بازگشت نوشت :)

سلام سلام سلاااام :)


میبینم که سالهای دور از لپ تاپ جان تموم شد ^____^


یعنی ای خوش آن پنجشنبه ای که من توش کله پاچه بخورم, از مصاحبت دوست لذت ببرم , عطر یه گلدون نرگس هم تو مشامم باشه و بشینم پست بذارم :)

خوب توی طالع منِ آذر ماهی گفته شده که روز مبارکم پنجشنبه است.. حالا حتی اگه طالع بینی چیز خیالی باشه , من خیلی پیشتر از اینکه اونقدری بزرگ شم که برم ببینم طالع چیه اصلا همیشه واقعا پنجشنبه ها برام خوشایند بوده.

شاید در طول زندگیم پنجشنبه های بدی هم داشتم نمیدونم اما اتفاقات خوب و قشنگی تو پنجشنبه ها برام افتاده که واقعا سطح انرژیم رو تو این روز ناخودآگاه بالا برده:)

جانم براتون بگه که دیروز دست آقای تو دلی رو گرفتم و رفتیم دکتر.

نسبت به قبل بارداری الان چهار کیلو و نیم وزنم زیاد شده. آیا یه نموره زیاد نیست تو دو ماه مثلا چهار پنج کیلو؟ چون من تا آخر ماه سومم اصلا وزن نگرفته بودم !

صدای قلب جوجه رو بی دردسر گوش دادم و عشق کردم :)

فشارم نرمال بود.

فقط دکتر گفت شکم مبارکم پایینه و بعد از این از شکم بند طبی باید استفاده کنم...

هوووم فداش بشم حس میکنم قند عسلمو زندانی کردم با این شکم بند... دیگه هی نمیتونم دلمو ناز کنم... 

امتحانای دانشگاه دو تاش مونده.ترم جدید زبانمو شروع کردم و تو این سه جلسه ی اول پای قولم به خودم وایسادم و هر بار خوندم و انباشته نکردم.

کلاس بافتنی رو هم به یه روز در هفته تقلیل دادم که بیشتر به دردم بخوره.از کار و زندگی هم نیفتم.از روزی که سونوی تعیین جنسیت رو رفتیم اولین کاری که کردم رفتم براش یه کاموای جِگری خریدم و شروع کردم برای اولین فصل سردی که تجربه خواهد کرد یه ژاکت میبافم ^_^

بابای حسودشم هی میگه پسرم خوش به حالت شش ساله هی به من میگه برات یه پلیور میبافم و نبافته :)))


راستش از اول بارداری من تو سه ماه اول اصلا وزن نگرفتم اما کم هم نکردم. 

ولی ویار بلایی به سرم آورده بود که حس و برق چشمام رفته بود.بی حال بودم.معمولا رنگ به رخ نداشتم.

بعد اون موقع یه چند نفر هی میگفتن خیلی زشت شدی:| بچت دختره :|

خوب خیلی اون روزا برام ناخوشایند بود. آدم یه صبح که میره جلو آینه میبینه قیافه اش به هم ریخته است و هیچ فرصت نداره یه آرایشگاه بره کلی تو روحیه و اعتماد به نفسش تاثیر میذاره چه رسد به این که یه عده بخوان همش اصرار کنن که چقد زشت شدی :(

خوب خیلی دلم میشکست همش.به همسر میگفتم بهم میگن زشت شدی.هی اون میگفت دوستات شوخی میکنن.واقعا خیلی قشنگ تر شدی.

تا اینکه یه شب بعدِ یه چت من زدم زیر گریه.با یه چند نفر چت میکردم و میگفتن زشت شدی و اینا.همون روزم خواهر همسر پیام داده بود که مامانم میگه از قیافت معلومه بچت دختره. منم گفته بودم قیافم چشه اونم گفته بود مادر که اینجوری تغییر میکنه صورتش میگن بچش دختره و من گرفته بودم منظورش از اون تغییر چیه :(

همسر هم اون شب هی بهم میگفت تو خوشگل شدی و این صحبتا.. منم قاطی کرده بودم و فقط میگفتم اصلا برام مهم نیست زشت بشم.من ندونسته باردار نشدم اما چرا مردم به خودشون اجازه میدن هی بهم بگن؟؟؟

اونم چندتا چیز بار همه کرد :)) روزی که دکتر گفت پسره همسر میگفت دیدی من بهت گفتم تو خوشگل شدی؟ و میخندید :)

الان که سر حالم لپام دوباره برجسته شده :) چشمام حس و حال دارن... وقتی تو آینه به خودم لبخند میزنم کلی هم خوشم میاد و خدا رو شکر میکنم :) همسر هم که ستاد شاد سازیه با حرفاش ^_^


جدیدا هم یه چند تا دوست رو کلا کنار گذاشتم... چه تو مجازی چه آدم های واقعی...

اون دوستی که تا از  زهر تو حرفش ناراحت بشی میگه تو حامله ای و حساس شدی وگرنه من چیزی نگفتم و وقتی جواب حرفای زشتشونو بدی میخوان لطف کنن به بزرگیشون به حاملگیم ببخشن منو برای چیمه آخه؟

هفته ی پیش یکی از دوستان اومد خبر ازدواج یکی رو بهم داد.خوب دو نفر با اختلاف سنی زیاد ازدواج کردن اما عاشق هم هستن و خوشبختن.

حالا کاری ندارم که تصمیم درستی بوده برای آیندشون یا نه.کار ندارم روان شناسا چی میگن؟ من فقط گفتم خوب الان چرا مسخرشون میکنی؟ گفت چون خودشونو مسخره ی مردم کردن با این ازدواج. گفتم رابطه یه چیز شخصیه اگه هر کسی اینو قبول کنه دیگه کسی مسخرشون نمیکنه.

اصلا هر کی مسخره میکنه چرا ما باید یه حلقه از این زنجیر باشیم؟ خوب ما نکنیم.به هم این جوری خبر ندیم.

اونم با گفتن فکر نکن تو روشن فکری و ما دهاتی به بحث و دوستی خاتمه داد :|

مورد بعدی یه دوستی بود تو این سه سال و اندی بعد زایمانش مدام میگفت تو بچه نیار.بچه فقط بدبختیه. بچه فقط دردسره . خرج و بی خوابی و فلاکته...  منم از پارسال بهش گفتم مطلقا این حرفا رو پیش من نزن و اینکه گفتم تو چجوری حتی یه بارم نمیگی چقدر خوبه حس مادر شدن.خوبه صداش میپیچه تو خونه.خدا رو شکر دخترم شیرین زبونه.حتی یه بار؟؟ در عوض حتی غذا دادن و پوشک عوض کردنشم با ناخوشایندی و غرولند انجام میدی؟

اونم گفت تو خودت بچه نداری نمیفهمی :|

بعد فکر کن اینهمه مدت منتظر بوده من مادر شم که یه روزی جبران کنه این حرفا رو.پریشب پیام داد من منتظرم تو زایمان کنی خودمو برسونم خونه ات بی خوابیتو ببینم شلختگی خونه تو ببینم.یا اینکه چه خوب بچه ات پسره.پسر از دختر هم شیطون تر میشه .پدرتو درمیاره :|

خوب من چی میگفتم به این؟

بعد این همه سال دوستی؟
واقعا من یادم نمیاد هیچوقت از شادی دوستی حرص خورده باشم یا از ناراحتیشون خوشحال.دقیقا همینو هم بهش گفتم.گفتم نمیدونم چرا مثلا باید کلافگی و ناراحتی من بعدا برای تو انقدر لذت بخش باشه ؟؟

اونم پیام داد من داشتم شوخی میکردم بهتره این رابطه خاتمه پیدا کنه :| و بلاک کرد :| بعد 9 سال دوستی.. هم سفرگی..

اصلا نمیفهمم چه خبره اما ان شاالله که خیر من تو این قطع رابطه ها باشه :)

کلا دوستی مقوله ی پیچیده ای هست.

متاسفانه تو این وبلاگ بازی ها مردم خیلی قشنگ میتونن حتی به کسایی که خوششون نمیاد عزیزم جانم بگن.خوب چنین آدمایی خیلی دو رو هستن به نظرم.وگرنه چه دلیلی داره منی که از تو بدم میاد مدام بیام برات کامنت بذارم و به به چه چه کنم؟

بنابراین اگر خدای نکرده کسی اینجا چنین حسی داره نیازی نیست که بعد از این بار سنگین خودآزاری رو به دوش بکشه و بیاد منو بخونه و آخر سر بیاد با یه کامنت بی سر ته بخواد خودشو خلاص کنه و منم ناراحت کنه...

دیگه جونم براتون بگه که نصف این پست رو عصر داشتم مینوشتم که همسر زنگ زد.

اول بگم که خیلی خوشحالم.دوباره بدن سازی رو شروع کرده و قشنگ تا به دنیا اومدن جوجمون دختر کش میشه :)))

از باشگاه دراومده بود و گفت بیا بریم بیرون.

منم سریع گذاشتم پیشنویس و رفتم.

دو تا فروشگاه سیسمونی بزرگ درست حسابی رفتیم تا یه ذره قیمت ها رو ببینیم چی به چیه؟

ان شاالله آخر این ماه یه پاداش از طرف شرکت میگیره و میریم خرید.

امروز فقط یه شلوار طرح ارتشی برای پسرم خریدم که سال بعد با شلوار ارتشی خودم ست کنیم ^___^

اصلا مادر و پسر انقدر دلبر؟؟؟ ^___^

حرفام در مورد خرید زیاده و سوال هم از دوستای مامانم زیاد دارم.اگه زنده بمونم تو پست بعد درموردش صحبت میکنیم :)

دیگه الان ماهی سفیدی که سر گازه داره جلز ولز میکنه صدام میزنه میگه بدو بیا منو بخور:)

پس من برم شام....






۱۶ دی ۲۲:۱۳ آبان ...
این قدر این پست ناراحتی توش بود که من میگم حرص نخور ..من که خیلی ها را تو زندگی ام بلاک کردم ..یعنی طرف واقعا حرف میزنه ..تیکه می اندازه ..منم فقط نگاهش می کنم ..بالاخره خسته میشه ..اما همیشه هم نمیشه این کار کرد..
خریدن سیسمونی واسه پسر سخت تره به نظرم ..نمی دونم دخمل خیلی تنوع داره ..شایدم من این جوری فکر می کنم ..
مادرها همیشه زیبا تت ..حاملگی ..چاقی ..ترک روی پوست این ها همه قشنگی داره لذت داره ..
نرگس بهترین گل است ..بو کن ...عمیق نفس بکش بلاگر ..بی خیال حرص خوردن 

عه من با حال ناراحتی ننوشتم.صرفا تعریف کردم جریانات رو.الانم ناراحت نیستم از یه سری کات شدن ها. از این بیشتر ناراحتم که من باید اولین نشونه هایی که از یه چیزایی مثل حسادت یا تفاوت منش و باور که بین خودم و طرف مقابلم میبینم فورا عطای اون آدم رو به لقاش بدم اما همیشه چشم میپ.شم از پررو بازی های اولیه ی یه سری آدم.اصلا نیاز نیست جلوشون دربیاد آدم.همین که کلا از پرانتز زندگیت خارج حسابشون کنی خوب میشه :)


هوووم نمیدونم.خوب آره لباسای دخترونه خیلی دلبر تر و متنوع ترن.من خودم قبل حالا هیچ وقت فکر نمیکردم یه روز ممکنه تو یه فروشگاه قربون صدقه ی یه سرهمیِ پسرونه برم :)
ای جانم.خدا مامان تو رو برات حفظ کنه مهربون جان.. واقعا همه چیزش لذت داره.البته امیدوارم اون ترکا رو نبینم :(((

نرگس بهترین گل است... صد در صد و بدون شک....

۱۶ دی ۲۲:۴۵ بانوی عاشق
سلام مادرخانومی
بااین ماهی سفیدت ملی خندیدم😅
چ پسر ماهی بشه که مامانش ازالان رفته بدن سازی😍
درمورد دوست هرچی نوشتی قبول دارم،واقعا بده هر رخوردی رو‌ب حساب بارداریو حساس شدن بزارن
برام سخت بود دوست نه ساله ت اینقدر سریع بگه دوستی تموم😞
دوست خیلی صمیمی ندارم،ینی الان ندارم،بخاطر ازدواج ازخیلی ها دورشدم،ولی دوستان بلاگی مو دوسدارم،حس نزدیکی دارم باهاشون
ان شالله دوستای خوبت برات بمونن
ان شالله گل پسرت ب سلامتی دنیا بیاد
راستی اسم چی مد نظرته؟

سلام عزیزم.

آقا چرا به ماهی سفید من میخندی خوب O_o
مامانش نرفته.باباش رفته :)
من فقط پیامشو که خوندم چند ساعت دهنم باز بود .بعدش دیگه گفتم هر طور راحته.
آخی جانم .امیدوارم همیشه بهترین آدم ها سر راه دوستی باهات قرار بگیرن.
ممنون
مممنوووووون خاله

عرضم به حضورت که اسمش رو انتخاب کردیم اما از اونجا که اگه اینجا اعلام کنم تو اینستا هم خواه و نا خواه اسمش آروزده میشه , احتراما منو از اعلام اسمش معذور بدارید :(
یه اسم ایرانی که نه شاخه نه کمتر شنیده شده.خیلی هم شناخته شده و عادیه :) اما من و باباش دوستش داریم :)

۱۶ دی ۲۲:۵۳ آندرومدا :)
وویی ^^

:)

۱۶ دی ۲۲:۵۹ مامان دخترم
به به...خوش تشریف اوردی بانووو
😆
تکوندن دوستات هم مبارک
بقول خودت ان شاالله ک خیر و صلاحت در این باشه 😊
فقط منو نزاری کنار ک ضرر میکنی 😂
 همین دیگه...
شاد باشی...

یادت باشه تو یه مامان اکتیو ،شاد خوشگل و خوش قد و بالایی😙
خوش بحال شیر مردمون 😇

قرربون شما :)


:)) فدای تو.
من کسی رو معمولا اگه کنار بذارم زمانیه که یه چوب بزرگی تو آستینم کرده. چوب نکن خواهرم :دی

ووویی وووویی وووویی ^___^
قربونت برم مرسی...

۱۶ دی ۲۳:۳۸ JOJO Kocholo
سلوم >_<
عاقا چجوری هی میگید هفته فلان بارداری من هربار باید کلی حساب کنم چند ماهه :دی
انقدرم این شکم بندا افتضاحن که نگو
من بعد از جراحیم میبستم. انگار ده لایه کاپشن پوشیدی :| من لاغر شدم کلی با اون :)))
تازه احتمالا بعد زایمان هم باید ببندی :دی 
خیلی خوش خبر بودم میدونم :))
دیگه یادم نیست میخواستم چی بگم -_-
ببین میتونم از مغزم ضبط بگیرم هی وسطش بدونی من کلی باهات حرف زدم تو دلم :دی

سلام عزیزم.

به این جدولی که تو اینستا گذاشتم یه نگاه بنداز : کلیک
عسلم این شکم بند با اون شکم بند بعد زایمان فرق فوکوله :) اینجا رو ببین : کلیک2 من از این میبندم.
بعد زایمان هم حتما از اون سفتا میبندم.دلم میخواد به جمع و جور شدن شکمم بعد زایمان کمک کنم :)

خخخ بگم مسئولین بهت رسیدگی کنن آیا؟

۱۶ دی ۲۳:۴۵ دچــ ــــار
کاش یکی هم ما رو مجبور کنه بریم باشگاه :))


والا ما مجبور نکردیم. نقش تشویقی داشتیم ^__^

۱۷ دی ۰۰:۳۱ سارا میم
سلام بر مادر و پسر ست کن 😍😍😍

 تو یه مادر نمونه هستی 😍 ایول 
و اینکه چقد خوب ک ادم بتونه کسانی رو ک بهش انرژی منفی میدن ،از زندگیش حذف کنه. مهم ترین چیز روح و روان ادمه ،پس باید کسایی ک زیادی رو مخ ادم راه میرن رو بلاک کرد کلا از زندگی .....
برای من اخیرا دو مورد پیش اومده. هم مجازی و هم حقیقی ولی متاسفانه هنوز نتونستم ب چند خط بالا عمل کنم واسه این دو مورد  :-[
و اینکه اون دوستت ک نه سال باهم دوست بودید و این حرفو زده خییییلی ادم جالبیه .چطو دلش میاد?حداقل ب خاطر اون نه سال مراعات میکرد  ......

سلااام به خاله سارای مهربون :)


قربون دل تو برم.
خوب سارایی من خیلی به ندرت حذف میکنم.همیشه فکر میکنم آدما میتونن تغییر کنن بنابر این شاید فلانی فردا بهتر از امروز باشه. اما خوب خوشحالم که میبینم بلد بودم چجور با این خود حذف کردن های اینا کنار بیام و عین خیالم نباشه :)

میدونی بعضی ها واقعا تحمل دیدن چیزای خوب در مورد آدم رو ندارن. نمیدونم چرا معمولا متاسفانه تو دوستی های دختر ها اینجوریه. مثلا طرف اگه من به بدبختی افتاده باشم واقعا میشینه برام گریه میکنه هاااا .اما هیچوقت نمیتونه از خوشیم لبخند بزنه. ترجیح میده من داغون باشم و اون گریه کنه تا اینکه خوشبخت باشم و اون قرار باشه نگاه کنه :|
برای همین اصلا مهم نیست برام که چند سال بوده.

سلام عزیزم 
انرژیای مثبت دور و برت روز افزون الهی
من تاچار- پنج ماهگی وزن کم کردم ولی از پنج تا هشت (سه چار ماه)دوازده کیلو اضافه کردم .. دکترم میگه مشکلی نیست 
اصلا نگران این چیزا نباش.. 

سلام به روی ماهت :)


آمین ممنون از تو :)

ووویی .جانم خو... مرسی که گفتی. یعنی الان که هشت ماهته نسبت به وزن قبل بارداریت چقدر اضافه کردی؟

۱۷ دی ۰۸:۵۶ شیرین
سلام بلاگر جونم
بالاخره پست گذاشتی با ناامیدی اومدم وبلاگ رو باز کردم دیدم به به در باز شد گل امد بلاگر ما خوش آمد😉 خب خداروشکر همه چیز خوبه یه سری دوستا هم نباشن بهتره بهش فکر نکن اصلا
من یه سوال دارم سیسمونی رو خودت باید بخری یا مامانت؟؟؟

سلاااام خاله شیرین...

ای جانم😊

عزیزم خودمون میخریم...

۱۷ دی ۱۰:۱۷ soheila joon
وای آدم وبتو میخونه دلش میخاد هر فرت و فرت بچه بیاره :)
آخی چه حس بدی بهت دست میداده 
من یکی بهم میگه جوش درآوردی تا چندروز خیره میشم به جوشه و کلا اعتماد بنفسم میاد پایین 
اصن نمیدونم کی گفته شما باااید سونو گرافی سرخود انجام بدین 
والا 
خو بگین هر چی هست سالم باشه 
راستی یه مدل سیسمونی دارم تو اینستا میفرستم برات پسرونه اس 

چه خوب که جسارت اینو داری هرچی باعث آزارت میشه رو حذف کنی 
من ه
خیلی ضعیفم تو این مورد

شلوار ارتشی ^-^ 

😂 خوب بیار کی مانع میشه؟؟

آره اونموقع خیلی ناراحت میشدم.دست رو دلم نذار اصلا😂
اوهوم اینو تو مجله نی نی مثبت دیده بودم دستت درد نکنه.
این جسارته رو جوابشو تو بقیه کامنتا دادم.. بخون تونستی.

آره من عاشق طرح ارتشی ام 🙂

سلام بلاگر
در مورد کات کردن یه سری آدما کار خوبی کردی، هیچی با ارزش تر از آرامش خودت نیست
ولی خب متاسفانه گاهی دیر این کارو میکنیم یعنی زمانی که طرف حسابی کارد به استخونمون رسونده
واسه حرفایی که در مورد زشت شدنت می گفتن...
راستش خیلی دلم گرفت
یعنی بچه دختر باشه مادر زشت میشه و بچه پسر باشه مادر خوشگل میشه؟!
آخه اینا چیه که ما خانوما بهم میگیم؟!
یه مادر در هر صورتی زیباست
گاهی چقدر ناشکر میشیم... خیلی ها در حسرت مادر شدن هستن و بعد ما میایم از زشت شدن مادر ِ باردار حرف می زنیم!
خدایا شکرت

سلام هدیه جونم.

اوهوم الان حالم خیلی خوبه خوشبختانه😀
چی بگم نمیدونم که.. 
خوب میدونی؟ آدم ممکنه تو حاملگی صورتش لک بزنه،ورم کنه،خوب اینا زیبایی آدمو میگیره. اما من حرفم کلا اینه چرا انقدر راحت به آدم موج منفی میدن؟؟ 
وویی امیدوارم دامن آرزو دارها سبز شه...

۱۷ دی ۱۱:۵۷ نشمیل
سلام مامان نی نی می بینم نینیمون داره بزرگ میشه الهی فداش بشم که اینقدر نازه
وای صدای قلبش حتما خیلی قشنگ بوده
می دونی بعضی از آدما رو باید از زندگیمون حذف کنیم تجربه کردم به خاطر همین میگم به خصوص آدمای حسودو واونایی که به هیچ چیز زندگیشون راضی نیستن همیشه بهت تعنه می زنند و زندگیتو به هم می ریزن فکر می کنند همیشه حق با اوناست
مادرو پسر هردو عشقین****

سلام گلم.

آره خاله...
صدای قلبش که دنیاست.. همین روزا میذارمش تو اینستا...
راست میگی...
قربون تو بشم عزیزم..

۱۷ دی ۱۲:۰۹ JOJO Kocholo
نه میدونم چجوریه ولی بازم یادم نمیمونه >.< هربار باید بازم حساب کنم چی به چیه :دی خنگم خودتی و اون پسره توخست
اصن کلا شکم بند بده :| اینم خفه میشه آدم میبنده خب. اونم که من بعد جراحیم میبستم خیلی افتضاح تره -_-

من هم تو گوشیم یه اسکرین شات از اون صفحه دارم و همیشه باهامه.هم رو در یخچال چسبوندمش... باهوش جان به پسرم حرف بد بزنی سیاه و کبود میشیااا  😁

کلا رو مود عدم سازش و غرغریااااا...  
اما راست میگی شکم بند بعد سزارین شنیدم که خیلی سخته...

۱۷ دی ۱۴:۵۷ آرزوط
بسی خوشمان آمدازپستت. پرانرژی و شادان. خخخخ. آقا دمت گرم. خوبه که قطع رابطه کردی و درمورد دوم قطع دوستی نمودن طرف. ببین مادر بشی همه چی به طرز وحشتناکی یه هو... میریزه به هم. تویی و اون همه چیزای وحشتناک. فقط تو... نه همسر نه مادر نه خواهر نه دوست. خوب؟تویی و خودت. فقط تو همون لحظه ی اول که حس کردی همه چی فاجعه وار داره آوار میشه روسرت اگه بهش اجازه بدی میشی یه زن شاخته ی نق نقوی جیغ جیغو که شایدازاون دوست محترم هم وحشتناکتر بشی. اماباورکن بلاگر... هون موقع که شستن نی نی فینگیل دماغوی سرتاپا کثیفت بهت حال بده... همون لحظه که توی شب نخوابیاو بیداریای تاصبح بعدازخوابیدنش بایه نگاه به آرامشش دلت بلرزه... همون موقع که باوجودهمه ی اون وقت گیریا پاشی بری جلوی آینه و برای اومد همسر موهاتو شونه کنی. درست تو همون لحظه ها وقتی مثبتی. دیدت مثبته. ذهنت مثبته و توی لحظه های وحشتناکت عشق جاری میکنیاین یعنی یه زن مثبت و با جنم. یعنی عمرااااا دوستت اگه بیاد و ببینه خوشحال که نخواهد شد هیچ... ناامیدم میشه

اصلا بسی ما عاشق شوماییم😊

خوب آرزو من کلا آدمی نیستم الانشم از صبح تا شب اهل این ورو بساب اونورو تمیز کن باشم.خونه ی بچه دار هم کاملا مشخصه چجوریه. ادم یا باید وسواس انتخاب کنه بچه رو اسیر کنه یا باید جوجه رو رها کنه و از زندگی که موقتا اون جوریه لذتشو ببره که بدون شک من راه دومو انتخاب میکتم.
اما نمیدونم مثلا اینکه تو بیای بلبشو رو ببینی و کیف کنی از کجای دوستی درمیاد؟ از بیخوابی من چ به تو میرسه؟ 
وویی آخرش چ رمانتیک بود😁

راستی بلاگر خانوم
هرچی میخری واسه آقا تودلی
عکسشم بابد بزاریاااا
گفته باشممممم😎

😆

ای جانم، تو دلی ت پسر ِ :) ماشالله، خدا حفظ  ِش کنه.
ببین مامان جان بهترین کار برای ِ آرامش داشتن، حذف ِ آدم آیی هست که تو زندگی مون بهمون انرژی ِ منفی میدن، حتا اگه اون آدم ی ِ روزی بهترین رفیق بوده باشه! پس بی خیال. خودت ُ تو دلی ت ُ همسرت از همه مهم ترید :)


قربونت برم گلم.

درسته درسته...

عسلم جواب کامنت خصوصیتو تو اولین فرصت میام و میدم.

۱۸ دی ۰۰:۲۵ آزاده
ای جانم شلوارارتشی تودلی روتواینستادیدم دلم بسی غش وضعف رفت. 
سلام بلاگرپرانرژی ومثبتتتتتتتتت. خوشحالم که منفی نگری دوستت هیچچچچچچ تاثیری روت نمیزاره. چه خوبه همیشه زیبایی های زندگی رومیبینی. ازحس وحالت عشق به تودلیت رومیفهمم. خریدسیسمونی لذت بخشه عکس چیزایی که واسه گل پسرمیخری روواسمون بزارماهم کیف کنیم :)وزنتم خوبه نگران نباش. 

اوخی ... من اصلا انقدر دوستش دارم که جمعش نمیکنم. کلا گذاشتم رو مبل همش جلو چشمم باشه :)

سلام گلم.
اوهوم خدا رو شکر.اینجوری خیلی عشق میکنم با زندگی:)

قربونت:*

۱۸ دی ۰۸:۱۷ سارینا2
سلام
خوبی؟
من هم چند دفعه ای از این آدمهای حقیر به تورم خورده

یکیشونو خیلی تحمل کردم تا اینکه یه بار علنا یه حرفی زد که برگشتم بهش گفتم دیگه لطفا هیچوقت با من حرف نزن
جالبیش اینه که دو روز بعدش زنگ زده بود خونمون من خواب بودم به مادرم گفته بود کلاس فردا تشکیل نمیشه به ایشون اطلاع بدین

حالا من میمردم هم قبلا تماس نمی گرفت
خلاصه که آخرش من نفهمیدم این آدم فازش چیه

ولی بهترین کار دوریه
دور شدن از این آدما تا با امثال خودشون راحت باشن

البته یکی از همکارام هم همین مدلیه یه بار سر یه موضوعی توی یه جلسه رسمی به من گیر داده بود انقدر حرفاش ظالمانه و بی منطق بود که هرچی خودمو کنترل کردم نشد اشکم در اومد و جلسه رو ترک کردم

بعدش اومد ازم معذرت خواست رفتم توی جلسه جلوی بقیه هم معذرت خواست ولی اصلا حرفاش از ذهنم نمیره
من دیگه هیچوقت به این آدم اعتماد نمی کنم

خلاصه که توی ذهن حداقل باید از بقیه آدما جدا بشن

من توی بارداری توی 5 ماهگی خیلی خوسگل می شدم دوستام می گفتن این بچه رو که زاییدی به دونه دیگه هم زود باردار شو روی قیافت اثر مثبت داره

ولی توی ماه 9 دچار بزرگی بینی میشدم ولی خیلی افتضاح نبود

راستی این ارتباط زشتی و زیبایی در بارداری با پسر و دختر بودن بچه جز مسخره ترین عجایبی هست که بعضی افراد بهش اعتقاد دارن 
زنداداش من بچه اش پسر بود به قدری زشت شده بود که حد نداشت انواع لکه ها و جوش ها و زشت شدن اجزای صورت براش اتفاق افتاده بود
بنده خدا خیلی اذیت شد

من هم زیاد وزن اضافه میکردم توی بارداری
چیز مهمی نیست به نظرم 
ماهی دو کیلو رو راحت اضافه میکردم

سلام عزیزم..

حقیر ... چه برازنده :)

عجباااا...

اوخی... من تازه ماه پنجمم تموم شده اما تو ماه گذشته به منم میگفتن خوب شده قیافم.
منم تو مطب زنان خیلی ها رو میبینم باد کردن.بینی صورت ..  اما خوب موقتیه دیگه...

آره دیگه... بنظر منم مسخره است. خوب اصلا نمیشه گفت واقعا...
وای دلم براش کباب شد که :|

هوممم منم الان ماهی دو کیلو زیاد شدم دقیقا...

سلام بر بلاگر کبیر و پسر نازش تو دلی عزیز.
خوبی گلم؟سرماخوردگیت در چه حاله بهتر شدی؟
خوببب اول از همه اون شلوار خوشگله که دل منو برد مبارک باشه.چی بشین شما مادر و پسر...
دوم این که چه خوب صدای تو دلیت رو گوش کردی و کلی عشق کردی...
سوم این که خوب کردی با این دوستان انرژی منفی قطع رابطه کردی.شاید باید زودتر این کارو میکردی.
یه خانوم باردار خیلی بیشتر از بقیه به آرامش نیاز داره...این که هی یه نفر بخواد باحرفای موج منفیش رو اعصاب آدم باشه خوب نیست.چه بهتر که اصلا وجود نداشته باشه...
ماهی سفیدتم نوش جون خودت و پسرت.
روزت خوش گلم.

سلااام آوا جان.

بهترم خیلی. سرفه رو دارم کم و بیش اما خوبم...
ای جوون دیدی چ باحاله ؟؟؟ 
اوهوم :) 
من که نکردم من تو موقعیتش قرار گرفتم اما خوشحالم که رفتن پی لیاقت خودشون :)
دررسته :)
ای جون قربانت.

۱۸ دی ۱۳:۵۴ JOJO Kocholo
ببین یه چیزیه که میبندی حس میکنی هفتصد لا کاپشن پوشیدی :)))))))))))
بعد عرق میکنه شکمت کل لباست خیس میشه :))))))))
بعد حس پزیدن داری :)))))

چه خبره تو زمستون :) 

من که فعلا راحتم با شکم بندم :)

وااا؟زشتی و خوشگلی چیه!مامان من میگفت قدیما یه چیزایی میگفتن که مثن یکی دماغش باد کنه میگن بچش پسره و ازین حرفا،ولی دیگه نه زشتی و خوشگلی کهههه!!اصن مگه داریم گوگولی تر از زن بارداااار؟؟؟اصلا میدونی چیه؟کسی که آرزوی مادر شدن داشته باشه،کسی که دلش بچه بخواد حاضر 9 ماه زشت ترین و چاق ترین و پف پفی ترین زن دنیا باشه،ولی خدا یه جوجه ی سالم بده بهش:*
یکیش خودم،همیشه میگم وای من پف میکنم زشت میشم دیگه جذاب نیستم،ولی وقتی به جوجه فک میکنم،میبینم همش می ارزه:)

خوب اون دماغ باد کردنه هم برای ماههای آخره به گمونم.. نه ب بسم الله که. خوب من سه ماه اولم طبیعتا یا اصلا آرایش نمیکردم یا فقط گاهی رژ میزدم.بعدم از زنی که حتی نه ده بار در روز هر چی خورده بود بالا میاورد و این جریان هر روزش بود انتظار داریم حوری بمونه؟ قطعا قیافم بی حال بود.خسته بود. اما خوب ناراحت میشدم میگفتن زشتی دیگه :(


واقعا درسته... خدا دامن آرزو دارا رو سبز کنه.
 قطعا می ارزه :)


۱۹ دی ۱۱:۱۳ εℓï -`ღ´- εɓï
سلام مامان دلبـــــر*_*

خوبی بلاگر جونم؟؟؟
خداروشکر که سیستمت درست شد:)

ای جونم اون کله پاچه که خیلی باااحاال بود نوشه جونت...

واقعا برام سواله چرا اون دوستای قدیمی که کلی هواشونو داشتی و همیشه برات مهمه ناراحتیشون اما هیچ وقت به فکرت نبودن چطور میتونن هرچی دوست دارن به ادم بگن...منم این ادما دورم زیادن...الان که اینارو خوندم اشک تو چشمام جمع شد...من با خاله ام که از بچگی باهم بزرگ شده بودیم و از پیشه هم جـُم نمیخوردیم ولم کرد....حتی بعد اون کم رنگ شدن رابطه ها تو روز عقدش موقع برگشت از محضر اشکام ریخت که از پیشم رفت...که دیگه ندارمش..که میره یه شهر دیگه...اما اون حتی تو عروسیم خوشحالم نبود..کنارم نیومد حتی یه عکس باهام بگیره...اخ :((((

ببخشید کامنتم غمگین شد :*

آفرین به همچین پدرییییی دمش گرمممم

خیلی خوشم میاد از موفقیت هات مینویسی از اینکه شادی و داری درستو ادامه میدی(ماشاالله)...برام الگویی...:) اما من به راه تو هنوز نرسیدم امیدوارم یه روز مثه تو شاااد و پر انرژی باشم :))) 

اخ قربووون اون فندق و ضربان قلبش *_^

ووووی ذوووق دیدنشو دارم شدیددددد

اخه قلبم همیشه به عشق تو میتپه......صدات برام اوج ارمشه...نیمه گمشده ی منی....برای پسملت خوندمااا...:)))):P

سلام الناز جونم.

قربونت.
هووم جات خالی :)

خوب میدونی؟ دیگه دوستی که انقدر طولانی بوده از حق خارج نمیشم این نبوده همه چیز یکطرفه از طرف من خوب بوده و از طرف اون بد.منم آدمم دیگه.حتما یه وقتی ممکنه دوستمو ناراحت کرده باشم.اما خوب یه چیزایی هست که آدم باید حدشونو نگه داره.اینو خیلی از آدما نمیدونن متاسفانه.
چقدر بد :(( ناراحت شدم... امیدوارم آدمای بهتری سر راه زندگیت قرار بگیرن عزیزم.تو لیاقتشو داری:)

تو رو خدا منو الگو قرار نده خخخ. من هول میشم راهمو چپکی میرم :)

خدا نکنه عزیز.خدا نگهت داره :) 

کوفت نگیری گفتم چش شد این دختره قاطی کرد بعد دیدم با تو دلی بودی :))) ممرررررسییی

الهی، پس تودلی جان یه عاقا پسره قند و عسله ^__^
مبارکه :** ایشالا قدمش مبارک باشه و با اومدنش زندگیتونُ روز به روز شیرین ـتر َمـ کنه

تو حرفایِ یه سِری آدمـا گاهی حسادت به چشمـ میخوره!
وقتایی که میبینی منتظرن تو اولین فرصت ازت بد بگن و زهــر بریزن و ناراحتت کنن ... اِنگار منتظرن روزایِ ناخوشی و ناراحتی ـآتُ ببینن
به نظرمـ قطعِ رابطه کردن با این افراد بهترین اتفاق ـه ...

امیدوارمـ که همیشه شاد باشید و
کنارِ تودلی جان و همسرتون ، سلامت و خوشبخت
:**

بله بله :)

آمین ممنون گلم.

راست میگی.حتی اگه خود خواسته نبوده اما واقعا بهترین اتفاق بود :)

ممنون گلم :)

۱۹ دی ۱۲:۴۰ گلی ^__^
الان بیا یه دونه بزن تو گوش من که باور کنم خواب نیستم و برگشتی خخخخ

عزیزم:*
چه جوری میشه آخه یه مامانی که تودلی داره زشت باشه اصن؟:)
این تغییرات و اینا طبیعیه دیه
یکی دماغش گنده بزرگتر از قبل میشه یکی لباش
ولی خو همینا یه مامان رو بامزه میکنه دیگه^_^
این چیزا شیرینه:)
حالا نمیدونم چه جوری اطرافیانت دلشون اومده به تو بگن که زشت شدی
من اگه پیشت بودم روزی صدبار دور اون قیافه ی بهم ریخته ات میگشتم:*


بلاگر جان دلبندم:)
شما تودلی که بدنیا اومد بااااااااید ازین حالت دقیقه نودی که الان داری بیرون بیای و یه برنامه ی قوی داشته باشی واسه کارات تا پوز این دوستتو بزنی خخخ
هرچند بازم بچه مریضی داره
شب بیداری داره بدقلقلی داره
که اینا خودش باعث بهم ریختگی نظم زندگی میشه
ولی مطمئنا تو میتونی مدیریتش کنی عزیزدلم:)


وای قربون وسائل و لباساش بشم من^_______^
واسمون عکسشونو بذار
عکس شلوارشو دیدم کیلو کیلو قند آب شد تو دلم:******

شتررررررق...  روشن شدی؟؟ :دی

بابا این دماغ کنده شدنا برا ماههای اول نیست که. آدم آخرش باد میکنه :)
خوب من قربون تو برم :)

حالا خدایی دور از شوخی.برام مهم نیست فکر این و اون و تو دهنی زدن بهشون اما این که باید از دقیقه ی نود خارج شم رو خوب اومدی..
ممنون گلم.

ووویی مررسی خدا نکنه دیووونه...
:))
ایشالا جوجه ی تو و داداش محسن :)

۱۹ دی ۱۳:۲۷ معشوقه ...
اینقدر بدم میاد از آدمای انرژی منفی که حددد نداره. از اینا که یا همش مینالن یا یه دردیشونه یا حتی نمیتونن کوچکترین مسایل رو توی دلشون نگه دارن و همش گلااایه و غر زدن.
پس بهتر که گذاشتیشون کنار عزیزم ^_^ ولی خیلی کار دوستت زشت بود بلاک کردا اییش
منم مطمینم که زشت نشده بودی ^_^
وااای پسر قند عسل چیکار میکنه ^_^ 
+کله پاچه نوش جون .گوشت شه به تن تو دلی ؛) :*** 

جالبه که آدمای منفیِ همیشه ناله کن , همیشه هم در برخورد با یه آدمی که هندل میکنه مشکلاتش رو و باز شاده اصرار دارن طرف داره ادای شاد بودن درمیاره .

اوهوم بلاک کرد :)) اما خوب چه بهتر. من معمولا برای قطع رابطه با کسی خیلی دست دست میکنم.هی میگم این خوبی رو هم داشته.بدی های بزرگشو میتونم به خوبی های کوچکش ندید بگیرم.البته این رفتارم در مقابل عالم و آدم بجز همسر جانه هااا ^__^
نه زشت نشده بودم.یعنی خودمم خودمو زشت نمیدیدم اما اینکه فکر میکردم دیگران منو زشت میبینن و میخوان در جریان باشم آزارم میداد.
وویی پسر اون تو سرسره سواری میکنه این روزا :))

قربونت عزیزم :)

۲۰ دی ۱۴:۳۹ یه دوست قدیمی
خودت آنچنان اخلاق جالبی نداری
تو کار بقیه فضولی میکنی و نظر بیجا میدی
در آخر میای خودت رو آدم خوبه ی داستان جا میزنی و ننه من غزیبم بازی در میاری
اتفاقأ من از وبلاگ قدیمیت میشناختمت
و دلم نخواست دوباره باهات ارتباط برقرار کنم
چون بیرحمانه به آدم توهین میکنی و در آخر میگی منظوری نداشتم
اخه کی به زندگی تو حسودیش بشه
اگه زندگیت خیلی نرمال بود بیخیال وب قبلیت نمیشدی و اینجا از نو شروع نمیکردی

آره خوب به جالبی اخلاق شما نیست :)

من از وبلاگ قبلیم اومدم اینجا که دوستهامو غربال کنم.در واقع هر کی موند انتخاب خودم بود بعد شما نخواستی ارتباط برقرار کنی؟؟😂
برو ببین چه آدمی هستی که معتقدی من از هر خوبی که مینویسم فیک و تظاهره بعد باز مثل خودآزارها میخونی و حرصتم تو یه کامنت میخوای خالی کنی...
من اگه قرار بود از زندگی به قول شما غیر نرمالم فرار کنم کلا خودمو یه آدم دیگه جا میزدم و مینوشتم.اما هر کی از بچه های قدیمی منو میخونه منو میشناسه و هر کی هم جدید اومد پرسید فلانی هستی به همه شون گفتم آره هستم...
من شاید تو خیلی از وب ها اونم کسی که فکر میکنم ظرفیتشو داره نظر مخالف داده باشم.احتمالا زمانی که برای شما کامنت گذاشتم و گذاشتی پای توهینم بدون اینکه در موردش صحبت کنی و راحت بگی از چی حرفم ناراحت شدی ،در مورد ظرفیتت اشتباه کردم وگرنه اگه میدونستم این تاثیر رو روت میذاره عطاشو به لقاش میبخشیدم.
حالا شما برو ببین همین که با اسم جعلی اومدی و حتی جسارتش رو نداری اگه حرفت حقه با اسم خودت حرفتو بزنی شما آدم متظاهری هستی یا من؟
آخر از همه هم اینکه هرچند احوالت از کامنتت مشخصه اما اینو بهت بگم من خیلی وقته دارم تو این وب مینویسم و هر جوری هم که قبلا بوده باشم خیلی خود خدا پنداری میخواد که بیای الان منو قضاوت کنی...

این آدمای انرژی منفی مدتها قبل باید حذف میشدن بیخود نگهشون داشته بودی خدا رو شکر که به جایی رسوندنت که حذفشون کنی

اصلا نمی فهمم آدمایی که تو سه ماه اول یا اصلا کلا تا آخر بارداری به یکی میگن زشت شدی حالا دختر یا پسر منم شنیدم که میگن دختر قشنگی مامانش رو برای خودش میبره و مامان طفلکی رو زشت میکنه ولی چه دلیلی داره آدم اینو تو روی زن حامله ای که مطمئنا خودش هزارتا دغدغه داره بگه آخه
مرض دارن مردم
به منم زیاد میگفتن بچه ات دختره تازه باهام دعوا هم میکردن من میگفتم فکر نمیکنم میگفتن بگو پسر دلت میخواد ولی شواهد و ظواهر نشون میده دختره خودت رو آماده کن تازه من به هیچکس هم نگفته بودم که دوست دارم پسر باشه

اوهوم... چی بگم... 


نمیدونم.شاید فکر میکنن ما تو خونه هامون آینه نداریم :)

عجبااا این دیگه نوبر بود :)) منم خونواده ی شوهرم همیشه بهم میگفتن ما از تو فقط دختر میخوایم. حامله هم که شدم اصرار داشتن باید دختر باشه هااا گفته باشیم... خصوصا خواهر شوهرم یه بار رفت رو مخم :) البته منم محترمانه یه شست شوی ریز رفتم ^___^

۲۰ دی ۲۰:۵۷ مهتاب
خیلی بده به راحتی با بعضی حرفها مردم دل میشکونن من همیشه بخ.ام چیزی بگم و کاری کنم خودمو میذارم جای طرف مقابلم 
بعضی دوستی ها تاریخ انقضاشون میرسه خودشون هشدار میدن 😊
وااااای من هنوز باردار نیستم ولی فکر کنم یه دوره خیلی شیرینی باشه

اوهومم ...


آی عزیزم. آره باحاله :) امیدوارم تو بهترین زمان ممکن مامان بشی :)

واقعا مردم فکر میکنن خودمون کوریم؟؟؟؟اخ ک وقتی خانواده ی شوهر و فامیلاشون هر باررررر ک منو میبینن میگن ماری چقد لاغر شدی پوست استخون شدی.یا چقد چهرت تغییر کرده ک معاول همون زشت شدنه و همه اینترم جلو شوهرم میگن چقد دلم میشکنه.تو خودت 3ماه ویار داشتی دیدی چقد حال ادمو بد میکنه من یه سال و خورده ای اینطوریم.خب واقعا چی میمونه از ادم؟چرا دیگران میخوان دل بشکنن.بفهمن طرف خودش داره از این موضوع درد میکشه لازم نیست هربار دیدیش بهش یاداوری کنی.

اوخی عزیزم... 

تو چرا خوب نمیشی پس؟؟؟ 
توجه نکن به حرفاشون اصلا... 

سلام
میشه بپرسم کجا کلاس بافتنی میرید؟

سلام عزیزم..

پیش یه خانمی که قبلا ها سفارش میگرفت و میبافت برای مردم اما الان دیگه حوصله بافتن نداره یاد میده به جاش :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان