آبان نوشت ....

سلام

دیگه راستی راستی آخرای آبان شد... احساس میکنم چشممو ببندم باز کنم بچم تو بغلمه انقدر که تند تند میگذره این زندگی امروز دومین هفته ی ماه چهارم رو شروع کردیم ^_^

چه عصر خوبیه.چقدر هوا ملوسه

ولی خوب فکر دوستای تهرانی و باقی جاهای آلوده رو که میکنم واقعا قلبم میگیره

نمیدونم سایت گیس گلابتون رو میخونید یا نه؟ اما یه جریان خوبی داره که یه روز خاص (دوشنبه ها) رو کردن روز زن و زنانگی

و این قانون برقراره که مثلا تو اون روز خاص خانما چند ساعتی رو فقط و فقط به خودشون اختصاص بدن.به ناخنا و سر و وضعشون برسن.به سلامت روحشون برسن و خلاصه خودشونو تحویل بگیرن..

من که دیروز از ظهر رفتم دانشگاه و کلاس ها خیلی خوب بودن... ولی خوب خسته و کوفته برمیگشتم که یهو به سرم زد خیلی وقته به آبجیم سر نزدم.طفلی من پا درد داره :( اما خوب چه کنم که از ماست که بر ماست. آدم وقتی هیچ رقمه برای خودش ارزشی قایل نمیشه که یه دکتر بره مبادا دو سه بار پول متخصص و فیزیو تراپی بده یا یه تلاش جدی نمیکنه که وزنشو پایین بیاره آدم چی بگه بهش؟

حالا نمیخوام با صحبت درباره آبجیم که یکی از هزاران زن با این سبک زندگیه پست رو غم انگیز کنم...

خلاصه رفتم خونشون و تا پنج و نیم پیشش بودم.آخر از گرسنگی سریع مانتو اینا پوشیدم برگردم خونه.هی میگفت بمون تا شام اما خوب اونا شامشونو انقدر دیر میخورن اگه منتظر میشدم میمردم :| دم رفتنی دیدم یه ظرف فسنجون ریخت گفت بیا ببر این شامت. گفتم خدا خفت نکنه اینو میدادی الان میخوردم من دارم تلف میشم و کلی خندیدیم.

و از لحظه ای که اومدم خونه تا شب دو بار شام مفصل خوردم.وای بچم داشت تلف میشد اصن :|

امروز از صبح شنگول بودم.راستش بعد صبحانه دو تا بازاریاب اومدن در واحدمونو زدن.منم یه معضلی دارم اونم با شلوارای خونگیه .خوب شلوارام دیگه اندازم نیستن.فقط یه دونه طرح لی کشی دارم که فاقشم بلنده و خیلی راحته اما چون لنگه کفشی در بیابانه گذاشتم اگه یهو کسی اومد بپوشم تا سر ماه بشه و برم باز چندتا ازش پیدا کنم و بخرم.بعد یه شلوارک دو ایکس لارج هست متعلق به همسر اونو میپوشم شکلک های شباهنگShabahang

خیلی حال میده ^___^

اما خوب در که زدن به همسر گفتن خانمتون بیاد دم در من فورا عوض کردم و رفتم دم در.بعد اینا در راستای حمایت از تولید کننده ی داخلی محصولات بهداشتی آورده بودن .خوب نزدم تو ذوقشون بگم من چیزی نمیخوام.تازه یکشون یهو گفت شما حامله اید؟؟ ووویی دوس داشتم بپرم ماچش کنم ^_^ گفتم معلومه؟ گفت آره . دیگه من میخواستم دار و ندارمو بدم محصولات اینا رو بخرم از ذوق

اما خوب واقعا بخاطر اینکه دو تا دخمل خیلی جوون بودن فکر کردم یه چیزی بخرم بهتره.به هر حال دنبال یه لقمه نون حلالن و مگه آسونه از این در بری اون در هی بخوای ازت چیز میز بخرن؟ دیگه یه شامپو خریدم به نیت شستن لباس های اسمشو نبر خخخ یه اسپری محصول ترکیه هم داشتن که نمیدونم ربطش به تولید داخلی چی بود :| اونم برا همسر خریدم همینجوری که مثلا همسر نمونه هم باشم و با یه تیر دو نشون زده باشم


بعد از صبح کلا تو مود روز زن و زنانگی خودم بودم.دیگه لاکامو پاک کردم.رفتم حمام کردم.حسابی هاااا ^_^ 

بعدم همسر رو راهی کردم شرکت و خودم موندم و خودم... به ناخنا و موهام رسیدم. به بدنم لوسیون جدیدمو زدم.خیلی خوبه خیلی...

