زبان نوشت :|

سلام.

امتحانم رو که دادم جلو دو تا سوال نیم نمره ای علامت گذاشتم .فقط به همون دوتا شک داشتم.با خودم گفتم 19 رو شاخشه.اگه از یه جا هم غفلت کرده باشم نهایت 18 دیگه..

و به عالم و آدم هم که زنگ میزدن و میپرسیدن گفتم امتحان خیلی خوب بوده !

دیروز رسیدیم کلاس شاد و شنگول.

تشریف معلم اومد..

احوال پرسی و تک به تک میپرسید امتحان چطور بود؟

منم تو نوبت خودم گفتم خیلی خوب !

اما مشکل اینجا بود که من تو چک کردن برگه ی امتحانم میتونم جوابهایی رو چک کنم که سوالشون موجوده. خوب Listening رو همیشه بی خیال میشم.

وقتی نمرات رو میخوند از 19 رقیب جانم شروع کرد و من اون لحظه مطمئن شدم اون نفر اوله.اما اصلا تو ذوقم نخورد چون برای من 18 هم خوب بود.

اما چند شده باشم خوبه؟؟؟

اصلا نمرمو نخوند نگه داشت برای آخرین نفر و حسابی زجرکش شدم..

آخرش دوباره پرسید امتحان چطور بود و من گفتم خوب بود و دیگه نفسم بالا نمیومد..  بعد خیلی قشنگ گفت 16.5

میگفت چند بار اسمت رو چک کردم ببینم واقعا این برگه ی توئه؟؟

سه نمره ی Listening رو از دست داده بودم به همین سادگی!!!

اصلا اون لحظه نمیدونستم بخندم؟ بزنم زیر گریه؟

هنوز نمیدونم چجوری شده که تقریبا از بیشتر بچه ها کمتر شده نمره ام و دقیقا چرا اشتباه جواب دادم؟؟

اون لحظه به نمره  فاینالم فکر کردم که در بهترین حالت ممکنه 88 اینا بشم مثلا :|

اوووه ببین چقدر صغرا کبری چیدم تا بگم 16.5 شدم ^_^

دیروز ناراحت بودم اما امروز نیستم...  شاید من باید درسی از این نمره و از این جایگاه بگیرم.. شاید داشتم زیاد خودم رو دست بالا میگرفتم.هان؟

من فیلم زبان اصلی خیلی زیاد میبینم.. حتما یک روز درمیون میبینم.. Listening ام ضعیف نیست اصلا اما اونچه که تو امتحان ها با لهجه ی غلیظ بریتانیایی میاد تند تند یه چیز بلغور میکنه فهمیدنش بارها از فهمیدن فیلمای آمریکایی سخت تره..

هوم من همیشه تو این قسمت نمره از دست میدم و تو Reading که این بار همشو درست نوشته بودم .

حالا دیگه شده دیگه.. باید فکر حل کردن ضعفهام باشم :)

امروز هم کلاس نمیرم و یه مقدار میخوام ظرف های اضافی و همه ی خرت و پرتهای بالکن و وسایل شخصیم رو از اتاق خواب جمع کنم...

امروز میخواستم یه آبگوشت مشتی درست کنم که دیشب یادم رفت نخود لوبیام رو خیس کنم و الان نمیدونم چی قراره بخوریم .

روز خوبی داشته باشید :)


+ مَرا بِبوس اگر از مَرگ میتَرسی,

  می آیَد روزی که

  بینِ من و تو مرگ خوابیده باَشد

  ناگهان ببینی چِقَدر مَرا نَبوسیده ای!!!

۲۸ تیر ۱۱:۳۶ عروسک مخملی
مامان آینده...:-(
من برای پست ظهر نوشت نظر گذاشته بودم.چرا نییییست؟!!!!:-S:-/

عزیز دلم نظر شما خصوصی بود هنوز موجوده :)
بعد من فکر کردم حتما اشتباهی برای من نظر گذاشتی آخه خیلی مشکوک بود :دی
هم اینکه یه مامان آینده تو بلاگ هست گفتم شاید با اون بودید .. هم اینکه گفتید یه چیزایی پیش اومده من نگرفتم مطلب چیه :)

۲۸ تیر ۱۱:۳۷ soheila joon
آخی 
این حست رو من بارها تجربه کردم چقدر حرص میخوردم بابتش 
اما خب خوبیش اینه ک میفهمی تلاشت رو باید خیلی بیشتر کنی 
بریتانیایی کلا سخت تره از آمریکایی و قوی شدن توش نیاز ب تلاش زیاد داره..

ما نون و هندونه قراره بخوریم شمام همینو بزنین :دی 

من اصلا دلم نمیخواد بریتیشم قوی شه چون عاشق لهجه آمریکایی هستم..

اما خوب باید برای نمره هم که شده یه کم روش کار کنم.. الانم واژه های جدید رو همیشه هر دو تا تلفظشون رو یاد میگیرم میگم برای همین جینگول بازی های کلاس شاید لازم بشه اما خوب مسخره است دیگه..   حالا لیسنینگ امتحانمون چهارتا داستان روایت کرده بود تو همشون ویژگی های ظاهری افراد رو توضیح داده بود .مثلا فلانی قدش بلنده سبیلوئه کچله.اون یکی کچله سبیلاش پر پشته ریشش فلان طوره.. یه کم پیچیده بود تشخیصشون که چی به چی بود :(

ووویی ما نه نون داریم نه هندونه ^_^

عزیزممممم ، میخوای باهم بریم امتحان بدیم هوم ؟! من لیسنینگ ام خوبه ...
اصن میخوای لیسنینگ ات خوب شه اول باید بریتیش گوش بدی بعد خود به خود دیگه امریکن ساده میشه واست ... من متنفرم از بریتیش ولی یه مدت زوری زوری گوش میدادم زیاد !
گرامر و وکبیولاری ام اوکـی ـه ، رایتینگ ولی با تو :)))))

ای خدا چه مهربوووون ^_^
هوم خونمونو که عوض کنیم قول میدم یه کتاب لیسنینگ بگیرم و خیلی روش کار کنم..
منم متنفرم :|
منم گرامر و ووکم خوبه .رایتینگم عالیه اما کصافد نیم نمره ازم کم کرده بود :((

حس بد دیروزتو کاملا قابل درکه..ولی ب اینم فک کن عزیز تو این روزا بخاطر جابجایی کلا هم کار بیشتر داری هم فکر و ذهنت مشغوله...در کل فدای سرت

چ خوب بود تو ی شهر بودیم میومدم کمک... :(

ناهار؟نیمرو :دی املت :)) عدس پلو استانبولی :))

نه بابا ربطی به شلوغی خونه نداشت :(
حالا عیب نداره دیگه :)

وای واقعا خوب بود.. نه به خاطر کمک اینا به خدا.. من اینجا خیلی تنهام :(  دوست خوب ندارم..

نه نون داریم نه گوشت چرخ کرده :دی

۲۸ تیر ۱۳:۲۸ سارینا2

سلام

خوبی؟

بلاگر در رابطه با listening من یه کلکی همیشه میزدم اونم اینکه وقتی سوالا رو میگرفتم اول یه دور سوالای  listening رو میخوندم بعدا تقریبا متوجه می شدم موضوعش چیه بعدا که متن رو پخش میکردن هاج و واج نمی شدم و قسمتهایی که مورد سوال بود رو فوری متوجه می شدم البته اگه دقیقا همون لحظه که   listening پخش میشه سوالا رو به آدم بدن که کلا این کلک منتفی هست


منم واقعا متنی که طرف تند تند میخوند رو نمی فهمیدم مگر اینکه یه نگاه به سوالاش کرده باشم


راستی رشته ام ژنتنیک هست


در مورد اون مغز ها خودم که ابدا مغزهای غیر بسته بندی نمیخرم مگر اون زمانی که تازه است البته عیدها هم از طرف محل کارم یه چند کیلویی بهمون میدن که دیگه اون توفیق اجباریه!!!!!!!!!!!!!!! 


شما که انگلیسی وارد هستی یه سرچ انگلیسی بکن راجع به آفلاتوکسین مغزها

دکترایی که تلویزیون میان صحبت میکنن خیلیاشون راجع به این آفلاتوکسین موجود در مغزیجات صحبت میکنن اینکه واقعا بدون علامت بو یا طعم آلودگی توشون وجود داره


الان که فصل گردو و پسته تازه خیلی نزدیک هست کمی صبر کن همشونو میتونی بخوری بعدم مال امسالو که خشک شده بگیر فریز کن تا سه ماه سالم می مونه


زیاد ننویسم برو به کارهات برس

اون کلک خوب اصولشه.. منم انجام میدم.. این دفعه اما نتونستم.. راستش من یادم رفت اینبار و چند تا سوال دیگه رو حل کردم یهو صداهه پخش شد و جا موندم.. بار دوم هم که بلافاصله پخش شد و من باز نتونستم درست بخونم گزینه ها رو.. و اینکه خوب ضعف هم دارم در این زمینه دیگه بدتر..

ممنون از حرفات واقعا یه تحقیقی کردم و مطمئن شدم ^_^

۲۸ تیر ۱۳:۴۱ عروسک مخملی
خخخخخخخ.واقعا؟؟؟حتما دستم خورده چون  چیزی نبود که بخوام خصوصی باشه.


ما نیز برای نهاررر:دی..کوکو داریم علاوه ی سالاد شیرازی....وووویییی تازه بوی کوکوسبزی دیییوونت میکنه.

آره عزیزم واقعا :)

ووویی سالاد شیرازی :)  بابا خیلی نامردی تووو... به یه آدم گرسنه داری پز میدیاااا .از خدا بترس :)

۲۸ تیر ۱۳:۴۷ زینـب خــآنم
منم کلا اگ گاهی خیلی ب خودم مغرور میشم ، همچین روزگار از همون ناحیه میزنتم زمین ! ک کلا تصمیم میگیرم در نظر خودم خیلی شاخ نباشم در هیچ موردی !

خخخ من واقعا مغرور نیستم و در مورد زبان هم نشدم. آدم باید توانایی هاشم ببینه. اما میگم شاید زیاد شل گرفتم بخاطر اینکه زبانم مثلا از همکلاسی هام بهتره..

پس باید لیسنینگت رو قوی کنی
اگر بخوای تدریس کنی نمی تونی بریتیش رو ندید بگیری

خب عزیز من نخود لوبیا رو دیشب نذاشتی امروز باید بیخیال آبگوشت بشی؟
صبح که پاشدی سه بار سه تا 20 دقیقه نخود لوبیا رو تو آب جوش بذاری انگار از دیشب گذاشتی خیس خورده
همه چی راه حل داره ولی مهمه آدم تو یه کاری استقامت داشته باشه

اثاث کشی من منتفی شد تا اردیبهشت دیگه همینجا میمونیم

شف طیبه چندین مدل اسپاگتی داره با گوشت بدون گوشت یکی از یکیش خوشمزه تر
رای من به ترتیب
اسکمپی شریمپ بعدش آلا کاربونارا و بعد چیکن آلفردو ست عاشق این سه تا شدم
چندتا دونه هم مونده که هنوز درست نکردم
اینا تو نیم ساعت درست میشه ولی خب احتمال میدم میگو نداشته باشی گوشت چرخکرده هم که نداری

مدتیه زوم کردم همه نوع اسپاگتیش رو درست کنم
همه اش خوشمزه بود خیلی خوشمزه تر از ماکارونی معمولی


آره نسیم جان باید قوی کنم و اینو خیلی وقته که میدونم.. از اول این ترم کتاب مخصوص گرفتم با سی دی که آدیو  و تست و جواب هست اما هنوز وقتشو نداشتم.

عه خوب من نمیدونستم که :(

فردا درست میکنم حتما.

کشتی تو منو با اثاث کشیت..

میگو دارم .میگوی دریا هم هست اما همین یه وعده است میذارم آبجیم بیاد اون دوست داره ..

الان استانبولی درست میکنم همون که با سیب زمینی و گوجه اس البته نخوردم تاحالا الان یکی گفت درست کنم.

مرسی که غذاهای خوب خوب بهم میگی. منم اینا رو امتحان میکنم در آینده :)

۲۸ تیر ۱۴:۲۵ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
فدای سرت بااااا
استانبولی با سالادو بزن تو رگ ک عشششقه :)

قربوووونت.. الان رفتم دیدم سیب زمینی یه دونه است.  همون ابگوشت رو میزنم...

:) شونزده یجوریه ادم نمیدونه نمره خوبیه یا بد :/ خیلی وسطه .نه کمه نه زیاد .من واس شونزده هیچ وخ ناراحت نشدم ولی درموردی واس پونزده داشتم دق میکردم وبرای هیفده بال در اوردم ع خوشالی

زیر هجده دیگه به درد نمیخوره که :/

اونم برای یه درس.
منم دانشگاه برای معدل هفده ناراحت نمیشدم.

۲۸ تیر ۱۵:۱۷ جوجو کوچولو
لهجه غلیظ بریتانیایی توی فیلم the huntsman  دیده میشد :|

من که ندیدم.. :/

تازه میخواد ابگوشت بزنه
فعلا یه نون و پنیری بخور نمیری
بعد تو نون نداری میخوای آبگوشت رو با برنج بخوری تو هم مثل من ترکی؟

یه بارم این آبگوشت رو درست کن
http://akhtasa7.persianblog.ir/post/5195/

اگر ترکیب نعنا با کشک دوست داشته باشی عاشق این میشی فقط با برنج نمیشه خورد خوب نمیشه با نون خوشمزه تره

نه من آبگوشت رو با نون میخورم اتفاقا شوهرم با برنج دوست داره :)
البته من هر جوری باشه دوست دارم فقط آبگوشت باشه ^_^

ممنون از دستور :)

نعنا خشک اگه منظورته نه اصلا تو غذا دوست ندارم .تو آبگوشتمم سبزی خشک نمیریزم که بعضیا میریزن..

ممنون باز :)

خب تو که میخوای معلم بشی بعدا احتمال نمیدی که بریتیش بلد باشی؟؟؟!!؟؟
منم خیلی ناراحت میشم واسه نمره .مسخره نکنیا ولی من تا حد گریه کردن هم پیش میرم.گریه ی شدیداااااااااااا.درکت میکنم که چقدره ناراحتی.

من امروز زرنگ شدم پلوسبزی و با تن ماهی درست کردم البته کنارش هم سالاد شیرازی با آبغوره ی فراوون.جات خالی واسه سالاد شیرازی،

خودت هم زیادی دست بالا نگرفتی.رو راست ترین فرد به خودش خودشه.حتما توانایی و استعداد رو بالا در خودت میبینی که از خودت انتظار داری و چه بسا اینکه تلاشت هم بالاست و باید مسلما یه نتیجه ی خوب بگیری.البته انتظارت رو اونقدری از خودت نبر بالا که اذیت بشی و مدام استرس نمره داشته باشی و تاپ شدن من این زجر رو کشیدم هنوزم میکشم و خیلی سخته.نگران نباش ترم بعد جبران میکنی:):):):)

من اصلا متوجه سوالت نشدم :|

ای بابا گفتم که الان ناراحت نیستم کچل جان :/ همون لحظه ناراحت شدم اما واقعا الان ناراحت نیستم.. زندگی همینه دیگه..

بابا ایول :)))  اوخ نوش جون :)

مرسی عزیز دلم از حرفات :)

۲۸ تیر ۱۶:۲۰ . زیزیگلو
دیگه باید سریع جمع کنی...دیگه خیلی وقت نداری

ووویی چه استرس آور !!
دارم جمع میکنم یواش یواش :)

۲۸ تیر ۱۶:۴۸ گلی ^__^
قیافت دیــدن داشته هاااااا خخخخ
من همیشه تو دبیرستان اینجوری بودم
از امتحان که برمیگشتم(حالا هر چی که میخواست باشه)مامانم میپرسید چطور بودی میگفتم عااااااالی بود بیست میشم خخخخ
بعد مثلا هیجده نوزده میشدم
خودم اصن برام مهم نبودااااااااا نوزده هم خوبه خو
مامانم ولی حساس بود رو نمره:|
کچل میکرد منو
خخخ

اون لحظه که نمیدونستی گریه کنی یا بخندی رو با عمق وجودم درکت کردم ولی:/
با وجود اینکه همیشه درسم خوب بود ولی اولین املای زبانِ کلاس اول راهنمایی رو نه شدم
اون لحظه واقعا نمیدونستم چیکار کنم
خدا کچلت کنه ایشالا
حسش تازه شد برام:|

خو بدون نخود لوبیا بار میذاشتی
من بعضی وقتا نخود نمیریزم اینقدم خوشمزه میشه که نگووووو^_^
چیه اونجوری طعم گوشت معلوم نیس اصن مزه نخود میده غذا

اتفاقا اون لحظه به خودم گفتم الان بچه هایی که دارن با دهن باز نگاهم میکنن چه قیافه ای میبینن؟؟ ^_^

وای مردم از خنده :)

به نظرم اصلا نمیشه نتیجه امتحان رو صد در صد پیشبینی کرد.
من خیلی اوقات فکر کردم بد دادم امتحانم رو اما نمره ام خوب شده.. اینم برعکس...

9 !!  وای مردم از خنده :)
خدا محسنو کچل کنه دیوونه ^_^
من پایین ترین نمره ی دوران تحصیلم دو بود که از زبان گرفتم اونم از شصت نمره :) همه رو بلد بودم یه تسویه حسابی با معلم زبانم داشتم اینجوری کردم :)

واقعا روانت پاکه گلی.. خوش به حال محسن اومده تو رو گرفته .. :))

۲۸ تیر ۱۸:۱۶ ستاره باران
عه کم شدی که !! عوضش دفعه بعدی بهترین نمره رو میگیری ... درباره فیلم زبان اصلی بگم ، منم خیلی نیگا میکنم از سریال گرفته تا فیلم سینمایی ، گاهی وختا که زیرنویس جور در نمیاد ها منتظر میشم یه Ok , hello یی چیزی بگن بفهمم زیرنویس عقبه با جلو ولی حتی اونم جوری میگن اونم نمیفهمم :دی

سورپرایز شدی ها :)))
ان شاالله :)
وای مردم از خنده خیلی جالب گفتی :)
من بیشتر فیلما رو میفهمم یعنی خوب میفهمم اگه با دقت گوش بدم. اما خوب فیلم فرق میکنه :(

۲۸ تیر ۲۰:۵۳ نگار :)
اوه 16/5! :|

عیب نداره فدای سرت..مهم اینه زبانت عالی بشه نمره زیاد مهم نیس :)))

خخخ
نه به اون اوه ... نه به اون فدای سرت :)

قربونت برم :)

سلام عزیزدلم

میگمااا من عاشق این علاقه تو به زبان انگلیسی هستم :*

هوووم آبگوشت . نمیدونم بالاخره چی خوردی ولی خر چه بود نوش جان

+اوووم غمگین بود 

سلام فدات شم :)

جدی؟ چه جالب :)))

آبگوشت زدم جات خالی باران جونم :)

اما قشنگ بود من خیلی دوستش دارم :)

۲۸ تیر ۲۲:۱۱ گلی ^__^
حتما شبیه دراکولا شده بودی اون لحظه^_^
خوش بحالشون واقعا
حاضر بودم نصف موهای سرم بریزه ولی اون لحظه رو میدیدم:دی

آره واقعا ایشالا که خدا کچلش کنه
مردای کچل هم پولدارترن هم خوش شانس ترن هم موفق تر^_____^
آره جون عمت:)

چون روانم پاکه خوش بحالشه؟:|

خاک تو مخت نخیرم فقط متعجب بودم :)))
دیووووونه >_<

آره واقعا اینو باهات موافقم :)

آره دیگه هی با خل بازی هات میتونه شاد بشه :)

۲۹ تیر ۰۰:۲۰ مهرداد
ایراد نداره ،مهم تلاشه

بله بله ^_^

چرا من این معلم زبانت به دلم نمیشینه؟؟؟😕

نمیدونم :(
شاید چون به دل منم نمیشینه.. علمش خوبه ها رفتارش رو دوست ندارم..

۲۹ تیر ۰۱:۳۹ مهربان
در جواب کامنتت باید بگم عین سگ پشیمونم که چرا جوابشو دادم ,یعنی قسم خوردم که دفعه ی دیگه بشووووورمش حسابی,و همش دارم مرور میکنم که کلمه برو گم شو تو حرفام باشه حتما! در مورد پست خودت هم بگم که چقد خوب این کلاس زبانو میری,خیلی تو روحیت تاثیر داره,مگه نه؟ یه خواهش هم ازت دارم,اومدم مرورگرمو پاک کردم ,تمام رمزا پرید,رمز خودتو ارزو و اوا رو بهم بده بی زحمت,فدای تو 

اوهوم کار خوبی نکردی :(
اما عیب نداره مهم رفتارت در آینده است :)
زبان... خوب دوستش دارم آره شادم میکنه :)
من رمز آرزو رو ندارم عسل.یعنی ستاره داره نمیدونم چنده.آوا رو هم ازش میپرسم بهت میگم.

سلام بلاگر جانم..
دیگه آخرای ماهه و اسباب کشیتون نزدیک...
منم که این چند روزه همش درگیر خونه بودم.پستاتو میخونم با گوشی اما خوب دلم برای کامنت دادن تنگ شده بود.گفتم بیام حالتو بپرسم.
تورو خدا نری و دیگه نیایا...زودی نت وصل کن خونه ی جدید.دلم برات تنگ میشه...
برای نمره ی زبانت ناراحت نباشیا...دیگه پیش اومده.ایشالا ترم بعدی جبران میکنی...خوب داری فشرده میخونی و فشرده یکمی سخت تره دیگه...
لیسنینگ هم که جای خود.منم همیشه اون قسمتشو نمره نمیگرفتم.خخخخ.
راستی رمزمو خاستی به مهربان بدی بده گلم ممنون.
میبوسمت.خدا پشت و پناهت...
ایشالا با دل خوش بری خونه ی جدیدتون...

سلام خانمی آره.

هوم نه غیب نمیشم زود میام.
نه بابا ناراحت نیستم اصلا.. همون لحظه ناراحت شدم و ازش رد شدم .بالاخره هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد منم باید سختی ها و دست اندازها رو تحمل کنم.

اوا میشه تو رو خدا خودت بری بدی ؟؟ منتظر من بشید دیر میشه..من رمزتو حفظ نیستم باید با بدبختی از نظرای قدیمیم پیدا کنم.
قربونت شما هم همینطور

۲۹ تیر ۱۶:۰۹ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
در چه مرحله ای هستی رفیییق ؛)

دقیقا وسطاشم مینا جان. تمشب فرشا رو کلا جمع میکنیم و فردا میدم قالیشویی.ایشالا شنبه کلا پهن میکنم همه چیز رو. فردا وسایل آشپزخونه رو میبرم و میچینم.


۲۹ تیر ۱۶:۵۱ خانوم خونه
عزیزم...
حلا همه میدونیم شما نخبه ای قربونت بشم من که اینقدر ذوق داری...
ایشالله دفعه بعدی 20 میشی...
کیف میکنم میخونمت خانوم
آبگوشت رو پایه ام...من و اقای خونه عاشق آبگوشتیم

نخبه خودتی کچل ..

فدات بشم لطف داری.
هوم من خودم هلاکشم..

۳۰ تیر ۰۱:۰۶ الوچه بانوو
ما شونزده و نیم میشیم میگیم وای وای اخ جووون جشن میگیریم-__-تازه استادمونم کلی تشویقمون میکنه:))))
حالا این دختره همش باید بیشت شه:|

خوب شما کلا مرخصیت اصلا :))

تو تشویق استادتون موندم من :/

۳۰ تیر ۰۱:۲۴ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
خب ب سلامتی...
ان شاالله ،ب امید خدا :)
یه عاااالمه انرژی مثبت بدرقه ی راهت :)))

ممنون مینای عزیزم

۳۰ تیر ۱۵:۱۶ سُـرور ..

هلاک اخلاقتم..

خوشم میاد زیاد گیر نمیدی به خودت..  به فکری!

میگم بلاگر اونجا تو خونه جدید نتت چی میشه؟! اگه نداری زود وصل کنیا :/


^_^ آره دیگه ..


وای نت رو هنوز نمیدونم سرور جان.. 

۳۰ تیر ۱۷:۰۸ UP in the sky
من دیگه نظری راجع ب کلاس زبانت ندارم.
ایشالله به سلامتی اسباب بکشی

باشه..

قربانت

سلام بلاگر جونم,خسته نباشی
حسابی الان درگیر اسباب کشی هستیا
انشاالله با دل خوش توی خونه جدید زندگی منی :-*

ببخش که یمدت نبودم,تازه تونستم برگردم به حالت عادی بعد از کلی دغدغه تکراری
همه پستات رو خوندم :-*اما نشد برای هر کدوم کامنت بذارم
خیلی دوستت دارم:-* مواظب خودت باش

سلام میترا جونم حسابی...

یکم ان شاالله اسباب میبریم.
وووووویی فدای تو بشم اصلا.

بخدا دیشب فکرتو میکردم .کلی با خودم میگفتم الان میترا در چ حاله خداکنه اوضاعش خوب باشه..

همین که هستی خیلیه میترا جونم..
من بیشتر. بوس

سلام بلاگر جانم..
خوبی عزیزم؟خسته نباشی بانو...فکر کنم دیگه الان دقیقا وسط کارای اسباب کشی باشی.
تورو خدا نتت رو زودی وصل کنا...تلفن داره خونه ی جدید؟اگه نداشت مودم وایمکس بخر...دلمون تنگ میشه به خدا....
پیشنهاد علنی که نبود...اما خوب از اون تنها رفتنه بد برداشت کرده بود و میخواست کرم بریزه زنه...مثلا چند تا اس ام اس داده بود...در مورد خونه حرف زده بود...بعدشم گفته بود من واسطه میشم که بهت تخفیف بدن و شما حتما بیا این خونه رو بگیر و این حرفا..بعدشم پرسیده بود چند سالته؟حالا میثم اصلا اینارو جواب نداده بود.اون واسه خودش تند تند اس داده بود....بعدشم که گندش در اومد با بنگاهیه رابطه داشته زنه...میثمم که این وسط کاری نکرده بود گفت بیان روبه رو کنیم.خلاصه که خراب کاری شد..انگار این خونه قسمت نبود..نمیدونم....
خوب میکنی تو.یا آدم راه نمیده مرد غریبه رو...یا وقتی راه میده دیگه بعدش....
منم هیچ وقت راه نمیدم اینجوری....
بلاگر این کتاب آخرش عالی بود مودب پور.در مورد دخترای خیابونی و این چیزا...چیزایی که زیر پوست شهر هست و اتفاق میوفته...
فدات...خوش باشی گلم.ممنون که با وجود اون همه کار اومدی خوندیم.
مواظب خودت باش.

سلام آوا.
قربانت..
الان که تایید میکنم هنوز وسطاشم :)
آره دیروز آمار گرفتم تلفن داره وصل میکنم نهایتا یه هفته ی بعدش..
عجب :|
که اینطور :)
قربانت :*

هومانو بفرستم کمک؟؟؟؟

:))
نه بابا تو همین که نگهش داری کمکه :)
وگرنه من چجوری میخوام جواب گوی آزمون و خطاهای اون جوجه تو به هم ریختن کارتنای چیده شده باشم :)

۳۱ تیر ۱۲:۳۵ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
خدا قوت :)))))
شربتی ....اب خنکی ...چیزی نمیخوای؟؟؟

ممنون :)
نه شربت اینا هست.. یه پرس از اون مرغ مجلسیا لطفا ^_^

۳۱ تیر ۱۴:۴۶ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
خخخخخخ
چشششششششمممم
مرغ مجلسیم برات میارم :)))

حالا شد ^_____^

بی شعورای بی مسئولیت!!!!
مجانی که نیومدن میزنن داغون میکنن، شما ماشینشونو داغون میکردین!!!!اصن اعصابم خورد شد!

قشنگ معلومه اعصاب نداری :)

منم هنوز بهش فکر میکنم ناراحت میشم اما دیگه گذشت هر چی بود..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان