سلام...
آقا من بالاخره یه کارتن لباس جمع کردم ^_^
تشویــــــــق :)))
الانم وسط خونه چند تا کارتن بسته نشده و دو تا چمدون و باقی لباسهای زمستونی ریخته شده.
تو اتاق هم رخت خوابهای توی کمد رو تو ساک رخت خواب چیدیم و برگردوندیم تو کمد.
این شبها هم روی تشک میخوابیم به جای تخت و چون جا ندارن همون جور جمع که میکنیم میبریم وسط اتاق میذاریم اصلا یه وضعیه :)
تو این اوضاع خانم صاحبخونه هم میخواد باز با خواهرش بیاد خونه رو ببینه و میگه میخوام یه اندازه گیری هایی انجام بدم.
به خودم میگم یعنی همین چهار روزم نمیتونه صبر کنه؟؟
باز به خودم میگم حتما نمیتونه .حتما خیلی ذوق داره میخواد وقتی میاد خونه اش همه چیز سر جاش باشه اما باز یه ذره برام عجیبه..
چون اونا تو خونه ی پدرشوهرش زندگی میکنن و دیگه قرار داد اینا ندارن بگم باید عجله ای بلند بشن.. خوب میتونه صبر کنه ما بریم بعد یه هفته ی دیگه بیاد ساکن بشه ..
گفته میخواد بیاد اندازه ی پرده ها رو بگیره اما خوب من میدونم داره خواهرشو میاره سوراخ سنبه ی اینجا رو بهش نشون بده باز ذوق کنن :|
وگرنه از خودم میخواست اندازه ی پرده رو دیگه...
حالا ولش کن..
دیروز رفتم امتحان زبانمو دادم. خدا رو شکر خوب بود.. اما باز نمره ی کلاسیم رو نه و نیم داد.. عجباااااااا
منم هیچ چی نگفتم.. راستش نه که یه کم خشک و یه جوریه ترسیدم بگم بیاد برای پایان ترم کلا هشت بده حالمو بگیره..
دیگه مطمئن شدم پایان ترمم بیشتر از نه و نیم نمیده گذاشتم همون موقع بهش بگم چیقده نامرده
همینا دیگه...
دیشب شامم قورمه سبزی بود و چون قورمه های من میرن تو منوی سرآشپز , همسر براشون جون میده. حتی خودمم همینطور ^_^
دیشب دیر شام خوردیم و زیاد هم خوردیم..
بعدش هم همسر رفت سوپرمارکت از لواشک تا یه عالمه هله هوله ی دیگه آورد و ریخت وسط خونه .دیگه قرار شد آخرین بار باشه من چیپس و پفک میخورم :( البته قبل عید هم قرار بود آخرین بارم باشه اما خوب دووم آوردم این همه دیگه :)
خلاصه که دیشب پرخوری کردم و الان از صبح مدام دلم میپیچه و یه بلاهای بدی سرم اومده :)
امروز هم کلاس زبان دارم و احتمالا برم و پیچوندنی ها رو بذارم برای آخر هفته که دارم بدو بدو کارتن چسب میزنم
خدا نگهدارتون باشه :)
+ بِهِشت میتَوانَد کَسی باشَد که دوستَش داری.
کَسی که دوستَش داری میتَوانَد بِهِشت باشد و مُهِم نیست اگر غروب ها
به جای نَهرهای شیر و عَسَل
با قُرصی نانِ تازه به خانه بیایَد