تا یکی دو ساعت دیگه هم میخوام باقی قرتی بازی های شخصیمو انجام بدم بعدش یه دستی به سر و روی خونه بکشم.محض لذت بردن...

بعدم یه برنامه بنویسم.مدل پتوی نوزادیمم انتخاب کردم.. مامان فدای این نوزادش بشه اصن که امروز برا اولین بار خودشو به دیگران نشون داده ^_^

نمره ی زبانمم گرفتم و دیشب کلی با همسر خندیدیم. جریان اینه که رقیب شماره 2 که از دشمنان صدر اسلام و مسلمینه تاپ شد.

اون شد 96 و من شدم 95.5

من از نمرم خیلی راضی ام .خدا رو شکر میکنم :) همین که میدونم صدِ صد نرفته بودم سر جلسه و باز عقب نموندم برام خیلی ارزش داره اما خوب همسر کلی حرص خورد.میگفت خوب چرا اون تاپ شد؟ چرا تو نیم نمره کم شدی؟ از این باباهاست که معتقده نمره ی بچه باید بیست باشه.. حالا نرسیدیدم به اون مرحله اما من دست به یه سری اصلاحات باید تو این افکارش بزنم...

رقیب شماره یک هم خیلی عجیب شد 89.5


یه خبری هم از دیروز مونده بودم بگم اینجا یا نه اما چون دلم طاقت نمیاره میگم .

میخوام تو آزمون معلمی برای موسسه ی سفیر شرکت کنم ^_^

البته که دیروز که با مدیر حرف میزدم بهم گفت چقدددر سخته و همینجوری الکی الکی نیست و اینکه من اصلا الان شرایط معلم شدن ندارم بخاطر تو دلی قند عسلم اما میخوام خودمو به چالش بکشم ببینم وقتی میگن سخت یعنی چی؟ رقیب شماره یک شرکت کرده بود و قبول نشده بود اما من فردا میرم فرمشو پر کنم...

خوب دیگه همینا :)

اصلا دیشب میخواستم بنویسم اما چون خیلی بد شروع کرده بودم و اعصابم از دست همسر خط خطی بود سر یه کاریش همشو پاک کردم گفتم هر وقت به خودم مسلط شدم مینویسم . یه همچین بلاگر ماهی ام ^___^


دیگه شماها هم اگه امروز کلاس ملاس و کار بیرون ندارید پاشید یه حال اساسی به خودتون بدید.ماسک بذارید رو صورتای مثل ماهتون.یه سلکت از آهنگای مورد علاقتون پلی کنید.تو خونه ی ما که استاد شجریان داره دلبری میکنه .لاک بزنید.قهوه/کاپوچینو/هات چاکلت درست کنید.اینجا که هنوز پرتقال آبگیری ندیدم اما هر روز آب لیمو شیرین میخورم.شما هم لذت آبمیوه های طبیعی رو تو این فصل نازنین از دست ندید.یه مدل جدید به موهاتون بدید.یه رنگی رو ابروهاتون بذارید.چه میدونم هر چی جیگرتونو حال میاره همونو انجام بدید :)

منم مشغول میشم و تا قبل ساعت ده هم آنلاین هستم. نیم ساعت یه بار چک میکنم اینجا رو ^_^

خداحافظ


نیـــــم شَــــــرَر زِ عشـــــــق بَس تا زِ زَمیـنِ عافیَتـــــ

دود بَر آســـــــــمان رسَــــــد,خرمَـــــنِ اعتِبـــــــــار را!


*وحشی بافقی*


۲۵ آبان ۱۶:۴۲ دچــ ــــار
سلام

سلام به  شما :)

سلام عزیزم 
میگم بلاگر یعنی چی؟اسمت بلاگره؟

سلام به روی ماهت. نه عزیزم معلومه که اسمم بلاگر نیست.به عنوان یه نویسنده ی بلاگ این اسم مستعار رو انتخاب کردم :)

خخخ 
خب میشه بدونم اسمت شیه عایا؟☺

خوب جونم برات بگه که همون بلاگر صدام کن لطفا. من اسممو نگفتم اینجا :)

۲۵ آبان ۱۶:۵۲ دچــ ــــار
چقدر شما روحیه خوبی دارین :))

تلاشم همین بوده همیشه ^_^

۲۵ آبان ۱۶:۵۲ سارا میم
چ پست باااحالی و پر از انرژی ❤❤
دانشگاه ارشد میخونی ??😍😍
وااای نمراتت عالیه .افرین مادر نمونه😘😘😘

اون تیکه ک گفتی اسپری ترکیه ای و تولید ملی کلی خندیدم 😁😁 

^___^
نه سارا جون دروس عمومیمو تطبیق دادم دارم کارشناسی مترجمی میخونم..
فداای تو ^_^

خوب باحاله دیگه ^_^

آقا گریه کردنم جزء کارای زنونه محسوب میشه آیا ؟! :))))))

اتفاقا من که این چیزا رو دنبال نمیکنم اما خوب گفتم 
امروز هم سشوار کنم موـآمو هم لاک قجن بزنم ^-^ طرح و فیلان :پی
حالا که گفتـی الان انجـآم میدم ^-^

گریه که زن و مرد نداره اما گریه نکن... اگه کردی برو یه فین محکم کن جیگرت حال بیاد :)

ووویی لاک ^_^ عکس دستتو پس از طراحی وبی اینستایی جایی بذار ببینیم :)

بلاگر جاااان من هر چی جستجو کردم نفهمیدم از کدوم شهری عزیزم روشنم کن 😊

دوستان قبلا گشتن نبوده شما هم نگرد نیست :)

جونم برات بگه که همه جای ایران سرای من است دیگه ^_^
لیلی جان من شمالی ام اما اگه اجازه بدی نگم که کدوم شهر زندگی میکنم الان :)

سلام
نه من اون هستی حامله نیستم:) مجردم. آخ آخ چه روحیه ای دادی من چند روز برنامه خوابم بهم ریخته و اتاقمم کثیفه کلی اما الان روحیه گرفتم اتاقم رو تمیز کنم و بشینم سر کارام. مرسی زیاد

سلام به روی ماهت عزیزم :)
عه خوب دوست جدیدی :)
ایول به تو . لذت ببری از باقی روزت هستی جون :)

عه وا دوساعته دارم دنبال کدش میگردم که خخخخ

:)

تا همینشم عالیههع مرسی عزیزممممم 

فدای تو بشم :*

۲۵ آبان ۱۹:۳۸ من بانو
چقدرخوب و روون مینویسی:)
شماواقای همسرتون تندرست وشادوموفق وخوشبخت باشید:)

قوبون شما ^__^

آمین. ممنون

سلام ^-^ 
اون سفیره شکرت کن  خودتو محک بزن 
خدافظی :*

علیک سلام.. چه تلگرافی !
باجه اودافظ !

چه طرز فکر قشنگی...چقدر انسان دوستانه و از اون دو تا دختر چیز خریدی و ی لقمه نون حلال گذاشتی تو سفرشون.کیف کردم با این دیگه از بستت. ماسک از کجا بیاریم حالا؟؟؟من میدونم بوستم احتیاج ب رسیدگی داره ینی جوش و اینا نداره ولی خب انچنانم تازه و شاداب نی.دلم ی باک سازی حسابی میخواد ولی خب کو بولش؟؟خب وقتی بول نیست نمیشه واقعا. میگم این این وبلاگتو هر وقت میخوام سرچ کنم و تو ذهنم میگم بیگ بلاگر وزنی یاد میگ میگ میندازتم بعد مث دیوونه ها ی لبخند میزنم.نمیدونم حالا واقعا شبیهه میگ میگه یا فقط ب نظر من اینطوره

وویی فدات شم ^_^
عزیزم همه چی که پول نمیخواد... خودت تو خونه درست کن. این لینکو داشته باش برای ماسک خونگی :
کلیک2
تو گوگل بزنی اسکراب خونگی هم میاد برات روش درست کردنش.همون کار کارخونه ای ها رو هم میکنه :)

میگ میگ ^_^ خیلی باحال بود آره شبیه ان :)

انقد تند برات کامنت گذاشتم شرکت رو نوشتم شکرت خخخ 
بعدا میام نظرات گهربارم رو در مورد باقی پستت به حضور مبارکت میرسونم خخخخ

بععععله :)
باجه :)

۲۶ آبان ۰۱:۰۳ معشوقه ...
وای اصلا انرژی مثبت بیداد میکنه تو این پست😄
اوخییی پس قند عسل رخ نمایاند ؛)  ناااسی😍
وای مامان من این دختر بازار یاب هارو خیلی ضایع میکنه ؛( اخه بسکه بعضیاشون ادمو سر کار میذارن پشت تلفن دیدش منفیه بهشون. ولی چه خوب کسایی مثل تو اینقدر حواسشون به همه ادما هست. 
لوسیونه خوشبوووو میخواااام ؛(
واااای چه خوووب. کاش قبول بشی ازمونو. 
نمرتم که عالی شده. ولی هیچ به مزاجم خوش نیومد اون خون اشام تاپ شد >_<


:)
ای جانم آره :) دیگه انقدر هر روز باباش میگه وای خیلی بزرگ شده میترسم چشمش بزنه :) البته خیلی نیستا ... اما گفته بودم تو لباس خونه معلومه :)
این دوتا خیلی جوون و کم سن بودن ساری جون.برا همین من خیلی مهربون بودم :)
این لوسیون بوش حرف نداره.من واقعا دوستش دارم.بوی ادکلنشو میده اما چون دیگه پول ندارم ادکلنشو نمیتونم نمیخرم.
 کلیک

به مزاج همسر هم خوش نیومد خخخ

۲۶ آبان ۰۸:۰۶ سارینا2
سلام
خوب خدا رو شکر زندگیت روی رواله و روحیه ات هم عالی
من که همش سر کار هستم بقیه ان شاءالله به خودشون برسن طرح جالبیه
البته من هم از اول هفته تصمیم گرفتم پنجشنبه مقاله و این چیزا رو تعطیل کنم و برم بازار و گشت و اینا
نمره ات هم خوب شده تبریک
راستی توی این آزمونها معمولا مکالمه قوی میخوان که ما زیاد نداریم البته خودمو میگم شما رو نمیدونم 

سلام به روی ماهت عزیزم :)
اوهوم خدا رو شکر :)

الهی عزیزم .دو ساعت قبل خواب یه شب تو هفته برا خودت کن :)
ایول گشت و گذار ^_^

آره درسته مرحله اولش مکالمه ی قوی میخواد.خودتو نشون ندی اصلا نمیذارن تو کتبیش شرکت کنی.ببینم چطور میشه :)

اوفی
جگرم حال اومد
یه بوس بده علی الحساب
خدا رو شکر حال خرابی ها رو رد کردی از این به بعد عشق من دیگه
میری شلوارک بگیری یه دو سه تا پیرهن راحت هم بگیر
وای شلوارک هرچقدر هم قشنگ اون ماههای آخر اونقدر زشت میشه تو تن آدم

^____^
مممماچ مووووچ اصن :)

من قبلا هم عشق تو بودم .انکار فایده نداره :)
دنبال شلوارک نیستم.. شلوار بلند میخرم .
وااایی چه باحال ^_^ آقا زشت نمیشه با مزه میشه ^_^

۲۶ آبان ۱۱:۰۳ :) یاسَمین
عزیزم از وب فلیکا اومدم پیشت.
تازه هم از بلاگفا اسباب کشی کردم اومدم اینجا همسایتون شُدم! :)

اوخی نی نی توی راه داری؟ ای جآن :*

گُلم من از این پس دنبالت میکنم چون زیبا مینویس آدم غرق میشه تو نوته هات :*
من هم توی وبلاگم روزانه هامو مینویسم اگه توهم مثل من تمایل داشتی بیشتر آشنا شیم بهم خبر بده تا رمز بدم  :))

در ضمن هرگز خاموش نیستم! :)

و یه زحمت. خیلی تو نت گشتم کُدی پیدا کنم برای بلاگ که راست کلیک قفل شه ولی پیدا نکردم :(
میشه کمکم کنی؟ :*

عزیزم صفا آوردی :)
ای جان خوب کردی. زنده باد بیان :)

بععععله ^___^

فدای تو بشم.
خوب پس الان بیا رمز بده .اینم خبر ^_^  البته من اونقدر منظم و پست به پست نمیخونماااا ^_^  اما تو بیا رمزو بده ببینم دنیا دست کیه :)

آره عزیزم کدی که پایین میذارم رو کپی کن تو قسمت : قالب... ویرایش ساختار فعلی...

عه من که خودم قفلم :| هر وقت رمزتو دادی برات کامنت میکنم .

۲۶ آبان ۱۳:۰۶ UP in the sky
از مراحل ساخت پتو عکس بذار :-)
هر روز متعلق ب ماس و این حرفا.

اینجا آپلود کردن مکافات میشه معمولا...
تو اینستا میذارم ایشالا :)

اووووه قرررش بده اصن ^_^

بابا گلی ب جمالت...
خوبه تو لااقل با پستت بهم انرژی دادی و حالمو جا اوردی

قوبون موبونت :)
اصلا من اینجام که انرژی بدم ^_^

۲۶ آبان ۱۶:۵۸ بانو ف تک نقطه
ای جانم شما مامان میشی به زودی *_*

خدا نصیب ما هم بکند به وقتش :دی


از طرف ما هم جوجتونو ببوس مامان خانوم 😍

ووویی آره ^_^  یکی میگه من بیشتر ذوق میکنم :)

آمین عزیزم :)

والا از طرف منم فعلا باباش میبوسه :) شب که اومد میگم جای خاله *ف* هم ببوستش ^_^

سلام بلاگر پرانرژی خودم
تبریک برای اینهمه انرژی مثبتی که دراین پست بود
خوشحالم که انقد اکتیوی,نینی گولیت باید به داشتن همچین مامانی افتخار کنه و حتما میکنه

سلام میترای دوست داشتنی خودم :)

تبریک که قلبت برای دریافتش بازه :)

ووویی امیدوارم همینطور بشه ^___^

سلام بلاگرجونم مرسی که تواینستاجوابمودادی ذوق کردم:)راستی اسم لوسیونت چیه؟
پستت بهم انرژی دادمنم برم چیتان پیتان کنم. 

سلام به روی ماهت.مگه میشه جواب عزیزای دلمو ندم ؟
ای جانم چیتان پیتان :)

عزیزم از محصولات اوریفلیمه. اینجا میتونی ببینیش   کلیک :)

سلام به روی ماهت
خداروشکر حال بلاگر جان و تودلی خوبه 😍
من هنوز منتظر اون خبرم که گفتم دعا کن برام
اقااا چشم انتظار بودن خر است تمام.😡

:)

خدا رو شکر واقعا ^_^

ای جانم عزیز دلم.منم چشم انتظارماااااا و دعا هم میکنم برات خانمی ♥

اون عشق من دیگه نیست عشق کن دیگه است
اشتباه تایپی بوده است نارسیسم

الان آیا از ویران کردن کاخ آرزوهای یه مادر لذت میبری؟؟؟؟؟

خوب به هر حال من عشقت بودم و هستم و شاعر میگه آنچه عیان است ....
^_____^

سلام بر بلاگر عزیز و تو دلی عزیزترش.
خوبی گلم؟
میگما من هی از اون موقع که پست به این باحالی رو گذاشتی میخواستم کامنت بدم اما هی یه کاری پیش اومد.خلاصه ببخشید دیگه دیر شد.
چه خوب که مدل پتو رو انتخاب کردی.حالا چه رنگی میخوای ببافی؟
نمره ی زبانتم که عالی شده بود.تبریک میگم خانوم باهوش.حالا جا داره من لقب زبان خون درخشان رو بهت بدم؟؟؟
و این که چه کار خوبی که میخوای تو آزمون استخدامی شرکت کنی.یه جور محک زدن خودته.امیدوارم موفق باشی.
واییی من یکی از آرزوهام اینه که تورو با قیافه ی گرد و قلمبه ببینم.خیلی خوب میشه والا...
فدای تو مواظب خودت باش...
آوای تنبل بره پستش رو بنویسه.

سلام آوا جون خدا رو شکر من خوبم.


والا برای رنگش تصمیم نهایی نگرفتم.احتمالا صبر کنم نسبت ب جنسیت مطمین شم بعد کامواشو بخرم.
ووویی مرررسی.
شک نکن که خواهی دید عزیزم. 
عه پس بیام بخونم

۲۸ آبان ۰۸:۴۵ مامان دخترم
دیروز رفته بودم کاموا فروشی
یه کامواهایی جدید اومدن مخصوصه بافت پتو هستن.
ضخامتشون تقریبا مثل مداده ولی مثل مداد کرد نیست تخت تره
خیلی باحالن....
کلافشونم خیلی بزرگه
فکر کنم کلافی 5 تومن بود
یاد تو افتادم اونجا ^_^
گفتم بهت بگم .
فروشنده میگفت خیلیم پتوش گرم و باحال میشه.

۲۸ آبان ۰۸:۵۳ مامان دخترم
یه راهنمایی دیگه
دیدی بسته بندی معمولی یه کلاف کاموا چه جوریه؟
اینی ک من میگم شکل یه کلافشمفرق داره گرده 
گردی که سطح بالا و پایینش صافه
نمیدونم متوجه شدی یا نه.
بعد هر رشته ی کامدا دریته ب قطر یه مداده ولی تخته.
سریع هم بافته میشه چون ضخیمه

همین دیگه ^_^

مرسی مینا جون که یادم بودی.

یه عکس از اون سبک کامواها دارم.راستش بدم نمیاد اما با کاموای ظریف خوب پتو خیلی شکیل تر میشه.احتمالا از اونا بخرم برای زیر اندازی یه همچین چیزی استفاده کنم... البته من تختشو ندیدم اینجا اما مثلا به قطر مداد و همونجور استوانه ای دیدم...

۲۸ آبان ۱۰:۵۹ پرواز ...
سلام :)
چند روزی مهمون وبلاگتون بودم و توی تایم های استراحتم تقریبا اکثر پست هارو خوندم :)
چقد قشنگ و روان و پرانرژی مینویسید ^_^
برای شما و همسر محترمتون و نی نیتون آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم :)
در پناه خدای مهربون باشید :)

سلام به شما.

خیلی خوش اومدید :)
ممنون از دعای خوبتون دوست خوش قلبم ^_^
همچنین...

سلام به مامان بلاگر مهربون
چطوری خانومی؟ تو دلی عزیز خاله چطوره؟

حال من بهتره. عذر میخوام اگر نگرانتون کردم
میام دوباره با کلی انرژی
مواظب خودت باش گلم 

سلام خاله باران جون.

ما خوبیم عزیزم تو که ما رو میکشی یه روز از نگرانی..
فدای تو بشم خدا رو شکر برگشتی.میبوسمت

آااااااخی عزیزم متن هاتو خوندم چه نااااااازی شما
انشاالله نی نی تون بسلامتی به دنیا بیاد و لذت ببری از زندگیت😍

قربون شما مهتاب بانو ♥♥♥

عزیزم ی عالمه برات نوشتم پرید...میخواستم تشکر کنم برای عکسهایی که تو اینستا برام فرستادی مرسی عزیزدلم 8یلب دوست دارم مراقب خودت و تودلیت باس میبوسمت وای خدایا جراارسال نمیشه؟  اگر30بارارسال شد همشو تایید نکنیااا امشب داره عذیت میکنه و ارسال نمیشه

ای بابا :(
فدای تو بشم خواهش میکنم.
همین یه دونه بود ^_^
میبوسمت گلم.

چه جالب روز زن و زنانگی ^_^ چه دیدگاه جالبی
آفرین که برای خودت ارزش قایلی :-)
الان چند ماهه شدی خب؟ شکلک گیج

اوهوم خیلی خوبه :)
فدای تو :)
الان تو چهار ماهم عزیزم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان