عکس داریم :)

اولش که رسیدیم یه عدد روستا بود که تا چشم کار میکرد خاک و کاهگل بود .یه جوری که خواهر زاده هام صداشون درومده بود که چرا اینجا اومدیم؟؟

از ماشین که پیاده شدیم دیدیم یه عده جمع شدن یه جایی و دارن پایین رو نگاه میکنن..

ما هم رفتیم ببینیم چیه که اینجا رو دیدیم و عقل و هوش از کف دادیم : کلیک1   این هم یه زاویه دیگه که اقاقیا های عزیز هم توشن : کلیک2

من کلا از دیدن جایی که آب توشه مثل دریا رودخونه برکه چشمه اینا بیشتر از دیدن سرسبزی خوشم میاد :)

خصوصا که اینجا رنگ آبش خیلی خاص و دل انگیز بود واقعا به دلم نشست.

تازه تو این استخر فرمی که از آب چشمه ی بغل دستش پر میشد یه عااااالمه ماهی بود.. یه عااالمه.. چقدرم بزرگ...


بعد از همون بغل چشمه پله میخورد میرفت به سمت پایین و پله ها که تموم میشد انگار از در باغ سبز رد شدی..

یهو همه چی رنگش عوض میشد...

کلیک3 و کلیک4


اینو به یاد هومان گرفتم :)  کلیک5


این عزیزای دلمم دارم لحظه میشمرم که ما رو شرمنده ی قرمزیشون کنن در آینده ی نزدیک : کلیک6


این خانم خانما هم از مورد علاقه هامه : کلیک7


این یکی عزیز دلمم که اصن یه دونه باشه :) کلیک8


راستی یه چیزی که مهم بود و یادم رفته بود تو پست قبل عنوان کنم این بود که چقدر مردم روستا باصفا و با محبتن :)


یه مجلس تو مسجد داشتن که وقت نهار من و همسر که برای چرخش رفته بودیم یه آقای جوونی بهمون تعارف کرد بریم غذا بخوریم :)

دعوت دو تا آدم غریبه نه به خاطر مجلس به خاطر اینکه معلوم بود ما مسافریم و شاید گرسنه باشیم واقعا منو خوشحال کرد..

بعدم که باغی که ما و خیلی خانواده ی دیگه نشسته بودیم ملک شخصی بود اما صاحب دریا دلش محصورش نکرده بود و اجازه میداد امثال ماها بریم لذت ببریم..

تو باغ هم درخت گوجه سبز و زرد آلو و بادوم و انار و انجیر و گیلاس و به و همه چیز بود که خوب مثلا میشد کلی از درختا آویزون شد و چغاله خورد یا گوجه سبز زد... خوب بودن مردمی که پلاستیک به دست میومدن و میکندن اما در کل ندید بدید بازار نبود...

من که دلم ضعف رفت برا بادوم ها اما کلا سه تا دونه خوردم که اونم میدونم آدمی که مناعت طبعش انقدر بالاست ماها رو راه داده حتما فکرشم کرده مردم از میوه هاش میخورن و اگه بنا بود حلال نکنه باغ رو میبست..

یه بارم اومد گفت فقط خواهش میکنم که باغ رو کثیف نکنید.حتی شده آشغالهاتون رو تو کیسه زباله بریزید همینجا بذارید من خودم جمع میکنم..

بعدم رفت..

من که واقعا دعاش کردم که تنگ نظر نیست و انقدر مهربونه.قبل رفتنمون هم دستکش پوشیدم و نه فقط زباله های خودمون که تا یه شعاعی زباله های قدیمی رو هم جمع کردم و بردیم با خودمون :)


+ عکس محبوب انتخاب بشه لطفا :)

+ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست :)

سلاااام
عجب عکس هایی بود
کلییییی انرژی گرفتم
بعضی از عکس ها برای والپیپر عالی میشه
بااجازه یکی دوتاشو کپی میکنم
همشون خاص و قشنگ.و روح نواز بودن
میگم اون سوسکه رو چه جوری رو دستت میزاری
حتی با دیدنش حس بد گرفتم

 سلام عزیز خوشحالم خوشت اومد.

عه خوب شد گفتی یادم رفته راست کلیکمو تو این قالب قفل کنم :/
سوسکه ^_^ 

چهارتا عکس طبیعتو کپی کردم
کیفیتش واقعا عالی بود انگار خودم توش قدم گزاشتم :))

باشه .

:)

۱۲ ارديبهشت ۰۵:۱۸ یا فاطمة الزهراء
عکسای 1 2 7

:)

۱۲ ارديبهشت ۰۸:۲۶ من یک معشوقه هستم ...
وای سر صبحی این عکسو رو دیدمشارژه شارژ شدممممم
چقدر قشنگ بوووود...
ولی اخه بلاگر اون حیوون چی بود رو دستت؟؟؟ خیلی ترسیدم خخخ. من جای شوهرت بودم تا دنیا دنیاس دیگه دست به دستات نمیزدم تا با وایتکسی چیزی بشوریشون.
اقا منم دلم همچین جایی میخوااااد ؛(( 
عکس مورد علاقمم همشون: )
جدی چقدر صاحب باغه طبعش بزرگ بوده ها ؛) من بودم دو سه دور دیوار میکشیدم.
الان یاد گرفتم که نباید همچین کاری کرد. ؛)

خدا رو شکر:)

سوسک بود دیگه ^_^ کجای کاری بابا شوهرم خودش با دستای مبارکش آوردش گذاشت نو دستم :)
اوهوم. خدا ازش راضی باشه.

واااااای چقد قشنگن ,انگار بهشته ,بهشت هم همین شکلیه دیگه ! دلم رفت اصلا,جای مامانم خالی که اینقد اینجور جاها رو دوست داره ,دعا کن بشه یه همیچین جایی ببرمش ذوق کنه !
اولین عکس عالی بود و اون شقایق رو دستت ! کیف کردم از دیدن عکسات

وای باورت میشه به شوهرم همینو گفتم اونجا؟؟ میوه ها هم دم دست بودن احساس حوری بودن میکردم اصن :)

تو واقعا مهربووونیا.... خیلی... با همه ی مسایلت اینجوری دلت با مامانته خیلی باحاله..
خوشحالم کیف کردی قند عسل جان.

۱۲ ارديبهشت ۰۹:۱۷ زینـب خــآنم
وای عجـــب منظره ای ، عجـــب آبی آبی ای ، عکس دوم و عکس قاصدک خیـــــلی هنری ُ قشنگ بود
و ب واقع همه عکســـآ واقعا قشـــنگ بود خیـــلی
اون سوســـــــک چی میگه اون وسط ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  : |
خوبه اینجوری هستی ک نــمیترسی ، بچه هات هم ترسو نــمیشن ; )
من از سوسک ُ هـــــــر حشـــــره ُ حیـــوونی میترسم ، حتی گوسفند !! مثلا اگ با ی سوسک ی جا گیر کنم ، و مجبور باشم ک بکشمش ، با جیــــغ ُ داد خودم و تعقیب ُ گریز میکشم نه در حالت عادی !
واسم جالب شد بدونم از چی میترسی ؟

:) چقدر لذت میبرم خوشتون اومده.

سوسکه؟؟ میگه من خاله زینبمو میخوام ^_^
تو دیگه خیلی باحالی اخه گوسفند ؟؟ 
ترس:/ از موش خوشم نمیاد اما چون همیشه منو یاد فاضلاب میندازه حتما ببینمش نزدیکم از ترس اینکه بهم برخورد کنه جیغ میزنم.ولی مثلا این موش تمیز ازمایشگاهی ها رو میتونم دستمم بگیرم.. از هررر حیوونی که یهو بیاد جلو دست و پامم میترسم البته من تو خونه یهو شوهرمم میبینم میترسم خخخ یعنی باید بدونم یه چیزی یه کسی پیشمه که نترسم وگرنه یهو ببینم میترسم ^_^

به یکی جون میدم برای کلیک 2 
واقعا خوشبحالت ک حض کردی ازین طبیعت

آخی... مرسی از نظرت.

حظ درسته عزیزم :*

فتبارک الله احسن الخالقین
همه عکسا عالی بود چه جای محشری رفتین همیشه به گردش

واقعا....

قربونت دختر..

۱۲ ارديبهشت ۱۲:۰۳ εℓï -`ღ´- εɓï
^_^

چ جای با صفایی بوده ها...

من اینجور برکه هارو خیلی دوس دارم رنگش سبز ابیه ...یه رنگ خاص...

خیلی قشنگ بودن خیلی...
وای من عاشق شقایق وحشیم :)درست گفتم اسمشو...

ایششش اون سوسکه رو دستته>_<

من عاشق اون قسمت برکه یا ابگیره شدم *_*

اوهووووم :))

آره رنگش هلاکم کرد..
آره گلم شقایق بود :)
ایش داره اون بنده خدا؟؟ 

مرسی :)

۱۲ ارديبهشت ۱۲:۳۶ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
اینجانب کلیک 4
(☆^ー^☆)

:)

سلام اولین  باره که وبتو خوندم خیلی عالی بود پستت کلی انرزی گرفتم عکس محبوب من عکس گل شقایق و عکس اون حوض و قاصدک بود خیایییییییییییی خوشگل بودن راتی اگه فضولی یس میشه بدونم تو کدوم شهر زندگی میکنین

سلام به شما .

خوش اومدی عزیزم.
اگه میخوای بدونی اونجا کجاست که عکساشو گذاشتم یه روستا نزدیک همدان تفرش  نوبران اونوراست :)

۱۲ ارديبهشت ۱۳:۱۷ وحید بهرامی
چه جای با صفایی، این روستا کجاست؟ بگید ما هم بریم :)
راستی عکس شماره ۸ خیلی خوب بود، چی میگن به اینا؟ سوسک؟!

خیلی.. 

تو کامنت قبل جای تقریبیشو گفتم.
بله سوسک ^_^

سلام بلاگر جونم
عکسا همه شون زیبا و فوق العاده هستن, یعنی روحم تازه شد
اما چون گفتی عکس محبوب انتخاب بشه, و از اونجایی که من عاشق سرسبزی ام, سه و چهار رو انتخاب میکنم, و بینش باز چهار رو, خیلی آرامش داره واسم
اون گل شقایق هم که اصلا بحثی نداره, دیگه همه میدونن مامانم لقبمو گذاشته گل شقایق
میگم شما چه شجاعی؟؟ سوسک رو دستت؟! احسنت
بوس

سلام جان دلم.

هووم چه خوب :)
جدی ؟؟ من نمیدونستم.. چه باحال..
اوهوم.. :* قربونت و بوس

سلام بلاگر جانم.
من اوووومدم.
خوبی عزیزم؟
دوتا پستت رو خوندم.
پست با صفا نوشت بسی بهم چسبید...کلی جاهای خوبی رو که تعریف کردی تصور کردم و کیف کردم تا امروز که دیدم عکساشو گذاشتی
خوب اعتراف میکنم که جای جدا قشنگی بود...آدم میره این جور جاها روحش تازه میشه اصن...
و این که تو واقعا سوسک دوس داری کچل؟آخه تو چرا با همه فرق داری؟سوسک کجاش دوست داشتنیه آخه؟
من عکس محبوب رو اختصاص میدم به عکس دست تو و سوسک سیاه محترم!

سلام گلم خوش اومدی.

من خوبم ممنون :)
فردا امتحان زبان دارم برام دعا کن.
دسته جمعی گیر دادید به اون سوسک طفلونکیا..هر سوسکی دوست داشتنی نیست که.این سوسکا که آروم و با ناز رو دست ادم راه میرن.خیلی کم پیش میاد پرواز کنن.اینا رو دوست دارم :)
خخخ باشه مرسی

خدا بگم چیکارت نکنه با این عکس آخری !
مو به تنم سیخ شد ، ایششش ...

ولـی سبزی منظره ـا خیلی خوب بود ، یه سبز خاصـی ـه ، مث جنگل ، نه مث باغ و طبیعت معمولی !

:))) ریحان ایش ایش نکن یه سوسک برات پست میکنمااا.

اوهوم :)

خییییلی عکسات خوب بود :-) 
همهٔ همش

چه عالی..

 ممنون از نظرتون .جلو عکس و عکاسی شما ما نوچه ای بیش نیستیم ^_^

تنهایی میری بهشت نامرد؟
عکسا بیستن مخصوصا اون قاصدک

:)))

اوهوم :)

وای چه عکساهی قشنگی خیلی خوشگل اند معلوم روحیه ات کلی عوض شده بارفتن ب اینجاها
همشون خوشگل اند ولی شماره 3 خیلی ب دل نشست
دمت گرم باعکس هات

آره واقعا حوب بود :)

ممنون از نظرت :*

مرسی واسه به اشتراک گذاشتن این پست
توی انتخاب عکس، راستش چون خودم زیاد توی این وضعیت بودم احساساتم زیاد جریحه دار نمیشه ولی خب از عکس شماره 6 خوشم میاد، یک رنگی خیلی خاصی رو به نمایش گذاشته بود.

بازم ممنونم :)

خواهش میکنم:)

۱۲ ارديبهشت ۱۸:۰۶ پونه پلویز
میبینم ک در حال دور دوری:))))
خیلی خوبه ادم روحیش عوض میشه دوباره احساس زنده بودن میکنه:)

کدوم دور دور؟ بعد نود و بوقی یه روز .. زحمت کشیدیم واقعا

اوهوم :)

سوسک و شقایق

:)

حظ 
:دی

:)

سلااااااام به بلاگر جوووونم...
وااااای خوش و خررررم داشتم عکساتو نگاه میکردم و بسی لذت میبرد به این صورت 😊😍 بعد یهو رسیدم به عکس آخر و سوسکه رو دستت و اینجور شدم 😲😕😣
چقد من از جک و جونور بدم میاااااد 😔
عکس 2 رو دوست داشتم خیلی...هم آب بود و هم درخت...عالی بودن همه...
چه خوبه آدمای خوب هستن و چه بد که نایاب شدن...
خوشحالم خوش بودی عزیزم 😘

 سلام عزیز دلم .. 

ای بابا بعضی جک و جونورا خیلی خوبن.. مث مار و همین سوسکای سنگین :)
منم خیلی اونو دوست دارم.. ممنون از نظرت..
قربانت.

۱۲ ارديبهشت ۲۲:۴۱ ᓄـــომlἶհεـــلیـפــہ
واااایی منم دلم همچی حالو هوایی میخاد....

چ عکسا هنری و جالبی گرفته بودی عالی بودن ... ومخصوصا شجاعتت واس سوسک :)


عکس 2و 4 و5

ایشالا فرصتش پیش بیاد عزیزم.

ممنون خوشحالم عکسا رو پسندیدی..

۱۳ ارديبهشت ۰۰:۴۵ دختر ـــَ ک
من همشووووووووو دوست دارم

باشه :)

سلام :)
وای عالی بود 
اون آب اصن معرکه :)
عکس محبوب من اون قاصدک بود 

سلام به روی ماهت:)
^_^
خوشحالم کیف کردی :)

و سرور بیهوش میشود!

همین..

همه عکسا خصوصا اون درخت بادومه..

وای خدا.. .

سیامکو خبر کنم برا تنفس دهان به دهان؟؟؟

درخت؟؟ بادووووم ؟؟ اصن نبودااااا :/

ببخشید گیلاس! D:


وای مردم از خنده :))

مسخره میکنی؟! که گفتی خانوم دکتر ؟! آره؟!!!!

آره!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟

من ؟؟

نه بابا تو رو نه.. لحنی که اون به کار برده بودو چرا :دی

سلام عزیزم :)
ای جانم چ جای خوشگلی همشون عالی بودن و انتخاب هم سخته ولی چون گفتی انتخاب بشه 4.5 و خیلی خوشم اومد...

ان شاالله همیشه ب شادی و تفریح و خنده باشی گلم.. :)

سلام بانو :)
ممنون از نظرت :)

قربانت عزیزم شما هم همینطور :*

وای چقدر خوشگل بود ..خوش به حالت :)
یکبار جواهر ده رفتم نماز بخوانم مراسم فوت کسی بود ..به ما که مسافر بودیم یک کاسه ابگوشت دادند باور می کنی که خوشمزه ترین ابگوشت عمرم بود ...
من عاشق عکس یک هستم ..ابی اب ...:)

:)
جواهر ده... از آرزوهامه که برم :) خوش به حال تو پس :)

مرسی از نظر :)

۲۰ ارديبهشت ۱۸:۱۱ دچــ ــــار
رنگ آب!


تشکر برای عکس ها :)

بی نظیر :)

خواهش میکنم :)

سووووووووووسکههههه O_0

^_^

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان