زخم خنجر نوشت ^_^

سلام سلام سلاااااام دوستان 

خوب و خوش و سلامت باشید ان شاالله:)

به به... چه بهاری :) چه فصل گشنگی :) چه میدونا و بلوارای گل کاری شده ای :) چه خدای خوب زیبایی آفرینی...

خوب دیگه جانم براتون تعریف کنه که سه شنبه بالاخره با دو تا دوست جدید که باهام کلاس زبون میومدن ولی من نمیدونستم همسایمونن قرار استخر گذاشتیم... همونایی که یه عصر تو عید اومدن خونه ام براشون کیک پخته بودم و اینا...

آقا خوش گذشت واقعا :) بیشتر قدم زدیم و حرف زدیم... حالا این استخر چون یه تعمیراتی شده و خیلی تمیزه خیلی شلوغ میشه همیشه اما اینبار واقعا خلوت بودااااا... دیگه میخواستی یه عرض رو شنا کنی سرت نمیرفت تو دل یکی دیگه....

ساعت یازده و نیم وارد آب شدیم و انقدر خوش گذشت که یهو یکیشون گفت وای بچه ها ساعت دو و نیمه که :|

دیگه بدو بدو برگشتیم خونه و بین راه قرار گذاشتیم یه نهار جمع شیم دور هم...  جفتشونم امسال میخوان برای مامان شدن اقدام کنن...

فرفر طفلونکی هم خیلی درگیر کاره و دلم براش تنگ شده دیگه انقدر ندیدمش... اگه جمعه براش مهمون نیاد میریم بیرون :)

برای ماشینش یه کوسن خریدم که میخوام یه پارچه ی جینگیل برای روش بخرم که به روکش فرمونش بیاد بعد که دلبر شد بدم بهش :)

تولدش هم نزدیکه و هنوز تصمیم نهایی نگرفتم اما خیلی امکانش زیاده که یه ساعت براش بخرم... باز ببینم چی میشه...

خواستگارشم رد کرد رفت...  ان شاالله یه مورد مناسب تر براش پیش بیاد و سفید بخت شه...

من کلا همیشه برای دوستای مجردم استرس میگیرم.

تا قبل فرفر یه دوست رشتی داشتم که یه دوست پسری داشت بی لیاقت :| خوب جیگرم میسوخت وقتی انقدر پسره بد تا میکرد اذیت میکرد بد حرف میزد... نمیدونم چرا دخترا خودشونو انقدر دست پایین میگیرن که هر مذکر بی ادبی رو تحمل میکنن زیر بار همه چیزای بد یه رابطه میرن به قیمت اینکه اون پسر سالی یه بار میخواد یه تولد آنچنانی براشون بگیره یا قبل خوابی چارتا پیامک عجقمی جونمی جیگلمی براشون بده >_<

بعد سه سال بالاخره دوستم مجبوووور شد از اون بی ادبیات جدا بشه چون دیگه شورشو درآورد پسره و بعد یه دوره افسرده شدن و ناراحتی و اینا بالاخره اخیرا آدم مناسب خودشو پیدا کرد و ازدواج کرد و واقعا انقدر خیالم راخت شد انگار دختر خودمو شوهر دادم :دی

برا همین الان نسبت به فرفر هم خیلی حساسم.دلم میخواد این دختر سالم با کمالات گیر آدم بد نیفته...


همسر طفلونکیم هم چند وقته سرما خورده حالش خوب نمیشه. تازه رفته دکتر.دکترش دو تا پنی سیلین داد بهش که یکیشو دیروز بعد دکتر زد و یکیشو آورد خونه... 

امشب رفتیم یه سیسمونی و قوبون پسرم بشم من , براش وان حموم خریدیم و یه شلوار و زیرپوش و یه لباس جلو دکمه دار سایز خیلی خیلی جوجه ای خریدیم. البته کلا فقط سفیده اما آدم دوست داره براش بمیره انقدر کوچول موچوله :)

دیگه یه کیسه توپ برای استخر توپی که باباش گذاشته بود تو دامنمون :|

یه جغجغه پارچه ای + یه شیشه شیر کوچولو برای روز بیمارستان و اگه احتیاج شد اون اوایل + دستمال مرطوب برای پاک کردن ک*و*ن کوچولوش ^_^ + یه جا پستونکی... 

همه ی اینا شد دویست تومن >_<

دیگه بعدش رفتیم نت خونه رو تمدید کردیم... یه همچین آدمی هستم من.. نذاشتم دو روز بی نت بمونیم .گفتم شماها طاقت دوریمو ندارید

بعدم یه مغازه ای بود از اون لباس خاک برسری فروشی ها گفتم برم برای بیمارستان یه چیزایی بخرم دیگه دیدم چیز میزای مردونه هم داره...  دیگه مشتری ها که رفتن گفتم همسر بیاد داخل... بهش میگم این خوبه یا این یکی؟ میگه برا تو؟؟ میگم نه عمت :| خوب من شورت مردونه میپوشم؟؟؟ میگه آهان... خوب برا من؟ میگم آره. میگه آخه برا چی میخوای برا من بخری؟ گفتم هدیه روز مرده 

خانم فروشندهه فقط بلند بلند میخندید... شوهرم که رفت بیرون میگفت وااای خیلی باحال اومدی کادوی روز مردوووو ... 

حالا واقعنی اصلا به اون مناسبت نخواستم بگیرم چون یهو پرسید یهو اومد تو ذهنم...  اصلا کلا نمیدونم روز مرد دیگه چ صیغه ایه :| چه معنی میده اصن :)


دیگه برگشتیم خونه و نوبت دومین آمپول پنی سیلینه بود :)

اصلا این همسر کچل من توانایی های منو همش له میکنه...

به زووور وبعد کلی فیلم درآوردن بالاخره کشید پایین ^__^  هی هم میپرسه قبلا زدی ؟ میگم آره تو که میدونی برا خودم هزار بار زدم... میگه نه برا آدم دیگه... گفتم نمیدونم گمون نکنم...

دیگه آقا از وقتی من این آمپولو فشار دادم هی گفت آی, وااای ,دیووونه فلجم کردی ,درد داره... اصلا یه وضعیتی دیگه...

بلند شده و میخواد بره سر کار...

_خیلی بد زدی... دفعه های پیش باهات شوخی میکردم سر اون آمپول روغنی ها اما اینبار جدا بد زدی 

+ در عوض با عشق زدم عزیزم. فردا خوب میشی 

_ آره جون عمت با عشق... من امشب سر کار تا صبح درد میکشم...


+اووووه زخم خنجر نخوردی که... اصلا خیلی هم خوب زدم :)


والا ^_^


خلاصه همینا دیگه... 

خیلی کار دارم خیلی.... اصلا مریض شدن همسر و کسالت عید و اینا سر منو به طرز افتضاحی شلوغ کرد :( دیشب دو کیلو سیبزی قورمه پاک کردم و شستم اما همونجوری گذاشتم یخچال. فردا اونو سرخ کنم و باز باید بخرم که آماده داشته باشم تو فریز یه وقت کسی اگه اومد برای زایمانم یه گزینه هایی برای غذا درست کردن داشته باشه. سبزی آش و کوکو و سوپ هم ندارم :( یعنی همینا کلی کاره چه برسه به باقی چیزا...

بچه ها دعا کنید زایمانم زودتر از 15 اردیبهشت نشه... تو روز معلم هم نشه :|

خدا کنه برسم کارامو انجام بدم... خدایا میشه دقیقه ی نود بودن منو ببخشی و بخاطر جوجه هم شده کمکم کنی سریع راه بندازم کارامو که خیالم راحت شه و دیگه فقط منتظر زایمانم شم ؟؟؟ با تچکر ^_^

خوب دیگه من میرم... برم سراغ یخچال ببینم دنیا دست کیه :دی



۱۷ فروردين ۰۱:۳۳ قالب بلاگ رضا
موفق باشید

ممنون...

واییی یه بار چنان امپوله رو بد فرو کردم تو ماتحت مبارک همسرجان که با صدای بلند گفت اصلا استعداد هیچی رو نداری و منم غش کردم از خنده و اون برافروخته تر
بلاگر خودت چیجوری به خودت پنی سیلین میزنی عایا؟
بعدشم چرا نی نی تو روز معلم به دنیا نیاد؟
بعدترشم اینکه اسم نی نی رو برام اس کن
بعد بعد ترشم اینکه بعد دیدن ما چندتا لیوان اب قند میل نمودی؟

واااایی نیاز خدا نکشتت ... نه بابا باور نکن شوهر من کلا همیشه و هربار همینجوری ادا داره.اگه بد میزدم باز هر دفعه نمیداد بزنم که... قبلا هم روغنی اینا زدم براش...


اووه پنی سیلین هیچی دو بار سقکسیم زدم خخخ  جونم برات بگه که دراز میکشم یه جوری میزنم خخخ

عه خوب بچم گناه داره. روز تولدش همه مشغول کادوی روز معلمن..  کلا از مصادف شدن تولد با مناسبت های دیگه خوشم نمیاد...

باشه..

دیوووونه... بابا فکر کردی بیخودی هندونه زیر بغلت گذاشتم اونقدر از روی ماهت تعریف کردم کچل ؟؟؟

۱۷ فروردين ۰۲:۲۳ بانوی عاشق
الان ک تو داری خاطره مینویسی
ما تو خیابون آواره ایم از دست این پس لرزه ها 
دعاکن بچه م طوریش نشه😥
از کادوی روز مردت کلی خندیدم😅

وای جیگرمو خون کردی دختررررر


حالا وسط پس لرزه وبلاگ خوندنت چیه تو ؟؟

عزیزم نگران نباش... خدا حفظش کنه ایشالا...

:)

سلام بلاگرجان نمیدونستم آمپول هم میتونی بزنی. همه چی تمومی ها:)
همین چندقلم دویست تومن؟؟؟چقدرسیسمونی گرون شده. 
به امیدخداهمون موقعی زایمان میکنی که کارهات ردیف شده نگران نباش. 

اصلا یه وضعیتی :)  من مث این دندون ساز تجربی هاماااا . فکر نکنی رفتم دوره دیدم :)


خیلی... بخدا من گاهی فکر میکنم نکنه من خسیسم همش فکر میکنم همه چی گرونه ؟؟؟

آمین مرسی

بلا شنا کردنم بلدی؟ منم خیلی دوست دارم یاد بگیرم ولی از آب میترسم :پی 
کلن مکالمه تو مغازه اتون باحال بود خخخخ
ایشالا همسر زودی خوب شه ولی بنده خدا رو نفله کردی گویا با آمپوله گمونه خوده مریضیه اینقد درد نداشته بوده هاهاها
وسایلای جوجه هم مبارک ایشالا به سلامت دنیا بیاد البته بعد ١٥ اردیبهشت
الان برا شوهر کردن منم استرس داری؟ :دی

فقط کرال سینه بلدم خخخ ترس نداره که انقدر لذت بخشه.. اگه وقت و پولشو داری برو یاد بگیر.

:)
خخخ خدا کنه.
ممنون عزیزم.آمین

اصلا شبا خوابم نمیبره از فکر و خیال تو خخخ
خوب میدونی من واقعا کلا ب دوستای مجردم حساسم.نگرانشون میشم اگه یه رابطه ای رو شروع کنن.ولی خوب اون دوستایی که خیلی میشناسمشون و از جزییات زندگیشون خبر دارم بیشتر دیگه..

میخونمت اما خاموش...دعاگوتم اما همیشه..

&پیج اینستات کو؟بلاکم نمودی ایا؟؟یا منهدمش کردی،؟؟

ممنون عزیز.منم همینطور...


پیج سر جاشه. بلاک کردم. حنا من خیلی ناراحت میشم وقتی یه حرفی،یه عکسی چیزی ناراحتت میکنه.بخاطر خودت این کارو کردم که اذیت نشی بخدا.سعی کن باز قوی و رو به راه شی عزیزم.بخدا هربار دارم دعا میکنم اصلا اسمت از یادم نمیره.

پسر تو چه جوری جرات کردی امپول زدی
اونم پنی سیلین ووووی
خطرناکه هاااا حالا بقیه امپولا زیاد نه.
همسرت اگر 10 تا دیگه امپولم بزنه فایده نداره
ما هممون مریض شدیم دوبارم رفتیم رکتر
اما حالمون اصلا تغییر نکرد هیییییچ....
انتی بیوتیکای قوی هم میخوریم اما فایده نداره
تا اینکه دیروز از داروخونه امپول دگزامتازون گرفتیم زدیم از اسمون اومدیم زمین.
سرفه هایی با صداهای وحشتناک داشتیم اما الان با اون امپوله رفع شد!!!!!!!!
حالا شمام بگیرید بزنید.
همسایه ما 3 ماهه مریضه اما خوب نمیشه....
باید ب اونم بگم.

خریدای جدید مبارک...
از آبجیت یا فرفر کمک بگیر واسه کارات تا زودتر تموم بشه
یه دست ک صدا نداره...

ان شاالله زایمانت همون وقتی بشه ک خودت میخوای

داش مشتی حرف میزنی  😁

قبل تزریق کشیدم بالا که تو رگ نباشه نگران نباش.
خدا کنه منو مریض نکنه فقط...
دگزا برا چ زدی... دگزا خیلی بده هاااااا

ممنون گلم.
هیچکی تعارف نمیکنه کمکم کنه :/ خودم آروم آروم انجام میدم

آمین.مرسی

سلام بلاگر عزیز.
خوبی گلم؟
خخخ عنوان پستت باحال بود.اولش انقدر ترسیدم...اما خوب بعد دیدم قضیه ی آمپوله...
چه باحال که آمپول میزنی.من که اصلا دل این کارارو ندارم.ینی اون لحظه که سوزن فرو میشه باید چشمامو ببندم.
وقتایی که میرم آزمایش خون بدم با این که نمیترسم اما اون لحظه که میخود سوزنو فرو کنه تو دستم چشمامو میبندم.بعد طرف میگه میترسی؟میگم نه اما نمیتونم نگاه کنم.
بابای منم آمپول میزنه به صورت تجربی.بچه که بودم وقتی مریض میشدم آمپولامو میزد خیلی هم خوب میزد اما خوب از وقتی که بزرگ شدم دیگه روم نشد..
این بار آخرم که اومد بردم دکتر گیر داده بود بیا آمپولات رو برات بزنم که دیگه من پیچوندم و نذاشتم بزنه.خخخخ.

وایییی عزیزم.....مبارک باشه چیزایی که خریدین.این لباس بچه ها انقدر کوشولو و نازن که آدم ذوق مرگ میشه اصلا.
امیدوارم اقا پسرت زمانی به دنیا بیاد که قشنگ آمادگی و آرامش داشته باشی و با تمام وجود منتظر اومدنش باشی.اره منم با این که تو یه مناسبت خاص به دنیا نیاد بچه موافقم..اما خوب باید ببینیم خدا چی میخواد...
خخخخ کادوی روز مرد شورت.خیلی جالب  بود به خدا.منم همیشه خودم برای میثم لباس زیر میخرم.
امیدوارم یه شوهر خوب هم گیر فرفرجانت بیاد و ازدواج خوب و موفقی داشته باشه.
روزت خوش خانوم گردو.

سلام گلم ممنون.

چ باحال... :)

سلامت باشی عزیز..
آره دیگه نهایتا هر چی خدا بخواد...
 حالا شوهرم میگفت شورت چیه حداقل ساعت بخر خخخ کم اشتها خان :/
آمین آمین.
ممنون

۱۷ فروردين ۰۹:۴۵ بانوی عاشق
برای کم کردن استرسم 😉
الان همه خوب و خوشیم خداروشکر
از ۱۲شب تا۸صب ۴۷پس لرزه داشتیم ک ما فقط ساعت ۱۲:۳۰بیدارشدیم آخه خیلی بد تکون داد
بزن شبکه خبر همه چی رو میگه
قدای تو و جیگرت

آقا همدردی ما رو بپذیر..

واقعا دعا میکنم بلایی سر مردم مشهد نیاد..

۱۷ فروردين ۱۰:۰۵ یا فاطمة الزهراء
:)) زخم خنجر 
منم اولین و آخرین آمپولی که زدم به بابام بود فلج نشد خوبه

:)

اصلا توو این پست بمب انرژی ترکیده بود انقدر که باحال بود 😁
کاش منم بتونم با استخر آشتی کنم
چقدر خوب که رفتید و خوش گذشت
فرفر هم ان شاءالله هم تیپ خودشو پیدا میکنه و کلی خوشبخت میشه
آمپول زدن هم داستانی بودا اما به قول تو ادا شون هست وگرنه چرا باز میاد که تو براش بزنی؟ 😆
این آقایون والا ناز و اداشون بیشتره
در مورد سبزی و اینا همین جا لازمه بهت خدا قوت بگم 😁 و بگم صبح بخیر 😆
بلاگر میگم اگه هیچی ما رو نابود نکنه این دقیقه نودی بودن مون سرمون رو بر باد میده 😅
ان شاءالله که به همه کارات می رسی
خدا پشت و پناهت 😍

😅

استخر رو باید با یه برنامه ای رفت تا قشنگ آدمو سرحال کنه.اینکه یه هفته بری یه ماه نری فایده نداره. هفته ای یه بار میرفتی هم خوب بود

آمین مرسی

والا😍
آخ سبزی رو نگو دیگه ...
وای در همین لحظه استقلال گل خورد لامصب😢
همیشه همداریم قول میدیم عبرت بگیریم😅
فدای تو

۱۷ فروردين ۱۱:۵۹ مامان دخترم
خخخخ بیا و کار خوبی کن

تجربیات گرانبهامو دارم در اختیارت میزارم دختررررررر خخخ


ان شاالله هرچی قسمتت باشه همون میشه

اون بچه اگر قرار باشه فروردینی بشه ،شده31 فروردین قبل از 12 شب به دنیا بیاد میاااااد

پس اینقدر حساس نباش.

همه چیز دست خداست

تو فقط وظیفه ت به دنیا اوردنشه

بقیه چیزاشو از قبل تعیین کرده .

بعععله.

خیلی هم ممنون 😁

ایشالا
ووویی زبونتو خر گاز بگیره خخخ خوب یه خدای نکرده بگو
درسته دست خداست.خدایا خودت هر چ صلاح میدونی همون شه

سلام
بلاگر الان شرکت کاله انواع سبزی رو بسته بندی شده در اختیارت قرار میده 
من که اگه مادر یا مادرشوهر نیاد برام سبزی اینا پاک و خرد کنه میرم سراغ اون بسته ای ها
سبزی پلو که به صورت خشک شده از خونه مادرم میاد 
سوپ و آش که معمولا درست نمی کنم سبزی خورشتی هم همونه که توضیح دادم
البته تا بارداری دومم انجام می دادم یکهو 10 کیلو سبزی گرفتم و پاک کردم بعدش افتادم به لکه بینی
انقدر خاطره خوشی شد برام که دیگه کلا از زندگیم حذفش کردم

این کارها رو حداقل بذار بعد این دو هفته خطرناک
تازه هرکی هم اومد برای زایمانت قیمه بپزه مرغ بپزه و هزارتا غذای دیگه الزاما که نباید خورشت سبزی بپزه
کلا تمرکزت رو بذار روی رد شدن با سلامتی از این هفته ها

ووی هدیه روز مرد واقعا انتخابش کار حضرت فیل هست آخه خیلی چیزا هست که برای زن میشه خرید ولی برای مردها نیست 
البته من امسال برای روز مرد و تولد با هم یه گوشی برای همسرم گرفتم ولی بیشتر وقتا با یه کمربندی ادکلنی چیزی تمومش می کنم 

برای بقیه مردهای اطرافم مثل پدر و برادر و اینا هم که معمولا چیزی نمی گیرم


سلام خانمی

عه چ باحال...
میدونی من همیشه سبزی آماده میخریدم اما الان یه سالی میشه همیشه خودم میخرم.غذایی که خودم سبزیشو پاک میکنم و میشورم خیلی بهم میچسبه.
البته من وقتشم داشتم وگرنه تو شرایط تو که هم دو تا بچه داری هم سر کار میری طبیعیه اولویتت آماده خریدن باشه.
خوب خدا خیرت بده من تو سلامتی و راحتی هم هیچوقت بیشتر از سه کیلو سبزی نخریدم.آخه ده کیلووووو؟؟؟
الزاما که نه اما گفتم حالا اگه یکی دو هفته باشن به هر حال سبزی باشه هم خوبه دیگه.
اره تا پایان هفته سی و شش خیلی دست ب عصا راه میرم.
کلا من همیشه موقع هدیه خریدن برا همسر اعصابم خرد میشه. سخت پسنده خیلی.بعدم خیلی وقته اصلا این مناسبتای ریزه میزه رو با حداقل امکانات میگذرونیم .کلا خودم جز تولد و سالگرد ازدواج مناسبت دیگه ای برام مهم نیست.

خخخخ هدیه روز مرد خوب بود ازسرشونم زیاده😂
اگه درد اینا نداری حتما سرموعدمیشه😍
ایشالا فرفری هم یه شوور توپ گیرش میادددد
این سیسمونی خیلی گرونه😰مبارک گل پسری باشه
برازایمانت پوشک زایمان بگیرهمون پوشک بچس ازاون قدیمیا+شورت نخی سوتینم ک نمیبدی

😀😀😀😀

نه الان که دردی ندارم خدا رو شکر.
آمین.
آره خیلی مسخره و نامردی گرونه.خوب سه جفت جوراب باید بشه بیست تومن آخه؟ یه جغجغه بیست تومن؟؟؟😐
چشم مرسی گلم.

عززززیزمممم
اگه خودم اونجا بودم بخدا نمیذاشتم دست به سیاه و سفید بزنی
همه رو برات ردیف میکردم

فدات بشم ^_^

عزیزکم😂😂ایشالا که نی نی به وقتش به دنیا میاد
مگه مامانت اینا سیسمونی نمیگیرن برات؟باز تو چرا انقدر هزینه میکنی جیگل؟💋💋💋

آمین.

نه گلم ما رسم سیسمونی نداریم.
فقط لباسای بچمو تا سه ماهگی خواهرم خرید.اونم هدیه بود دستش درد نکنه.
مامان اینا معمولا برا دختر طلا میخرن.اما پسر رو پولی چیزی...

سلام:)
ایشالا که این ماه آخر هم به خوبی میگذره و دقیقه ی نود پرباری خواهی داشت:)
این آقایون حقشونه،هر چی زخم خنجر بخورن از خانما کمه:))
منم امیدوارم زایمانت روز معلم نباشه :/
واسه جوجه تون اسم انتخاب کردین؟ :)

سلام عزیزم.

آمین مرسی..
😅😅😅 وای چ باحاااال... اصلا مرد از دست خانمش زخم خنجر نخوره از کی بخوره..
پس بیاید دسته جمعی دعا کنیم :دی
بله بله انتخاب کردیم. حدس بزنید :) 

مرسی.خیلی خیلی ممنون.
مرسی ازاینکه..

...

سلام مامان بلاگر مهربونِ خانم دکتر🤓،
واسه روز مردو که عاااالی اومدی😂😂، منم موندم چی بخرم 🤔🙊. گزینه ی خوبیه بهش فک میکنم حتما🤣
عزیزم به همه کارات میرسی. من خودم از اون قماش دیقه نودیای قهار روزگارم☹️. اکثرنم به همه کارام میرسم😎. فقط اینم یه بیماریه به نام کرمِ ٩٠🙁. ماها ازش رنج میبریم🙊

سلام دخترم😇

والا تا کی جوراب😅
وای چ باحال... خدا کنه منم برسم و این کرم رو شکست بدم🙄

نمیتونم حدس بزنم، سخته:)

ای تنبل...

میگم به زودی

وای دست تنهام سخته این همه کار مخصوصا سبزی و...این ماه مواظب خودت باش یه وقت به بهت فشار نیاد ،خدایا چه لحظه شیرین و قشنگیه سیسمونی خریدن  دوتایی 
اردیبهشتی ها ماااااااه هستن همسر منم اردیبهشتیه😍خواهرمم اردیبهشتیه 😘
ای جان تو دلی هم اردیبهشتیه انشاالله بهترین زمان ممکن به دنیا بیاد 
بلاگر برای منم دعا کن من این ماه اقدام کردم برای بارداری😊

چشم گلم مواظبم.

آقا دوتایی غیر دوتایی نداره کلا سیسمونی خریدن باحاله.خصوصا وقتی لباس باشه.
اووویی جااانم.اصلا بخاطر همین من اصرار داشتم بچم اردیبهشتی باشه😇
ووویی به سلامتی.. ایشالا تو بهترین زمان جواب آزمایشت مثبت شه عزیزم.

بلاگر جون ایشالا به سلامت و به وقت و موقع زایمان کنی.سفیر میرفتی چه سطحی بودی مامان خانوم؟

سلام خانمی.

ممنون از تو.
گلم 404 رو تموم کردم .

سلااااااام قند عسلم:*
خوبی؟
تودلی خوبه؟
وویی چیزی هم نمونده تا اومدنش^___^

امیدوارم حال همسرت بهتر بشه خیلی مراقب باش که تو نگیری ازش بلاگرجانم
ای جووونم کاش زودتر از وسایلاش عکس بذاری
دلم آب شد که:))
طاقت دوریت رو که نداریم
ولی دوریت بیشتر ازینکه بخاطر بی نتی باشه بخاطر تنبلیه کچل:دی
یهو مثلا چهار پنج روز غیب میشی وسط اینجاها و به روی خودتم نمیاری اصن:|

واای دیووونه تو خونه پنی سیلین زدی نگفتی بلایی سرش بیاد؟
طفلک پسر مردم همه جور بلایی هم سرش میاریا خخخخ

تو رو خدا این آخریا بیشتر مراقب خودت باش
واقعا الان سلامت تودلی خیلی مهمتر ازین چیزاست
حالا قورمه سبزی نخورن آسمون به زمین میاد:|
خودشون درست میکنند دیگه
یهو دیدی اصن سبزی هم آوردن با خودشون
بیخیال دیگه
مراقب خودت باش کچل:*
حالا صاف تو روز معلم بدنیا میاد^_^
ببین کی گفتم:دی
به زایمانت نزدیک میشی استرس میگیرتم بلاگر
هروقت وقتش شد خبر بدیااااااااااا
به خدای مهربان می سپارمت:****


سلام گلم ما خوبیم خدا رو شکر...

ووویی ^_^

همسر هم بهتره ممنون.
همش تنبلیم میاد. هی میگم بذار یه روز سر حوصله :|

عه فهمیدی من تنبلم ؟ :دی

چشم چشم... بابا فقط مهمون غذا نمیخوره که... یه چیزی باشه برا من بیچاره درست کنن :)

آیی زبونتو خر گاز بگیره ایشالا :|

اگه یهو دردم گرفت چجوری خبر بدم آخه :) اگه واقعا غیب شدم بدونید رفتم زایمان :)

قربونت بشم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان