حجم سبز نوشت...

سلام عزیزانم.

مثل دسته ی گل تمیز و مرتبم.

موهامو ریختم روی شونه ام و از هوایی که میپیچه لا به لاش لذت میبرم.

هر نفسی که میکشم میگم خدایا شکرت.

سرمو هر لحظه بلند میکنم و به این حجم سبز بارون خورده و خیس نگاه میکنم و با حال خوب و روح تازه برای همتون دعا میکنم.میگم خدایا دوستامم حالشون خوب باشه.رو به راه باشن.دلشون آروم باشه.به تو وصل باشن.

بله... تو بالکن خونه ی مامان نشستم ^_^

تو دلی هم سلام میرسونه.

حالش خوبه و انقدر بهش رسیدگی و محبت شده لپاش گل انداخته ^_^

کاش میشد برنگردم خونه.

همسر هم بیاد همینجا.

یه مدت بمونیم کیف کنیم.

وقتی ژاکتمو سفت تر به خودم میچسبونم به دوشنبه فکر میکنم که دقیقا همین ساعت کولر خونه رو روشن کرده بودم یه ذره حالم بهتر شه...

با تمام این صحبتا فردا عصر تو راه برگشت خونه خواهم بود..

با یه عالمه خوراکی های خوشمزه در صندوق عقب ماشین ^_^


*هرکی عزاداریش واقعی بوده،هرکی نذری هاش برای فقرا بوده نه برای فامیل .... قبول باشه .

۲۲ مهر ۱۲:۵۰ soheila joon
عههه دخترم کی اومدی شمال  
خوش بگذره عزیزم
خداروصدهزاربار حال منم خوبه و امروز خیلی خداروشکر کردم :)

سه شنبه عزیزم.

مرسی گلم..
شوهر ابجیم هرسال باید فقط یه هیات خاصی بره برای تاسوعا و عاشورا.دیگه اون ماشینو آتیش کرد منم زود پریدم که بیام.
ای جانم.همیشه خوب باشی خوشگل خانم.

سلام
منم همونی که پارسال دوست امسال آشنا 😉
دو سه تا از پست هارو الان خوندم
اما گفتم تو پست قبل که خونه بود چطور رفت شمال :)) :-*
خوش بگذره بهت دوست گلم

سلام کچل :)

چطوری تو...؟؟

دیگه دیگه ^_^
قربونت عزیزم.

چیزی ندارم بگم جز اینکه بسیار زیاد خل می باشی که حالا که ریسک سفر زیر سه ماهگی رو پذیرفتی و رفتی شمال میخوای ریسک رو دو برابر کنی و زود برگردی
من جات بودم تا بعد از سه ماهگی میموندم
ولی من هم همین غلط رو خودمم تو همین ماه کردم و به خاطرش از 6 ماهگی استراحت مطلق شدم
ان شالله بچه تو از بچهء من سفت تر بهت چسبیده باشه و با تکونهای ماشین از جاش تکون نخوره

نسیم دوست دارم بخاطر این کامنتت سیاه و کبودت کنم ^_^

خوب من نمیتونم بمونم دختر جاننننننننننن.... 
اونم تا یه ماااه.. 
اصلا مهم نیست کلاس زبان و ایناهااااا
نمیتونم اینهمه مدت دور باشم.

موهای باز چی میگه
تو دلی لپ گل گلی چی میگه
حجم سبز روبروت چی میگه
واااای خوشمزه جات ته صندوق چی میگه
همیشه به همین خوشی رفیق جانم

ممنون نیاز جونم...

۲۲ مهر ۱۴:۵۰ سارینا2
سلام
خوبی؟
خوش به حالت شمال!دلم خواست زیارت گیلان بر شما مبارک خخخخخخ
بله واقعا خیلی از این نذری ها تظاهره خوب بعضیاشم واقعا قلبی هست خدا بپذیره ازشون
خوش باشی
حسابی هوای خوب و مناظر خوب رو توی ذهنت سیو کن بعدا ازشون لذت ببر

سلام ساری جانم.

خوبم شکر خدا.
ایشالا زودی بتونی بری شمال عزیزم.
تظاهر هم شاید نباشه اما وقتی به دست نیازمندش نمیرسه چه فایده آخه؟ اون دیگه نذر نیست. مهمونیه.
اوهوووم :)

منم هستم 
تو دلیت خوبه
اخییییی

قربونت...

خوبه خاله جونش ^_^

۲۲ مهر ۱۶:۳۸ گلی ^__^
کاملا مشخصه مهر و محبت مادری بهت ساخته^_^
همچی ترگل ورگل شدی:)
واقعا کاش میشد یه مدت اونجا باشی و مامان بهت برسه تا یکم اوضاعت رو به راه بشه
هرچند میدونم نمیشه و نمیتونی...
هوووم
خوراکی هاش خوشمزه ات نوش جون خودتو تودلی:*
گوشت بشه بچسبه به تنتون^_^
به جای ما هم اون هوای تازه رو نفس بکش:)))

^_^
اصن آب رفته زیر پوستم :)

آخ واقعا کاش میشد...

قربونت عزیزم

نفس کشیدم همش یادتون بودم به خدا...

کاش اگه خونه مامانت حالت بهتره تا دوماه دیگه ک عوارض باردارس باهاته اونجا بمونی.البته دلتنگ یار میشی سختته

آخ اگه شوهرم در طول یه ماه سه بار هم میتونست بیاد سر بزنه حتما میموندم

۲۲ مهر ۱۹:۵۳ یا فاطمة الزهراء
ای جانم :)

خوش باشی عشقم

فقط مراقب باش سرما نخوری عزیزم

:)

ممنون گلم

نخوردم دخمل خوبی بودم :)

سلام بلاگر جان، الهی همیشه همینجور حالت خوب باشه و روحیه ت بالا باشه، راجع به بچه، خوبه که راحت میگیری و زیاد حساس نیستی، آدم حساس باشه خوب نیست، ولی رعایتم کن دختر خوب

سلام فدات شم قربونت :*

چشم رعایت میکنم سحر جون :)

مبارک باشه تو دلی جونت 
همیشه ب خوشی 

ممنون دوست عزیزم :)

سلام مامان بلاگر جونم
چه سفر یهویی خوشمزه ای ان شاالله برگردی دیگه کاملا روبراه بشی و خبری از تهوع نباشه خوش بگذره عزیزم در پناه خدا😍

سلام شیرین خانمی :)

آخ کاش این طور میشد شیرین جون :|

بابای منم شمال بود میگف هوا عالی بوده و این صوبتا ،
ولی خوب تهران ام چنان خلوت و خوب بود که آدم کیف میکرد این روزا ^-^

سفرت به سلامت عزیزم ، 
ولـی خوب کاش میذاشتی شنبه برگردی ، 
جمعه اونم عصر جاده ـآ وحشتناک ترافیک ـه
این همه نشستن و تو ماشین موندن ممکنه خوب نباشه برات ...
دعا میکنم به سلامت سفر کنید :*

ووویی عالی اصن :)
 خلوت بود؟ دسته عزاداری اینا نبود عایا ؟؟ o_O
ممنون فدای تو
اوهوم خیلی دوست داشتم اصلا تا چهارشنبه بمونم اما خوب کسی نبود برم گردونه و مسافرت با اتوبوس که نه برای دستشویی من نگه میداشت نه برای قدم زدنم نه بالا آوردنم خیلی سخت بود..

ممنون عزیز دلم..

۲۳ مهر ۱۳:۲۵ زینـب خــآنم
خب سفر بی خطر
فک میکنم وقتی کامنتم ُ ببینی دیگ رسیدی خونه
از وقتی باردار شدی من می خواستم این ُ بهت بگم ، هی نمیشد ، بعدشم ک کلا اصلا پای وب نیومدم

من هر خانوم بارداری رو ک میبینم حتما این چیزی ک بلدم ُ بهش میگم ، گفتم ب تو هم بگم   :)
سعی کن هر روز سوره "یوسف" و سوره "محمد" ُ بخونی
سوره یوسف واسه خوشگل شدن بچه ات ، و سوره محمد هم واسه خوش اخلاق شدن بچه ات
تایم آزاد ک داری ، ینی در حد خوندن این دو تا سوره حتما وقت داری و بنظر من حتی اگ کسی ب زعم خودش وقت هم نداشته باشه ، برکاتش اینقدر زیاده ک هرجور شده باید وقتش ُ پیدا کنه
حتما هر روز بخون
ب امید ی بچه آروم ُ خوش اخلاق ُ خوشگل  : )

ممنون گلم
آره الان خونه ام :)

ممنون عزیزم از توصیه هات..

آمین ممنون زینب قشنگم :)

سلام عزیزم.
صبح پاییزی بر خودت و تو دلیت بخیر...
واییی چه خوب کاری کردی که رفتی شمال..البته منم شدیدا با نسیم موافقم...آخه میگن سه ماهه ی دوم برای مسافرت بهتره کلا.اماخوب حالا که رفتی ایشالا به سلامتی هم برگردی و آب هم تو دل خودت و تو دلی تکون نخورده باشه.منتظر پست جدیدت هستم خانوم مو شونه کرده!

سلام آوا جان.
ممنون خانمی .
ممنون عزیزم آمین. الان برگشتم البته.
خخخ

۲۵ مهر ۰۰:۱۲ مامان دخترم ..
رسیدن بخیر تودلی داره دوست داشتنی :)))

نفس کشیدن توی اون هوای ناب هم گوارای وجوده جفتتون 

(گر نگهدار من آنست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد)
اونیکه تو دلی داده خودش هم نگهدارشه :)

بهترین روزها رو توی این هفته داشته باشی :*


قربونت مینا جان...

:)

بله عزیزم درسته. در کنارش قبول دارم مراقبت منم لازمه البته :)

آمین. تو هم همینطور خانمی.

سلام عزیزم
توام شمال رفتی؟منم شمال بودم توی ایام تعطیلی
وای دیدی چقد هواش باحال بود اون چندروز؟من که روحم تازه شد
قفون تو دلی برم که لپاش گل انداخته^_^


سلام میترای نازنینم..

آخی..  عزیزم همیشه به شمااال :)

اووف خیلی عالی بود :)

فدای تو مهربون خاله :*

سلام بلاگر جونم.
صبحت بخیر عزیزم.
رسیدن بخیر.حالت چه طوره؟
خوب پس برگشتی به سلامتی...
ممنون که اومدی خوندی گلم..
اره دیگه به اون موضوع فکر نمیکنم.گذشت و رفت..
فدات.میبوسمت..
مواظب خودت و تو دلی نازت باش.

سلام خانمی.
فکر کنم از کم پیدا بودن اینام معلوم باشه حالم

میدونی تو اگر سابقه سقط نداشتی من این همه نگران این ریسک بازیات نمیشدم
اگر نمی تونستی بمونی نمی رفتی کلا بهتر بود
حالا ان شالله به خیر گذشته تو هم کیفت رو کرده باشی و آب از آب هم تکون نخوره
منم همین حس سیاه و کبود کردنت رو داشتم وقتی فهمیدم دو سه روزه این همه راه رو رفتی و میخوای برگردی

اوهوم الان روشن شدم..
بخیر گذشته فقط من حالم بده.. بچم دست به دست خاله نسیمش داده داره از من تقاص میگیره :)

۲۵ مهر ۱۲:۵۷ soheila joon
بیا دیگه :(

سهیلا جونم میام.. حالم زیاد خوب نیس بوخودا :((
هر بار سیستم رو روشن میکنم بشینم بخونمتون یا پست بذارم حس میکنم ممکنه حال بدم بزنه انرژی شماها رو هم بگیره کلا پشیمون میشم :(

سلام عزیزدلم خوبب؟معلومه که خیلی بهت خوش گذشته ایشالله که همیشه به خوشی و شادی باشی تو اینسنا دیدم که برگشتی و دوباره نی نی داره شیطونی میکنه ده هفته گیتم مبارک باشه دیگه اخرای ویارت خوب باسی همیسه میبوسمت 

سلام عسل جون..
جاتون خیلی خالی بود.
اما خوب همش داره از مماغم درمیاد دیگه. انقدری حالم بد هست که امروز نتونستم کلاس زبانمو برم. امیدوارم تو رو به راه باشی :*

۲۶ مهر ۲۰:۰۳ نـون.آر.بـآنـو
خیلیِ خیلی وبت حسِ خوبی داره اولین بارمه ک میخونمت :) خوشبختی روز افزونتون و انشالله تو دلی تونم سالم و سلامت متولد بشن 

خیلی خیلی خوشحالم از این بابت :)
ممنون از محبتت عزیزم :)

۲۷ مهر ۱۹:۱۴ soheila joon
دیوونه این چ حرفیه 
شرایطتتو ما میفهمیم عزیزم :*

ممنونم عزیزم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان