیده بودم در جریان اثاث کشی و سفر فوری و طولانی بعدش دور شدم..

این روزها دوباره یه بلاگر نیمه شلخته ام.. نه به حادی قبل اما خوب...

تمام روزایی که نشستم به فیلم دیدن میدونستم که میتونم بلند شم یه کار مثبتی بکنم اما هی گفتم فردا میکنم :|

یعنی اگه قرار باشه به این هفته و کارهاش از بیست نمره بدم بالاتر از چهار نمیدم...

ولی دیگه وقتشه این فاجعه همینجا تموم بشه .واقعا وقتشه...

راستی این رو نگفتم..

من ماهها بود که میخواستم وقتی ثبت نام بدون کنکور پیام نور شروع شد ثبت نام کنم برای زبان..

و مدام فکرشو میکردم که از پاییز یه تحول عجیبی تو زندگیم اتفاق میفته و براش رویاهایی داشتم و ذوقی...

اما پرس و جوهایی که کرده بودم گفته بودن که ثبت نامش شهریور ماهه..

حدودا هفته ی پیش سی ام بود که یه بنر تو شهر دیدم ثبت نام بدون آزمون پیام نور!!

گفتم عه پس وقتشه..

اومدم یه کم تو سایت سنجش و هرچی میدیدم زده پایان مهلتِ تمدید شده اش سی و یکمه باورم نمیشد!! یه جوری باورم نمیشد که باز از چند نفر پرسیدم..

خوب یه روز برای من کافی نبود...

و به همین راحتی از دست دادم این فرصت رو..

اون شب خیلی ناراحت شدم.عصبی شدم و گریه کردم حتی...

با خودم فکر کردم به اینکه وقتی مثلا حدود بیست روز بوده مهلت ثبت نام و من ندیدم ندیدم ندیدم درست روزی که دیگه نمیتونستم کاری کنم دیدم آیا حکمتی داشته؟ آیا خواست خدا بوده؟ یا اصلا ربطی نداره؟

هنوزم نمیدونم.فقط میدونم باید صبر کنم ببینم دوباره تو دی و بهمن ثبت نام میکنن یا نه؟

دقیقا دیشب بود که داشتم به آرزوهام و هدف هام فکر میکردم... تو رخت خوابمون و مادامی که انگشتای یار موهامو حلقه حلقه میکرد ...

به خیلی چیزها فکر کردم.. به جای فرصت هایی که از دست دادم به فرصت های پیش روم... به زبانم.. به تدریسش.. به سنتور.. دانشگاه..

به بچه.. حتی کتابهایی که دوست دارم داشته باشم... به شخصیتم... به خیلی چیزها...

صداش کردم و پرسیدم تو آرزوهات چی ان؟؟

گفت خوب ....  خوشحالی و خوشبختی همه ی مردم...

گفتم لابد الان میخوای بگی و ظهور آقا امام زمان!

خندیدیم... گفتم آرزوهای اینقدر کلی منظورم نیست...

گفت خوب... اینکه بچه های خوبی داشته باشیم تو آینده و احساس خوشبختی کنیم از هرچی که داریم..

گفتم خوب یه کم آرزوهای مادیتو بگو... و من از مال خودم مثال زدم.. گفت خوب اینکه یه مغازه ی خوب داشته باشم تا برای زندگیمون پول زیاد دربیارم..

داشتم قاط میزدم دیگه.گفتم میشه همه چیز رو به زندگیمون ربط ندی؟ تو آرزوی شخصی نداری؟
فقط برای خودت وخوشحالی خودت..

گفت چرا مثلا اولیش اینه که تو همیشه با تن سالم کنارم باشی..

میخندید میگفت خوب این واقعا منو خوشبخت میکنه.. گفتم خوب؟

گفت اینکه واقعا از این اوضاع مالی دربیایم .یه جوری که بتونم از دیگران دستگیری کنم.. خصوصا از پدرم که یه زمان میرسه دیگه نمیتونه کار کنه و از اونجا که بیمه هم نیست نمیتونم بذارم بهشون سخت بگذره .

میفهممش.. این نگرانی هاشو میفهمم.. و تو دلم میگم چقدر مهربون آخه! چرا همش برای دیگران؟ حتی وقتی این دیگران خود منم...

من از آرزوهای خودم خجالت نمیکشم.. و آرزوی کاملا شخصی داشتن رو هم بد نمیدونم.. به هر حال هر کس یه بار زندگی میکنه و چی میشه که به این موجودیت خودش اهمیت بده؟؟ من عاشق مهربونی شوهرمم اما الان میدونم اینهمه دل شکستنش از این و اون برای چیه؟؟ میدونم که بیشتر صدمه های روحیش از اینه که برای دیگران تلاش کرده آرزو کرده و خیلی اوقات جوابی نگرفته..


+ برای خودتون آرزوهای خوب خوب کنید.نه از اون آرزوهایی که فقط خیال پردازانه هستن.یه چیزی که بشه براش تلاش کرد بهش رسید و شیرینیش رو زیر زبون مزه مزه کرد :)

+ زن های مستقلی باشیم... هر چی که زمانه به جلو میره و مساله ی استقلال و داخل آدم بودن زن ها بیشتر مطرح میشه باز بیشتر زنها اون موجودیت و حقوق خودشون رو باور نمیکنن.. به کم راضی میشن.. قربانی میشن و مدام میگن میدونم اون یکی راه درست تره اما.. من نمیتونم.. همیشه فکر میکنن یا خودشون از بقیه ی زنهایی که آزادن کم تر هستن یا شوهراشون متفاوت ترین مرد روی زمینه یا حتی خانواده ای که تو زمان مجردی توش زندگی میکنن :)

+ جماعتی که نَظَر را حرام میگویَند / نَظر حَرام بِکَردَند و خونِ خَلق حلال!  (دوست دارم این بیت رو طلا بگیرم.روح استاد سخن شاد)

از سالاد بگو ^_^

Crazy Girl :/

۰۵ شهریور ۱۵:۱۴ ایزابلا ایزابلایی
میدونی انرژی‌ای که همیشه توی پست‌هات داری رو دوس دارم :)

ای جان..
من خیلی خوشحالم که دوستام ازم انرژی خوب میگیرن :)

چقدر همسرت مهربونه:)
غصه نخور حتما برای ترم بهمن تمکیل ظرفیت هست:))

:)))

باشه دیگه نمیخورم.. :)

۰۵ شهریور ۱۶:۲۴ الوچه بانوو
وای منم هی امروزفردا میکنم:||| ولی وقتی ب کار میفتم موتورم خاموشی نداره لامصب:))))

تنبل :|

وویی چه باحال :)

بلاگر جان مهلت ثبت نام بدون کنکور نگذشته .من همین دیروز واسه ادبیات ثبت نام کردم!خدا میدونه وقتی تو سایت دیدم ک مهلتش گذشته چقد گریه کردم ولی داداشم گفت چرت نوشته و سایت حالا حالاها لازه.واسه منم تو خونه نمیشد ثبت نام کنم رفتم کافی نت ثبت نامم کرد.هنوزم وقت هست .شناسنامه و معدل دیپلم و پیش دانشگاهی و شماره دانش اموزبت لازمه.چون من دفعه اول نبردم. ب تو گفتم ک دوباره کاری نشه.بعد نیشه بپرسم مدرک کارشناسیت چیه؟

عزیزم منظور من کارشناسی به کارشناسی ارشد نبود هاااااا
میخوام از اول شروع کنم..
من مدرک کارشناسی ندارم عزیزم.

۰۵ شهریور ۱۷:۰۰ ایدا سبزاندیش
اووووم.جالب بود.خب ...منم ارزوهایی داشتم که با گذر زمان بهشون رسیدم.شاید ارزوهای بی اهمیتی بوده باشن اما خب برای من اون زمان ارزو محسوب میشدن! مثلا سالها پیش ارزو داشتم کامپیوتر داشته باشم که بهش الان رسیدم و واسم عادی شده یا بازم مثلا حدود 11 سال پیش ارزو داشتم موبایل داشته باشم که الان دارم و برام عادی شده...یا اینکه ارزو داشتم یه روزی برسه که راحت بتونم گردش برم با دوستام و بیشتر بتونم بیرون از خونه باشم و تفریح داشته باشم که اینم بهش در طول زمان رسیدم و عادی شده بازم برام.... دیگه اینکه خیلی چیزها بوده که در یک زمانی از زندگی میخواستم و خب شرایط و مقدمات و پولش فراهم نبوده و مدام ارزوشو داشتم اما گذشتو گذشت تا بهشون رسیدم... کلا اینو بگم که ادما یواش یواش به ارزوهاشون میرسن بالاخره.و این نکته هم هست که واقعا ارزوی چیزی رو داشتن قشنگ تر از به دست اوردن و رسیدن بهشه. ارزوها به ادم امید میدن به ادم انگیزه زندگی میدن ...کوچیک یا بزرگ باشن فرقی نداره.ارزوهای کوچیک مسلما تلاش کمتری برای براورده شدن لازم دارن.گاهی وقتام مثل یه معجزه میشه که ادم یهویی به ارزوی بزرگشم میرسه! مثلا دایی من ارزو داشت یه قسمت شهر یه خونه داشته باشه. جور شد و همون طرفا یه اپارتمان شیک خرید.... باید امیدوار بود.(وای چقد حرف زدم هاها)

جالب بود کامنتت..
حالا بیشتر منظور من آرزوهایی ان که وقتی بهشون برسی دست آورد محسوب بشن..
وگرنه کی هست که تو بچگی آرزوی گوشی و لپ تاپ و اینا نکرده باشه؟
البته برای من اینکه همیشه آرزو داشته باشم شغل مناسبی داشته باشم که باهاش به استقلال مالی برسم یا اینکه سنتور بزنم یه روز مطلقا از رسیدن بهشون شیرین تر نیست..
فکر میکنم یه آرزوهایی هستن به قول تو مث گوشی اینا که میرسی بهشون و تموم میشن میرن اما یه آرزوهایی هم هستن که وقتی برسی لذتشون تا آخر عمر باهاته..
وویی خوش به سعادت داییت ^_^
فدات شم لطف کردی که گپ زدی باهام :)

سلام بلاااااگر خوبی
منم گوشی بخرم عین ادم بیشتر میام!! ببخشید دیگه دوس دارم بخونمت اما فقط بعد چند وقت این پستتو تونستم بخونم
دلم برات تنگیده میدونی که خیلی دوستت دارم
خونه رو تموم کن بره دیگهههه ما سه نفری خونه 95 متری خالمو یک روزه شستیم و پاک کردیم و چیدیم و خلاصه ترکوندیم. دو نفری دست بجنبونین دیگه!! دفه بعد نیام بگی باز مونده!

سلام سارا جانم.. اتفاقا تعجب کردم وبت آپ نشده..

فدات بشم امیدوارم زودتر یه توپشو بخری..
آی جااانم... منم همینطور عزیزم.

ماشالا به شما بابا :)

چقد همسر رمانتیک تره از توئه :دی
یه چی بگم ؟! خوب مگه الان تصمیم بچه ندارین شما ؟! 
بعد بچه و درس خوندن که جور در نمیان آخه >.<
بیچاااااره میشـی قشنگ ، من به چشمم دیدم آخه !
امیدوارم به خواسته ـآی شخصـی و غیر شخصیت برسـی عزیزم ! 

+ میدونـی بنظرم این مستقل بودن همه جا یجور تعریف نمیشه ، 
آیه تعریف واحد نداره ...
اما درسته که آدم (هر آدمی) استقلال داشته باشه ...
ولـی کلا تو ایران زن جماعت (غیر از مطلقه) مستقل نیست ! 

آقا نخیرم :((
چرا داریم ^_^

اوهوم میدونم اینا رو اما ریحان من نمیتونم تا چهار پنج سال دیگه صبر کنم بعد تاااازه خانم میخواد بره دانشگاه :|
عیب نداره سختی ها رو تا جایی که متوجه بچه نباشه و فقط رو دوش خودم باشه به جون میخرم برای همین اصرار دارم پیام نور باشه و غیر حضوری :)

+ خوب منظورتو درست نمیفهمم از این که استقلال تعریف واحد نداره..
منظور من اون استقلاله است که آدم حق داشته باشه درمورد اکثر مسایل شخصیش خودش تصمیم گیرنده باشه.
مثلا خود تو واقعا اگه تو زندگیت یا الان محسن بگه حق نداری مثلا ادامه تحصیل بدی یا عکاسی کنی یا این تیپ رو بزنی اجازه میدی به سادگی به شعورت توهین کنه و ازت این استقلال تصمیم گیری رو بگیره؟؟
خط آخرتم چندان قبول ندارم. هستند.. خیلی ها هستند. اما چون اون غیر مستقل ها خیلی بیشتر هستن زنهای مستقل کمتر دیده میشن.. خصوصا نسل جدید دخترها خیلی تصمیم گیرنده تر هستن.مقصود من از پستم اون دسته از خانمایی بود تو سن و سال های خودم و بزرگتر ها که یک عمر با تفکر مرد سالار بزرگ شدن اما الانم که میبینن نه اون جورها هم نبوده که به ما گفتن باز از حق خودشون میگذرن...

عه منم اعصابم خرد شد کاش زودتر میفهمیدی :/
حتما باید پیام نور باشه؟ 
دانشگاه آزاد برو شهریه اش زیاد توفیری نمیکنه
اگه ن برای ترم بهمن میتونی ثبت نام کنی...

عزیزم چه شوهر خوش قلبی امیدوارم جفتتون به آرزوهاتوت برسید 

حتما باید پیام نور باشه گلم .باید موقعی که بچه دار میشم غیر حضوری بخونم..
مامان به فداش نمیتونم بذارمش برم دانشگاه که :)

ممنون گلم

۰۵ شهریور ۱۸:۳۳ خانوم خونه
ای جان...
چه زن و شوهر مهربونی...
چه آرزوهای قشنگی...
خدا همسرتو حفظ کنه...ایشالله هر چی واسه دیگران میخواد خدا چند برابرشو به خودتون بده...معلومه دل پاکی داره...
تو هم که ماشالله خانومی...

^___^
من به قربون شما برم عزیزم

۰۵ شهریور ۱۹:۲۸ معشوقه ...
سلام عزیزم.
چرا یک روز؟ ثبت نام بر اساس سوابق تحصیلی از ٢٤ مرداد ماه شروع شد و تمدید شد تا ٣١ اما هنوزم سایت باز هست و میشه ثبت نام کرد چون معمولا یک هفته بعد از مهلتی که داده شده همچنان سایتو باز میذارن...من چون برای داداش اولیم میخواستم ثبلت نام کنم خیلی پیگیر بودم.هرروز سایتو چک میکردم. 
هنوزم سایت بازه و میتونی ثبت نام کنی.کافیه بری  اینجا http://register1.sanjesh.org/rgsarwe9505/
احتمالاتا اخر هفته هم باز میمونه.حتما ثبت نام کن.تو که اینقدر عاشق زبانی بااااید ادامه بدی بطور جدی
البته آبان ماه هم ثبت نام برای ترم بهمن شروع میشه باز.
چقدر خوشحالم که میبینم خانوم هایی مثل تو هنووووز هستن.کسایی که باوجود تاهل هنوز جنبه ی شخصی و مستقل خودشونو حفظ کردن وارزوها و هدفای شخصی دارن....انشاالله به همشون برسی💞

سارینا؟؟
میشه مگه؟؟
من برای کارشناسی میخوام ارشد نمیخوامااااا


چاکر ماکریم..

۰۶ شهریور ۰۰:۴۵ آلـــزا یمـــر
والا من میخوام برا خودم باشم ! ارشد بخونم ! اگه شد برم خارج ولی خانواده میگن زودتر شوهر کن بعد هر کاری خواستی با شوهرت انجام بده ! در حالی که به نظر خودم من نمیتونم با شوهرداری درس بخونم ... به نظرم بهتره خودت یه سری به دانشگاه بزنی شاید ثبت نامت کردن ...

وای خدا چقدر باحال بود..
من هم نظر خودت رو دوست دارم.. با هر شوهری نمیشه خصوصا خارج رفتنه رو :)
هوم مرسی.

۰۶ شهریور ۰۲:۱۴ معشوقه ...
عزیزمممم منم برای کارشناسی میگم.کارشناسی ارشد که اصلا الان نیست ثبت ناامش!!
بدو بدو

باشه باشه :))

۰۶ شهریور ۰۲:۱۶ معشوقه ...
از اون کنار صفحه کارت ثبت نام بر اساس سوابق تحصیلیو زود بخر و ثبت نام کن :) برای کارشناسی 

هوم مرسی :)

شبیه من از نگرانی ثبت نام تو خوابم نمیبره ؛)) همیشه همینجورم.
اگر توی نزدیکانم یا دوستام کسی بخواد جایی ثبت نام کنه تا کد رهگیریشو ندم دستش یعنی تاب و قرار ندارم.😀 واسه داداشامم خودم ثبت نام میکنم ؛)
داشتم فکر میکردم کاش مطرح کرده بودی تا وقتی شروع شد من خبرت میکردم. چون من خوره ی تاریخ برگزاری آزمونا و شروع ثبت نامای کارشناسی و کارشناسی ارشدم همه مدلش 😊
اگر توی خونه اسکنر داری که هیچ کاری نداره فقط عکسو اسکن میکنی و اطلاعاتتو وارد میکنی و ثبت نام میکنی
اما اگر اسکنر نداری صبح زووود یه عکس برمیداری با شناسنامه(برای شماره مسلسلش) و  کارنامه هات میزنی زیر بغلت میری کافی نت .
هنوز سایت بازه ولی معلوم نیست کی ببندنش.شاید همین فردا شایدم چندروز دیگه
من رفتم بخوابم.فردا خبرشو بده بهم :* ؛)

وای چقدر استرس وارد کردی ..
آخه مگه میشه..
باشه امروز میرم کافی نت

سلام بلاگیر جان 
من دوست اوا و ارزو هستم 
خیلی وقته خاموش میخونمت گلم
من زیاد کامنت نمیذارم 
اما الان حس کردم شاید بشه کمکت کنم 
عزیزم هنوز فرصت هست برای ثبت نام 
میتونی بری دانشگاه مورد نظرت بازم سوال کنی 

سلام دوست جان
خوش آمدی :)
ممنون ممنون دوست عزیزم :)

۰۶ شهریور ۱۴:۳۰ آلـــزا یمـــر
کلا با شوهر که نمیشه رفت خارج ! ولی شاید بشه همینجا تو وطن درس خوند :دی والا منم از خوندن کامنتات استرس به جونم افتاد حالا چی شد؟ رفتی پیام نور؟ راستی من همون ستاره بارون یا نجمه ام ها

چرا نمیشه؟ خیلی ها رفتن.. کافیه آدم با همجنس خودش ازدواج کنه..
عه نجمه تویی؟ کچل بشی چرا زود تر نمیگی به آدم..
نه هنوز ثبت نام نکردم..

میدونم عزیزم .منم واسه کارشناسی ثبت نام کردم. هنوز وقت هست ‌.تورو خدا برو کافی نت تا دیر نشده‌.اها یه قطعه عکسم میخواد ک ازش اسکن بگیره

ممنون جانم از راهنمایی هات..

راستی بلاگر جان ما فردا عازم شمالیم . هر سالم میریم گلستان. من خیلی تعریف انزلیو شنیدم.دارم مامانم اینا رو راضی میکنم بریم انزلی .ولی همش میترسم نکنه اونقدر خوب و قشنگ نباشه گفتم از تو ک مال اونجایی بپرسم .هم در مورد انزلی هم اینکه قشنگ ترین شهرش کجاس؟یکمم جاهای دیدنیشو اینارو برام بگی.نمیخوام ضایع شم جلو مامانم اینا

ای داد بیداد من الان اینو خوندم که :((
امیدوارم خوش گذشته باشه عزیزم..
برای سفر بعدیتون ان شاالله بتونم چند جا رو معرفی کنم :)
انزلی هم شهر نداره.خودش شهره عزیزم..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان