درد نوشت :/

سلام دوستای خوب..

بالاخره بادیگارد رو دیدم :)

خیلی خوب بود.

ده دقیقه یه ربع آخرش کلی می ارزید..

نمیدونم واقعا یه همچین آدمایی پیدا میشن یعنی؟؟

چقدر من عاشق مریلا زارعی باشم خوبه آخه؟؟؟ انقدر نازنین؟؟ انقدر هنرمند؟؟

دیروز قبل اومدن همسر کلی آرایش پیرایش کردم :)

خونه مرتب بود.

چای به راه بود.

کلید که انداخت منم رفتم جلو در برای استقبال :)

بعد همینجور که من وایساده بودم منتظر دست دادن و روبوسی , ایشون مثل جت غرغر کنان اومدن داخل و اصلا انگار من هویجم >_<

بعد غرغراشون این بود: صبح که داشتم میرفتم قبض گازها روی بُرد بود الان نمیدونم کی همه ی قبضا رو برداشته؟ آخه با قبضای ما چی کار دارن؟

بعدم ما که قبض دوره ی گذشته رو پرداخت کرده بودیم... الان برامون صد و شصت تومن بدهی زده بود.. بعد اینا رو گفت و رفت دم خونه همسایمون بپرسه قبضا رو کی برداشته؟

دو دقیقه بعد که دوباره برگشت البته بدون قبض آروم تر شده بود.منم دم ظرف شویی بودم دیگه..

یه جوری انگار که تازه منو دیده اومد سمتم ^_^

میگم چه عجب! اومدی که انگار نه انگار..

دیگه میگه ببخشید خیلی عصبانی بودم اصلا حواسم نبود..

حالا اینا به کنار جریان اینه الان در به در داره دنبال قبض قبلی میگرده اما من تقریبا مطمئنم وقتی پرداختش کردیم انداختمش دور و الان جرات ندارم بگم بهش که... صد بار گفته ننداز ^_^

تا حالا دوبار رفتم اتاق عمل..

یه جوری شجاعم که پرستارا همش میگن اصلا نمیترسی؟ چندمین بارته؟

از همون اول دارم باهاشون شوخی میکنم و میخندم و میخندونم..

چه اون بار که از کمر بی حس شدم با آمپول چه اون دفعه که بیهوشی کامل داشتم هیچ کولی بازی در نیاوردم..

اما نقطه ضعفم "دندون پزشکیه"

امروز صبح رفتم دندون عقلمو کشیدم.. اما با کلی ادا مدا دیگه...

اولش که اومد بی حسی بزنه گفتم من حالم خوب نیست.. بذار برم یه چیزی بخورم بیام.دارم از ترس میمیرم..

رفتم نون خرمایی خریدم با آبمیوه.خوردم و رفتم..

تا گذاشتم آمپول رو بزنه قبلش کلی نطق کردم که درد نداشته باشه.من دندونم دیر بی حس میشه و اینا.

چند دقیقه بعد که صدام زد تا بکشه اون اهرم رو که گذاشت تا فشار بده داد زدم دستشو گرفتم گفتم تو رو خدا یه بی حسی دیگه بزن..

هی میگفت نمیخواد اما من ولش نکردم که.. آمپول رو زد. باز نشستم تا چند دقیقه بعد دوباره صدام زد.

میخواست بکشه باز کلی حرف زدم تو رو خدا درد نکشماااا

انقدر خانم دکتر باهام حرف زد که آروم شم و بهش اعتماد کنم خدا میدونه.. خدا رو شکر با حوصله بود.. هرکی بود شوتم میکرد بیرون ^_^

هیچی دیگه الان من با یه لپ باد کرده به خاطر گاز استریلی که تو دهنمه دارم پست میذارم و کم کم داره بی حسیم از بین میره و درد شروع میشه  >_<

الان باید گاز رو بردارم برم بستنی بخورم ^_^

عصر هم کلاس دارم و کاش بتونم مثل آدم حرف بزنم :)

هفته ی خوبی داشته باشید عزیزان :*


۴۲ نظر
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان