نفس آخر پاییز

عنوان پستم چقدر بد شد ؛( نفسم از فکرش گرفت... کاش میشد پاییز تمدید شه :)

سلام دوستان!

 

اول از همه بذارید چهار تا هندونه ی سرخ و شیرین زیر بغلاتون بذارم و بگم بخاطر شرکت تو نظر سنجی پست قبل از همتون یه دنیا ممنونم.انتقادها به جا بودن و با جان و دل میپذیرمشون و اگه خدا کمکم کنه حتما تو فاضله ی بین پست هام تجدید نظر میکنم.در مورد جواب های کوتاهمم حداقل بذارید این اطمینانو بهتون بدم از روی بی حوصلگی یا اهمیت ندادن نیست که جواب کوتاه میدم... از این به بعد سعی میکنم حالت گفتگو رو تو جواب دادن به کامنتهام رعایت کنم...

 

دیروقت شبه و من چون کدو روی گاز دارم بیدار موندم و گفتم حالا که بیدارم دستی هم سر وبلاگ بکشم اما حقیقت اینه مغزم تعطیل تر از اونه که بخوام جزیی نویسی کنم.

چند کلوم کلیات بگم و برم.

 

اول این جالبو بگم که امشب با یه ساعت کتابفروشی آنلاین آشنا شدم به اسم هافکو....  بچه ها اگه اهل کتابید خیلی خیلی خفنه و کلی توش تخفیف داره.من امشب یه کتاب از وین دایر عزیز سفارش دادم که فکر کنم صد و بیست تومن بود من خریدمش هشت تومن ^_____^ دیگه پر از تخفیفای بیست الی هفتاد درصدیه... خیلی خوبه خلاصه. برای فردا هم یه تخفیف نود و یک درصدی گذاشته که اگه میخواید از دستش ندید برید به همون ساعتی که گفتم اطلاعات لازمو بخونید.

 

آخ بچه ها دو سه روز بود حالم خیلی خیلی بد بود.از اینا که بشینم یه جا اشکام بریزن.امشب با دوستم به این نتیجه رسیدیم بخاطر نزدیک شدن به دوره ی ماهانمه.

ولی امشب که قبل خواب کوروش ازم پرسید دوستم نداری؟؟؟ (چون تازه دعواش کرده بودم) قلبم چنان به درد اومد که گفتم کاش من مامان این طفل معصوم نبودم. بیچاره چه گیری کرده وسط تلاطم های روحی و چاله های شخصیتی من :(

 

خوب شب یلدا هم که فرداست. تو مهد برای جوجه ها جشن یلدا گرفتن که من مسیولین بردن انار و برنجک و کدو رو قبول کردم...

شبش هم ما با خواهرام میریم خونه ی مامان و بابام.با سیاوش قرار دارم فال حافظ بگیریم حتما...

الان منتظر تماس سیاوشم... چند روزه باهاش حرف نزدم.یا اون کار داشته و جایی بوده تماس منو جواب نداده یا من خواب بودم! خلاصه که دلتنگم. خیلی دلتنگم...

فقط دستاشو دوباره بگیرم...

ما به این نتیجه رسیدیم وکیلمون درست حسابی نیست. پیگیر نیست. نمیدونم چرا سیاوش عوضش نمیکنه...

 

چه میدونم... حتما صلاحمون بوده این دوریه....خدایا تو بهتر میدونی هر چی خیرمون توشه همون بشه....

 

*بچه ها تا حالا شده یه حرفی بیخ زبونتون باشه که به یکی بگید ولی از ته قلبتون بدونید نباید بگید؟؟؟ یکی از بدیهای خیلی بزرگ من همینه.بارها تصمیم میگیرم درباره ی فلان و فلان و بهمان موضوع نباید مثلا به دوست یا خانواده چیزی بگم.بعد منو ده دقیقه با خواهرم تنها بذارن معمولا فورا میگمش... با وجود اینکه برای دیگران راز دارم.اما برای خودم... زودی شل میشم حرفهای مگو رو میزنم.... چجوری به نفسم برای حرف زدن درباره چیزایی که میدونم گفتنشون فقط برام پشیمونی داره غلبه کنم؟؟؟؟

اگه خواستی خواب از سرت بپره سر بزن به بلاگ من

نه بابا من دنبال یه جام بشه راحت خوابید اتفاقا ^_^

۳۰ آذر ۰۱:۲۲ گندم فراهانی

وای نفس منم گرفت بخدا :(

فکر کن... رنگها تموم میشن.... البته الهی برف بباره باز چشمامون کیف کنن.

۳۰ آذر ۰۳:۰۳ fati.kh1172

سلام مینا جان .یلدا تون مبارک باسه گلم .ان شالله یلدای سال بعد خانواده ۳نفریتون کنارهم و تو بغل همدیگه باشد گلم.عزیزم منم یکمی تو جریانات مهاجرت و این چیزا هستم اتفاقا میخواستم اینو بگم ک وکیلتون یکمی بی خیاله ک تا الان نتیجه مصاحبه نیومده و اتفاقی نیفتاده.وکیل خوب سراغ دارم اگر خواستی بهت معرفی کنم .کار بچه های خواهر شوهرم رو انجام داد و تو این هفته بچها عازم انگلیس هستن .ان شالله خبر خوب رو زودی بهمون بدی دوست گلم 

سلام به روی ماهت جانم.

یلدای شما هم مبارک. الهی آمین. مرسی از دعات.... 
این وکیل خوبی که میگی تو انگلیسه یعنی؟؟؟ 
بچه های خواهرت چند سالشونه... ما هم میخوایم خواهرزاده ی هفده سالمو بفرستیم یه کم گیر کردیم. میشه اگه اطلاعات به درد بخوری داری کمک برسونی؟؟ میتونی همینجا کامنت خصوصی بذاری که من نمیتونم جوابتو بدم.
اگه اینستا داری لطعا دایرکت بزن.اگه نداری شمارتو بذار بهت پیام بدم هوووم؟؟؟ مرسی پیشاپیش

یلدات مبارک مینا جون

دوری خیلی سخته وادمو خیلی اذیت میکنه انشاءالله این دوران به زودی به وصال ختم بشه 

 

ممنون عزیزم...

یلدای شما هم مبارک. الهی امشب بهت خوش بگذره.
آره سخته... همزمان اذیت میکنه و آدمو میسازه... 

خدا از دهنت بشنوه.ما دیگه بسمونه

بهار؟؟؟ میدونستی لطیف ترین اسم دخترونه ی دنیا رو داری و من عاشق اسم بهارم؟؟؟؟؟

۳۰ آذر ۰۷:۳۶ ماه بانو

سلام آخی خسته نباشی 

چه مسئولیت خطیری بر گردنته😂

کوروش رو حواست خیلی بیشتر باید بهش باشه دوروبرش ممکنه بابای بچه هارو ببینه ناراحت شه. 

به امید وصالتون الهی آمین.

این نگفتن هم خودم مشکل دارم خیلی زیاد  الان دارم سعی میکنم که نگم و تو دلم هی میگم لامصب یه بار نگو دفه بعد خواستی بگی بگو .

بعد میگم آخیش خوب شد نگفتما.😬 و به همین منوال تا الی آخر .

 

الان یه ماهه با خودم تکرار میکنم کلی راز از خودم گوشه ی دلمه

آقا مسخره میکنی؟؟؟ 😂😂😂😂


سلام سلام.

آخ سعی میکنم. و میدونم اسنی که میگی رو... ولی خیلی زود یهو میبینم عه مینا مگه قرار نبود فلان رفتارو نکنی؟؟
آمین. مرسی

اوووم چقدر به دلم نشست... کلی راز از خودم گوشه ی دلمه...  منم راز میخوام :(( 

۳۰ آذر ۱۲:۱۵ فاطمه ۲۲

سلام نمیدونم والا هروقت راهی پیدا کردی بمنم بگو. البته الان خیلی بهتر شدم چون خیلی ضربه خوردم و خیلی پشیمونی داشتم بابت حرفایی که ازخودم زدم الان بهتر شدم.

و اینکه اگه صرفا حرفاتو نباس به خانواده و دوستای حضوریت بگی و دنبال اینی که تخلیه شی میتونی بیایی اینجا بگی . به هرحال اینجا همه مجازی هستیم و درسته که دلامون واقعیه اما فک نمیکنیم بعدا هیچکدوممون بخواییم سرکوفتشو بزنیم یا چیزی بگیم بعدا پشیمون شی.

سلام جانم.

اوم خوب خانوادمم سرکوفتشو نمیزنن یا دوستام.ولی صرفا بهشون مربوط نیست. یعنی من نگران نیستم اگه بگم قضاوت طرف چیه و اینا.دنبال اینم برای خودم حد و مرزی داشته باشم. هر حرفی لزوما گفتن نداره. میتونه پیش خودم بمونه

۳۰ آذر ۱۳:۱۰ soheila joon

من خیلی دهنم قرصه ولی مخصوصا تو‌مسائل مربوط ب خودم 

اصلا ویژگی پررنگ مرداد ماهی ها محافظه کاریشونه خخخ 

 

شب خوبی داشته باشی عزیزم

اصلا سینه ات مخزن اسراره :) 

خوب خیلی خوبه خوش به سعادتت.اما تو طبیعت درونگرای آرومی هم داری. یعنی میخوام بگم با میل شدید گفتن حرفات مبارزه میکنی یا کلا نمیگی و راحتی؟؟؟

۳۰ آذر ۱۴:۱۸ دچارِ فیش‌نگار

خواهرتو تنها بذار زود :)))

ترک مکان در اولین فرصت :) اینم خوبه

۳۰ آذر ۱۶:۳۶ دچارِ فیش‌نگار

عدم توقف بیش از ده دقیقه با اطرافیان زیر یک سقف

بیش از ده دقیقه :))

رفت و آمد کمتر زندگی بهتر :)

۳۰ آذر ۱۷:۰۳ آبان ...

خیلی وقت ها می دونم حرفی زدنش غلطه ولی مینا این قدر جان به لب میرسه که حرف ها را میزنم تا سبک شم ‌..

متوجه ام آبان... 

اما خوب همیشه این حرف زدنه منو سبک نمیکنه و اینکه حرفی که میزنم و نباید لزوما از ناراحتی نیست... فقط میتونه خصوصی باشه.

۰۱ دی ۰۰:۳۷ آیدا سبزاندیش

سلامممم

خب کاری نداره که تلاش کن رازاتو فاش نکنی هر موقع اومدی خودتو لو بدی سریع یک نیشگون ریز و‌محکم به دستت بگیر تا دردت بیاد و این درد موجب بشه زبون به دهن بگیری !

سلام آیدا.

باید آخر کامنتت مینوشتی به همین سادگی به همین خوشمزگی.
خوب دختر خوب این ضعف منه.اگه انقدر شیک میتونستم جلو زبونمو بگیرم که اصلا موضوعش رو اینجا نمیگفتم.

۰۱ دی ۰۱:۲۷ soheila joon

خب یه وقتایی خیلیدلم میخواد بگم ولی گفتنش میدونم دردسر میشه و ممکنه بد بشه جلوی خودمو میگیرم 

آفرین بر تو :) 

همیشه گفتم زن عاقل میخوای فقققققققط سهیلا ^_^

اوففف من چون نمیتونم بگم بیشتر عذاب میکشم

اتفاقا برو حالشو ببر :) 

مینا چرتا من انقد عاشق کوروشم؟ خدا حفظش کنه ماشالا بهش

خودم فک میکنک چون جلو چشممون بزرگ شده انقدرم عزیزه

فیلم هایی که ازش میزاری رو چند بار با ذوق میبینممممممم

وای واقعا؟؟؟ 

مرسی خوب عزیز دلم. 
قربون محبتت.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان