خونه ی خودِ آدم نوشت..

سلام..

اینی که میگن هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه رو باید طلا گرفت نه؟؟؟

خوب من راستش انقدر آدم راحتی هستم که اگه غریبه ترین جا هم قرار باشه بخوابم از اینا نیستم که تا صبح پلک رو هم نمیذارن و بدخواب میشن و آی بالش خودم باشه فقط و اینا...

اما جریانات خونه ی آبجی یه ذره متفاوته..

خوب من عموما اگه اونجا موندنم بیشتر از دو روز شه یه حس کلافگی و اینا بهم دست میده.

 خیلی عاشقشونم.. عاشق خودش بچه هاش و شوهر آبجیمم که دوشت داشتنی و داش مشتیه ^_^

اما شرایط با بچه هاش یه جوری پیش میره که آدم میخواد گریبان ها بِدَره و نعره زنان راه بیابان پیش گیره :دی

قبلا هم گفتم که دخترش خیلی به من وابسته است و فکر کن بخوای بلند شی بشینی بخوابی بخوری و در همه ی این احوالات یکی چهار دست و پا یکی از پاهاتو محکم تو بغلش گرفته باشه دقیقا مثل رابطه ی کوالا با درخت :)) هی بگه بغل کن.. هی بگه بچرخون.. هی بیاد قلقلک بده دیگه کلافت کنه..

خوب من که همه ی اینا رو پایه ام و خوش اخلاق اما آدم همیشه هم رو به راه نیست دیگه.. و امان از بچه ای که نسبت به فهمیدنِ "نکن عزیزم, اجازه بده این برنامه رو نگاه کنم عزیزم,خسته شدم عزیزم,بسه عزیزم" مقاومت نشون میده >_<

یا پسر در شرف 9 سالگیش آرزو به دلم گذاشته یه شب بدون داد, بیداد ,ناله و گریه تا صبح بذاره بخوابیم..

خوب همه ی این عوامل باعث میشن من دلم بخواد زودتر برگردم خونه ی خودم..

حتی تو این گرما و بی کولری..

و مثل الان یه آب پاش بذارم کنارم که توش آب و گلاب باشه هی اسپری کنم به خودم و خودمو باد بزنم فضا معنوی شه  از بوی گلاب ^_^


امروز ظهر بود که دیگه برگشتم خونه..

همسر در حد داغون بود..

با کولر سر و کله زده بود سر ظهر رو پشت بوم و هیچی به هیچی..

مثل هَمِستِرِ تو گرما مونده کلافه و شل و ول شده بود..

کسی هم نبود بیاد برامون درستش کنه :(

دیگه قاط زده بود هی میگفت ما چقدر بدبختیم و اینا..

منم تصمیم گرفتم نرم بالا منبر و نصیحت نکنم و فقط آرامش خونه رو تا جایی که میشه نگه دارم..

اما شب که از شرکت زنگ زد باهاش کلی حرف زدم..

گفتم براش که یه آدمایی هستن اصلا سقف بالاسرشونن نیست که کولری خنکشون کنه یا بخاری گرمشون :(

گفتم خدا یه سختی هایی میذاره آدمو امتحان کنه اگه قرار باشه به زمین و زمان بد و بیراه بگی نمیشه..

و اینکه منو داره ^_^  آیا این خوشبختی نیست؟؟  غش غش خندید اینجا رو :)

منم حالم بگیر نگیر داره..

اما بیشتر خوبم..

شاید تغذیه ام این مدت به هم ریخته بود چون همش دلم میخواد بخورم ..

وقتی خوب میخورم خوبم :)

کامنتهای پست قبل رو هم سانسور کردم :)

اون قسمتهاش خصوصی و بانوانه بود برای همین فقط من خوندم و ازتون بابت پاره ای آموزشها ممنونم ^_^


خوب من دیگه برم یه کم آبپاشی کنم سر و صورتم رو و هال رو جمع و جور کنم که فردا اگه شد یه آقایی بیاد کولر رو درست کنه .اگه دیگه پست نذاشتم بدونید از گرما تلف شدم :)

عیدتون هم مبارکا باشه..

+ دیگران را عید اگر فرداست ما را این دَم است

  روزه داران ماهِ نو بینَند و ما اَبرویِ دوست :)


۱۶ تیر ۰۲:۲۴ UP in the sky
بله در این لحظه صدای بارون میاد و نسیم خنک از پنجره که لرز به تنمون انداخته..
وطنم پاره تنم :/

ووویی مردم آزار برو از خدا بترس :))

۱۶ تیر ۰۲:۲۷ الوچه بانوو
من خونه یکی دیگه بخواینم هی عطسه میکنم:)))))) انقد ک میترکم یهوووو خودم :)))

خخخ چه باحال :))

صدالبته که هیچ جا خونه خود آدم نمیشه
چقد باحال گفتی که تورو داره و این خوشبختی نیس؟ ^_^وروجکی دیگه:-* و شیرین سخن

:)

^_^ فدات بشم دیگه..  اصلا صداقت از من چکه میکنه :)

سلام بلاگر جان اقا من شدید در رابطه با خواهر زاده باهات احساس همدردی میکنم با این تفاوت که من دوبار میگم بسه بار سوم دیگه قاطی ام اصلا هم خونشون نمیرم مگه از جونم سیر شدم والا😉
هوای خودت داشته باش گرما زده نشی و در اخر قطعا همسر خیلی خوشبخته که تو رو داره😊

سلام عزیزم.. 

مگه میشه نری ؟؟
باشه قربونت.
ووویی مرسی

۱۶ تیر ۰۹:۱۳ نگار :)
خونه خود آدم واقعا یچی دیگه اس..

ببین بچه های الان واقعا "نکن عزیزم" رو نمیفهمن..اصن کافیه بگی نکن اونوقت پدرت رو درمیارن :|

هنوز تبخیر نشدی؟! :دی

تکبیر..

واقعا :/

زنده ام هنوز.. 

۱۶ تیر ۱۲:۴۸ ندا بانو
واقعا منم همش میگم هیجا خونه خود ادم نمیشه 😍😍

کولر نداشتن تو این گرما عذاب علیمه .افرین ک ب همسریت همیشه روحیه میدی 👍👍 انشاله اقاهه بیاد و درست شه 😘😘

اوهوم :)


عذاب *الیم دخترم.
هوم کولر درست نشد..

سلام عزیزدلم
تحمل گرما بدون کولر واقعا سخته. به همسرت حق میدم که کلافه بشه. ب
نظر من هر آدمی حق داره گاهی کلافه بشه و غر بزنه ولی نباید زیاده روی کنه 
تو مثل همیشه کار خوبی کردی که تو اون لحظه راحتش گذاشتی

اینکه هیچ جایی مثل خونه خود آدم نمیشه یک واقعیته. من که هیچ جایی مثل خونه خودم نیستم. البته مقصر هم هستم چون اینجور مواقع خجالتی هستم و نگرانم که راحتی طرف رو به هم نزنم 

ان شالله کولرتون زود درست بشه
عیدت مبارک گلم 

سلام گلم :)
بله سخته :((
و باز هم بله هر آدمی میتونه اینکارو بکنه.اما خوب جو خونه رو کسی حق نداره متشنج کنه.. الان من اگه بلاگر سابق بودم دوست داشتم به خاک و خون بکشمش کولرمون هنوز درست نشده و گرمه اما شوهر عزیزم به خودش اجازه میده مدام با حرفا و اعصاب خردی هاش کلافگیشو بزرگ و بزرگتر کنه و به منم انتقال بده..
منم که صبر پیشه کردم تا درست شه :) ولی تو بدون به خونش تشنه ام الان ^_^

جدی؟ وای چه جالب.. چرا خودت رو انقدر معذب میکنی :) اصلا مگه میشه باران مهربون مهمون آدم باشه و آدم ناراحت باشه؟

آمین..
عید تو هم مبارک گلم..

۱۶ تیر ۲۱:۲۰ ندا بانو
نخیر علیم 😁😁😁😁😂😂😂
من فک کردم کامنت اولی نیومد دوتا فرستادم.دومی رو تایید نکن 😘😘 مرسی

:))

سانسور قسمت خانومانت منو کشته :)) (منظورم کامنتاسا :|)
بابا تو چقد با ادبی خو :دی
شیطونه میگه یه چی بگم ـا :))))))) دختر انقد مثبت آخه ؟! تیشششش :دی

مثبت نیستم بابا..
خوب دوست نداشتم مثلا کامنت تو رو یه آقا بخونه.. :|
کچل :)

۱۷ تیر ۰۲:۳۳ ستاره باران
واقعا هیچ جا خونه خود آدم نمیشه ...

:))

۱۷ تیر ۱۵:۳۳ معشوقه ...
ما هم کولرمون خرابه باهات احساس همدردی میکنم ؛) البته برقشم اتصالی کرده ؛)
وای این کارایی که خواهرزاده هات میکنن کارایی که پسرخاله من میکنم 
خالم هی میگه بیا اینج بمون.تا میرم روانی میشم. اینقدر شیطووونه و پرفعالیته بعدم همش انتظار همراهی داره.اصلنم فکر نمیکنه بازی هایی که اون میکنه و دوس داره شاید اصلا واسه من جالب نباشه ...
درکل من بچه دختر دوس دارم ولی خدایی حوصله بازی کردن با هیچ بنی بچه ای رو ندارم.
خودمم بچه دار شدم شوتش میکنم توی یه اتاق پر از اسباب بازی و درم قفل میکنم قشنگ بازی کنه کاری به من نداشته باشه ؛)
به کاش شبا براش کتاب داستان و شعر میخونم چون این یکی رو دوس دارم ^_^

برای ما هم اول موتورش بعد هم برقش ...
خوب انتظار داری بچه بفهمه بازیش مناسب سن تو نیست و برات ممکنه جالب نباشه؟؟

وای تو چ مادر خشنی هستی خوب چرا اصلا آدم بچه بیاره که اینجوری کنه؟ بچه هم به بازی اینا احتیاج داره همه چیز که اسباب بازی نیست.. بچه های تنها اونم تو آپارتمان خیلی گناه دارن اگه مادر حوصلشونو نداشته باشه خیلی بد میشه :(

باز دستت درد نکنه هموطن میخوای شبا هم بفرست با گربه ها لالا کنه :|

۱۷ تیر ۱۶:۰۸ پیانیست
سلام:)
من جدیدم اینجا...:)
منم دوست دارم شب خونه ی خودم بخوابم اونم درحالیکه کسی خونمون نباشه جز خودم و همسرم... دوس دارم در طپل روز هرچقد مهمونی و شلوغی بوده دیگه به شب موقع خوابیدن کشیده نشه...
من و همسرمم خیلی دنبال خونه ایم ولی واقعا قیمتا بالاس... واسه همین رفتیم یکی از شهرستانهای اطراف تهران ک خونه هاشم واقعا بیخودن... 

سلام خانمی :)

خوش اومدی :)

من تا حالا در مورد اینکه شب مهمون باشه خونه ام یا نه فکر نکرده بودم اما الان میبینم آره خوب منم ترجیح میدم آدم شب خودش باشه و شوعرش ^_^

بمیرم براتون :(  خدا به همه زوجای جون پول کافی بده استرس این خونه و هر سال بدتر از پارسال شدناش کشت جوونامونو..
دلتون خوش باشه تو خونه ی جدید :*

۱۷ تیر ۱۹:۳۵ سُـرور ..

وای بلاگر اینجا بارون بارید هوا خنک شد .. جاتون سبززز

خب بگین بیان درست کنن کولرو..

به امید پیروزی !!

چطوری تو عزیز من ؟

ووویی جونم خوشا به سعادتت..

من خوبم خدا رو شکر :)

گرما و بی کولری رو شدیدا درک میکنم... پارسال این موقع ها توو خونه ی خودم داشتم تبخیر میشدم...
ولی باز خدا رو شکر همسرت دنبال درست کردن کولر هست
الهی که زودی درست شه و راااااااحت بشید
در مورد خواهرزاده ها, خب تجربه ندارم ولی میتونم درک کنم که ظرفیت آدم تا حدیه
فکر کنم تو هم خوشت نمیاد یکی بهت زیادی وابسته باشه و هی بهت بچسبه, اعصابت داغون میشه

پس تو هم رنج کشیده ای خواهر :(
آره جون خودش من ولش کنم فقط غر میرنه کلافه میشینه یه گوشه :))
آمین مرسی.

نه من بدم نمیاد خیلی با بچه ها خوبم.. کلا هم این خواهر زادم یه ذره قابلیت رو مغز اسکی کردن داره وگرنه من عاشق بچه هام :)

ببین

پنکه که راحته جور کردنش

یه ظرف پر یخ بزارید جلو پنکه حله:)

امتحان شده تضمینی بهتر از کولر کار میکنه

کولر جوابگوی این دنیا که انگار اتیش گرفته نیس!

اینی که گفتم باهاش  حس قطب جنوب هم بهت دس میده حتی :))

الله اکبر از این راه حل ..

خیلی جالب بود برم یه قابلمه یخ بذارم..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان