روزهای من :)

چون گِرِه بُگشایی از مو شام گَردَد صُبح ها

پَردِه چون بُگشایی از رو , صُبح گَردَد شام ها


صائب تبریزی


سلام دوستان :)

بلاگر اومـــد :)))


خوب راستش این چند روزی که کمرنگ شده بودم بیشتر وقتم رو با همسر میگذروندم..  یعنی دقیقا به جز شیفتهایی که عصر تا شب ها رو خونه نیست, باقی اوقات همش خونه است و نه که نشه .. بیشتر دوست ندارم همش سرم تو لپ تاپ باشه..


چهارشنبه ی گذشته تولدِ همسر خواهر بود و خوب چون اوضاع بصورت قهر هم به نظر نرسه من تصمیم گرفتم بعد شام یه سری بزنیم و تبریکی بگیم.فکر کردم اینطوری برازنده تره..  راستش از وقتی شمال بودیم من دلخوری ام از خواهر رو کاملا بروز دادم و سعی کردم قوانین و مرزهای رابطه ایمون رو تغییر بدم.. خیلی هم راضی هستم :) اون هم مشخصا سبک رفتارش با من رو تغییر داده و این دقیقا همون چیزی بود که من میخواستم :)

این شد که من رفتم شهر کتاب و براش یه کتاب خریدم به عنوان هدیه :) هرچند که هنوز جا نیفتاده اما واقعا چی بهتر از کتاب؟ :)

پنجشنبه هم همسر رسما دعوتم کرد که شام ببرتم بیرون از اون دعوت رمانتیک ها ^_^

هرچند که اینجا دیگه رستوران خوبی باقی نمونده.. یکی یکی همشون رو دارن میبندن.. تو همین دو سال گذشته سه تا از رستورانای محبوب ما رو بستن! به جاش قدم به قدم فست فود باز شده..

جمعه هم روز آرومی بود..

آشپزی و مراسم کتابخوانی و خرید و ...


شنبه هم کلاس زبانمو رفتم و یه تغییرات اساسی داره تو سیستم آموزشیمون اتفاق میفته :)

کتابهامون از ترم آینده عوض میشه و کلا چون به لحاظ زمانی آموزش رو فشرده تر کردن و حجم مطالب در طول یک ترم بیشتر شده یه ذره بوی لای منگنه رفتن میاد ^_^ البته من خوشحالم.. من خوشم نمیاد یه چیزی مثل هلو بپره تو گلوم.. دوست دارم براش تلاش کنم.. سختی هاش منو رشد بده و از این صحبتا :)

وای رسما این آخرین ترم اینترمدیتم هست دیگه دارم میرم آپر و حدود شش ماه دیگه دوره های اصلیم تموم میشه و اگه دلم بخواد (که قطعا میخواد) تو دوره های پیشرفته و تخصصی شرکت میکنم :)

خوب من خوشحالم دیگه ^_____^


همینا دیگه... اوهوم از فردا هم میخوام چند جلسه برم کلاس رانندگی تا برای امتحانش اقدام جدی کنم.. حتما میدونید که من سه سال پیش کلاسامو تموم کردم و تو این سه سال هم دو بار امتحان شهریمو افتادم ^_^ دیگه تصمیم گرفتم هی شروع نکنم و ول کنم..

این یه بار رو برای آخرین بار بچسبم بهش و تمومش کنم :)


خوب دیگه پست رو میبندم و برای فرداهاتون آرزوهای خوبی دارم...


+ سرور عزیزم تو کجایی :((




سلام بلاگر جان انشالله که همیشه به تولد ومهمونی باشی و شاد. کنار همسر عزیزتم بهترین لحظه ها رو بگذرونی که هیچی بهتر از این مواقع نمیچسبه. موفق باشی.

ممنونم دوست عسلم :*

سلام عزیزم

خوش برگشتـی ^-^ کار خوبـی میکنـی که تایمت رو بیشتر به خانواده تخصیص میدی ! میگم کاش این دعوت ـه عاشقانه و شاعرانه رو بیشتر ازش میگفتـی ... از اون جایـی که خودمم عاشق اینجور برنامه ـآم شنیدنشم برام خالـی از لطف نیست ... ایشالا که همیشه عاشقونه باشید عزیز دلبندم ! 
واااای بلاگر تو یه موقع خواستـی به من هدیه بدی ( که میدونم تو فکرت بود :دی) اصن اصن کتاب نده ـآ ، من شاکی میشم :)) چیه بابا کتاب ؟! آدم خودش همیشه یه فهرستـی داره و دنبال یه کتاب ـآیی ـه ، بعد کتاب اصن سورپرایز نیس آدم خودشم تازه بهتر میدونه چی بگیره ، تو وااااسه من ، آآآآآآممممم ، بذا ببینم چی بگیییییریییییی ... آممم ببین خیلی سخته من بعدن بهت اعلام کنم خوبه ؟! :دی اینجوری هول ام نمیشم :دی
واسه زیانتم آفرین دیگه مث همیشه :دی :***

سلام خانمی :)

قربونت.عه جدی باید بیشتر میگفتم ؟؟ راستش طرز دعوتش برام جالب بود.. ما همیشه مثلا یهو تصمیم میگیریم بریم رستوران اما اینبار گفت میخوام ببرمت بیرون مهمونت کنم من اصلا جدی نگرفتم و تو مودشم نبودم.. اما یه جور با ادا مدا گفت همسرت داره دعوتت میکنه که بهش افتخار بدی شام در خدمتت باشه هر جا خواستی خیلی باحال بود.. قبلشم رفتیم قدم زدیم و باز کافه رفتیم دیگه خیلی به من خوش گذشت :)  ممنونم از لطفت :*

خخخ خوب میدونی؟ باز برای دخترهای جوون هزار تا چیز هست که میشه گرفت.. فکر کردم برای یه مرد 40 ساله کتاب خیلی خوبه.. پارسال براش افتر شیو خریدم گمونم..
حالا تو بعدا اعلام کن با تاریخ تولد و آدرست کامنت خصوصی کن من برات میخرم :) هول نشو خوب فکر کن خخخ

فدای تو :*

موفق باشی عزیزم

قربانت

تولدشون مبارک :)

شهر ما هم همش فست فود سبز میشه..اه بده خب :|

قربانت

خیلی بده :|

۱۵ شهریور ۱۱:۱۹ زینـب خــآنم
بعد از سه سال !! نباید دوباره کلاسا رو از اول شروع کنی بری ؟
من همچین چیزی ب ذهنم میاد ، ینی چیزی ک از بچه هامون دیدم این بود

نه عزیزم فقط کاردکسم مجدد صادر میشه و معاینه چشمم رو از نو میرم. یه پولی هم به حساب میریزم

متوجه نشدم چی از بچه هاتون دیدی :|

تو آخرش تو زبان یه چیزی میشی^_^
اینقده که پشتکار داری واسش:)

خوشحالم روزای خوبی داشتی عزیزم

سه سال؟!
کارتابل آموزشیت باطل نشده؟
امیدوارم این دفعه قبول شی:*

امیدوارم ^_^

فدای تو :*

نه عزیزم سه بار کاردکس جدید گرفتم..

قربونت :*

ینی تو گواهینامه نگرفتی کپک جان؟؟؟؟

بیا مشد زودددد

من کادو کتاب دوس دارم خواستی برا من بگیری ازم بپرس بت بگم چی بستونی :)))

نه جلبک جان :)

چه خبره مشد؟ گواهی نامه میدن؟

خخخ برای تو میدونم چی بگیرم کتاب به دردت نمیخوره ^_^

۱۵ شهریور ۱۷:۳۶ مینا💋 ..
هووووم...چشممون ب در سفید شد

چقدر وقتی ادم از ی رفتار خودش احساس رضایت میکنه لذت بخشه و حس خیلی خوبی ب ادم میده :)

دعوت رسمی و رمانتیکتو عخشه :)))
تو به این با اراده ای چ طور گواهینامتو اینقدر لفتش دادی؟؟ در عجبم !!!

با ارزوی توفیقات روز افزون برای بلاگر جانه گله گلاب :)))

ای وای قربون چشماتون :)

بعله :)

^_^
خوب مینا جان اولا که من تا کلاسام تموم شد رفتم سر کار و مطلقا وقتی برام نموند که برم پیگیرش بشم . بعدشم که در جریان شمال رفتنم هستی.. بعد ترشم الانه که ان شا الله میخوام بگیرمش :)

قربونت عزیز دلم :*

سلام خانوم خانوما..
خوبی عزیزم؟
من اگه بخوام از حالم بگم همچیم رو به راه نیستم...اما خوب با سیلی صورتمو سرخ نگه میدارم..
میثم نیومد عروسی و حسابی به همه مون زهر شد...ماجراش طولانیه..مینویسم حالا.
مممم آره لباس تور دار دوس ندارم...به تپلا هم اصلا نمیاد انگار.
و این که مارک یخچال مینارو نمیدونم...ینی وقتی دیدم سامسونگ و این مارکای معروف نیست دیگه دقت نکردم که یادم بمونه ...
خلاصه ک حالم گرفته س...

سلااام...
من خوبم گلم..
ای داد بیداد :|||
منتظر پستتم عزیزم..
ای بابا ناراحت شدم خیلی :(

اوووم چی بگم..
برای من ک خیلی هم دور از انتظار نبود اما خوب دوس نداشتم عروسی مینا اینجوری بشه.

حالا خودتو خیلی ناراحت نکن ..
خوب بخوابی عزیزم :*

۱۶ شهریور ۱۱:۰۸ مینا💋 ..
بلاگر جونم
از راهنماییت ممنونم :))

خواهش میشه عزیزم

۱۶ شهریور ۱۱:۴۲ خانوم خونه
چیقده شما خانومی آخه ^_^
قربونت بشم خوبه که میری خونه ابجی...و چقد خوب چه هدیه با ارزشی...
به به امتحان رانندگی...
موفق باشی عزیزجان

قربونت برم عزیز مهربون.

ممنون از لطفی که بهم داری .

سلام بلاگرجون خوبی عزیزم؟
همیشه رمانتیک عاشقوونه باشید
خانمی توچنتاکامنتای پستای که مال قبلنابود خوندم تغیرکردی خودت تصمیم ب عوض کردن زندگیت کردی باکمک خداو ی دوست خوب ب اسم نسیم
راستش ازشخصیت شادو مثبت اند خوشم میاد دوس دارم روحیه ام محکم تربشه که باهرتقی ب توقی نشکنم
شادبودن دوس دارم ی خواهش اگه لطف کنیدادرس وبلاگ قبلیتون بدید میخوام تغیراتوبخونم یاادرس وبلاگایی که تاثیر گذاشته روروحیه وشادکردن واینا

اوووف چقدکتابی حرف زدم
همیشه ب شادی وخوشحالی باشی
روزت خوش

سلام فدای تو.
عزیزم تو وب قبلیم گمون نکنم چیزی در این مورد نوشته باشم و انقدر اونجا پر از روهای بده اجازه بده آدرسش مخفی بمونه.
من فکر میکنم خوش شانسیم تو تغییرم این بود که از این حالت که پام تو یه کفش باشه و بگم فقط راه من درسته درومدم.. به حرفای نسیم و انتقادهاش گوش دادم و فکر کردم و آروم آروم بلاگر شاد الان شدم..

تو شاد کردن روحیه ام مثلا وبسایت چی نپوشیم تاثیر داشت.. یاد گرفتم به خودم جور دیگه نگاه کنم :)

فدای تو

سلام به روی ماهت
تبریک

خوش اومدی
خوبی؟

سلام عزیزم ممنون.

خیلی خوبم خدا رو شکر :)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
ب قول راسینال چرا از دعوتش و بیرون رفتنتون و عاشقانه ها ننوشتی؟! برا خودت خوبه ها میمونه بعدا میخونی کیف میکنی وگرنه ما که دوس نداریم بدونیم چ ها گذشته و چیا گفتین!!
کتاب هم عالیه ولی منم بهم مزه نمیده کتاب!! البته کسی نخریده تا حالا برام! لباس خوبه !
ارزوی موفقیت روز افزون در زبان. من که تارم رو تعطیل کردم از شروعش تا حالا انقددد دیگه تنبل نشده بودم نسبت بهش
****** * *** **** ****** *** ** ******* * *** ***** ** ******** **** *** *** **** **** *** ** *** *****

تو جواب کامنتش به یه بخش هایی اشاره کردم سارا جانم.
وای برای من همون کتاب بخرید اصلا دوست ندارم کسی برام لباس بخره..
ممنون عزیز.
امیدوارم این مکثت یه عقبگرد برای یه جهش عالی باشه.
ممنون که گفتی..

ساعت 9:30 رد شدا 
هنو تموم نشدین ؟:دی

سهیلا خرخره تو میجوم هاااا... دیووونه خخخ

پس چرا ب وعده ت وفا نکردی
ساعت 21:48 شده هااا

عذر خواهی میکنم همسر دیر رفت شرکت.

سلام
تبریک برا نی نی جون
میتونم بپرسم حدودا هفته چندمین بتای خون تون چقدر بود؟
منم روز شنبه ازمایش دادم و مثبت بود هفته دیگه نوبت سونو دارم
انشالله بارداری خوبی داشته باشی

سلام عزیز دلم.
ممنون از لطفت.
عزیزم من سونو نرفتم اما اگه از اولین روز آخرین پ* حساب کنیم طبق قاعده ی سونو گرافی, هفته ی چهارمم تموم شده.یعنی میشه چهار هفته و دو سه روز.

ای جااااانم... به سلامتی عزیزم..
من دو هفته دیگه میرم سونو..
برای خودت و نی نی ات آرزوی سلامتی میکنم عزیزم...
شما هم همینطور..

پس ۶ هفته ای میرید سونو انشالله
منم کار زیاد و اثاث کشی داشتم فک نمیکردم باردار باشم ولی خوب خداروشکر با اون همه کار الان خوبم بعد دو هفته بی بی زدم و رفتم ازمایش اگه اینجور شما گفتی حساب کنم باید الان توی ۶ باشم انشالله تو هفته جدید میرم سونو
شمام انشالله سالم و سلامت باشین دعا میکنم براتون که بارداری خوبی داشته باشید و پر از لذت برای منم دعا کنید راستی چیزای خوب خوب بخورین مغزا و میوه ها حتما بخورین انشالله ویارم نگیرید که راحت بخورید همه چی

:)

وای چه باحال :)
به سلامتی عزیزم. امیدوارم صدای قلبشو بشنوی :)

ممنون از توصیه هات :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان