شکرگزاری نوشت...

سلام.

فکر کنم دیگه وقت اینکه من هم در مورد نعمت های زندگی خودم بنویسم رسیده :)

گفتم ده مورد رو بگید بخاطر اینکه خوب دو سه تا نعمت رو معمولا همه میتونن بگن دیگه.. ولی قشنگش وقتیه که باید برای بقیش فکر کنی و بگی واقعا تا حالا به چشمم نیومده بود اینقدر اما فلان چیز هم نعمت محسوب میشه دیگه :)

حالا بگذریم از اینکه یه سری از دوستان دیگه مثلا نعمت خانواده رو کلا بصورت پدر/ مادر/ برادر/ خواهر و شوهر تبدیل به پنج مورد کرده بودن و تقلب طور از زیر اونچه واقعا مورد نظر من بود دررفته بودن.. حالا باز حساب شوهر جداست اما خوب میدونید؟ من این پست رو برای خودم ننوشته بودم.. برای شما نوشتم.. که تو این روزای ناله و فغان که اکثر مردم از زندگیشون ناراضی ان و هر روز بیشتر روی اونچه ندارن یا ازشون گرفته شده متمرکز میشن,روی داشته هاتون فکر بذارید و با کشف هر مورد جدیدی یه دنیا عشق و شکر گزاری تو دلتون بیاد... پس هر چه بیشتر بهش تمرکز کرده باشید, دل خودتونو شاد تر کردید :)

و اما نعمت های من...

دومین نعمت من تکراری جاته... داشتن خانواده ام سلامتی خودم و شادی های کنار هم بودن هامون...

 سومین نعمتم همسرمه! و این مسیری که که توی زناشویی گذروندم.. من همش رو نعمت میدونم.. اگه همسرم نبود من کجا عشق دو طرفه ی پاک رو تجربه میکردم؟ اگه آزارهاش نبود من کجا قدر و قیمت رسیدن به روزهای خوب و آرامش رو میفهمیدم؟ اگه اون دعواها قهر کردن ها اگه اون متارکه و تمام مسایل ناخوشایند نبود من کجا به نقطه ای میرسیدم که بدونم چیزی در من ناقصه و باید بهش فکر کنم؟ کجا آستین بالا میزدم تا به خودم و شخصیتم بپردازم؟

چهارمین نعمتم شمالی بودنمه... اینکه سالها زیر بارون خدا وسط حیاط نشستم و موش آبکشیده شدم .اینکه با خنکی پاییز هر سال چه لذت ها که نبردم.. اینکه چشمام چه زیبایی هایی که از دریا و کوه و جنگل ندیده.. اینکه ریه هام چه هواهای پاکی رو که نفس نکشیده... اینکه پاهام خنکی چه چشمه هایی رو که لمس نکرده..

پنجمین مورد آدمهای نامناسب تو گذشته ام!! بله! اگه اون آدمها نبودن من چطور مفهوم خوب بودن رو میفهمیدم؟ چطور اشتباهی میکردم که راه برگشتن از اون اشتباه و عذابهاش و توبه هاش و جبرانش منو به خدا نزدیک تر کنه و عیار زندگی سالم رو دستم بده؟

ششمین نعمتم سواد خوندن و نوشتن و درکم از خیلی چیزهاست..  فکر کن اگه من نمیتونستم حسم رو تو نوشتن انتقال بدم.. فکر کن اگه نمیتونستم بخونم... مثلا فروغ نخونده بودم شاملو و سعدی و مولانا و حافظ نخونده بودم و چیزی ازشون دریافت نکرده بودم.. چه جور موجودی بودم اون موقع و دیگه برای چی باید نفس میکشیدم؟

هفتمین نعمتم بدون شک آشنایی با دنیای وبلاگه... اینکه نوشتن از خودم چقدر به من کمک کرده و چه بارها و غمهای سنگینی رو که از دوش و سینه ام برنداشته یک طرف لذت آشنایی با دوستهای خوب یک طرف.. دوستهایی که واقعا خوب بودن.. اونایی که چراغ راهم شدن... دیگه حالا اسم نمیبرم که لوس نشن ^_^

هشتمین نعمتم پولیه که تو زندگی داریم... بخاطر همین پوله که سرپناهی داریم و بی خانمان نیستیم.بخاطر همین پوله که میتونیم مواظب سلامتیمون باشیم و از پس مخارج دکتر مکترها بر بیایم. و نون سر سفرمون نتیجه ی همین پوله :)

نهمین نعمتم هم زندگی تو عصر حاضره...  واقعا چه خوبه که ما لازم نیست برای یه راه دو ساعته با ماشین هفت هشت ساعت شتر سواری کنیم :| یا اینکه بچه هامون از آبله و سرخک تلف نمیشن .یا اینکه نصفه شب برای یه دستشویی رفتن بلند نمیشیم شمع روشن کنیم :| یا اینکه بجای کاسه کاسه آب چاه رو سر ریختن از روزی دوبار تو روزای گرم زیر دوش ایستادن لذت میبریم :) چقدر خوبه حتی اگه مجبور باشیم تو خونه بمونیم برای مدت طولانی (به هر دلیلی) باز میتونیم خودمونو با یه چیزایی سرگرم کنیم.. بازی هست.کتاب الکترونیکی هست.فیلم هست..

دهمین و مهمترین  چیزی که نعمت داشتنش رو دارم نعمت تواناییم تو عشق ورزیدنه... میدونید؟ به نظر من چه فایده ای داره وقتی خانواده ای داشته باشی یاری داشته باشی دوستی و هر چیز دیگه اما نتونی بهشون عشق بورزی؟؟ خوب کم نیستن آدمایی که اصلا بلد نیستن... که هر عشقی براشون حکم کلیشه است. مثلا خوب زاییدم و طبیعتا هر مادری بچشو دوست داره دیگه... اما این اون عشق ورزیدنه نیست که من میخوام بگم..  اینو میگم که به بند بند انگشتاش عشق بورزی.به دمای بدنش.به صدای نفساش.. تو رو خدا نگید عشق مادر و فرزند تو تمام مادر و فرزندها ژرفاش یکیه و همه ی مادرا خوب و مهربونناااا... دیدم که همه نیستن..

یا خونه داریم ماشین داریم و فلان و بهمان که زندگی ما رو از کسایی که ندارنش متمایز کرده و راحتیشونو حس میکنیم اما آیا هممون بلدیم اون جور که شایسته ی اون نعمته شکرگزارش باشیم؟ خیلی هامون به جنبه ی مادی خونه داشتنه بیشتر فکر میکنیم تا به نعمت بودنش..

یا سالم و سلامتیم و راه میریم و نفس میکشیم و خوب سلامتیمون میشه نعمت اما آیا به اون چشمی که میبینه به بینی که بو میکشه به لبی که میبوسه عشق میورزیم؟ یا حتما باید یه چیزیمون بشه تا بفهمیم نعمت داشتنشون دقیقا چه معنی میداده و ما چقدر غافل بودیم قبل صدمه دیدنشون؟


حالا میدونید اولین چیزی که بعنوان نعمت ازش یاد میکنم چیه؟؟

موجودیتم! همین که خدا این لطف رو کرده و منو آفریده.. وگرنه اگه این موجودیت نبود کجا باقی چیزها اصلا برام معنی داشتن؟ کجا میتونستم لذت خوردن دیدن راه رفتن و عشق ورزیدن رو درک کنم؟؟  فکر کن؟ خدا تصمیم گرفته یکی به اسم بلاگر رو خلق کنه! یکی به اسم خود شما ها رو...

میدونید همین چقدر باشکوه و عظیمه؟؟ وای به ما اگر به غفلت زندگی کنیم و کارمون فقط خوردن و خوابیدن و دفع کردن باشه.. وای به ما اگه از دست دادن یه چیزی که برامون خوشایند بوده این موجودیتمون و اون لحظه ی خلقتمون و فکری که در پسش بوده رو از یادمون ببره...


 اگر نعمت های خدا را شمارش کنید از عهده ی شمارش آنها برنخواهید آمد.قطعا خدا آمرزنده ی مهربان است :)

*سوره نحل آیه 18



این نگاه قشنگت واقعا افرین داره دخترم

ممنون سهیلا جان..

به درجه بالایی از عرفان رسیدی دیگه..

گاهی یه جور کامنت میذاری معلوم نیست داری تعریف میکنی یا متلک میندازی :)

مممم میدونی بنظرم مثبت اندیشی اصلا آموختنی و تظاهر کردنی نیست . مثبت اندیشی باید تو خود آدم به وجود بیاد ...
ما هر چقدرم این نعمت هارو بشماریم بازم باعث نمیشه دلمون شاد شه ، چرا ؟ چون بنظر من اصن ربطی به نعمت ـا و کمبودامون نداره ، به این ربط داره که ما چقد هپی پرسن ایم ، چقد میتونیم از جزئیات ، زندگی خوبی برا خودمون بسازیم .
اصن داشتم به بیبی میگفتم ، میگفتم شاید یه آدم دیگه اگه تو شرایط من زندگی میکرد خیلی ام خوشبخت بود (وسط بحث مسافرت بود) ، خوب خانواده من خیلی اهل مسافرتن ، چه داخلی و چه خارجی ... ولی من رو ۷۰٪ مسافرتا غر میزنم و نمیرم یا منت میذارم و باهاشون میرم ... ولی خوب شایدم چون اینا عامل خوشالی من نمیشه ، تو باید ببینی اون چیزی که از طرف یه آدم خوشال میسازه چیه ! مثن من ممکنه خیلی ساده خرید لوازم تحریر خوشحالم کنه خیلی ! این بستگی داره که من چقد در مقابل این جزئیات منعطفم و روی خوش نشون میدم ...
من تو فامیل آدمی رو میشناسم که همیشه ی خدا مشکلات کوچیک و بزرگ سر راهش بوده ، اما همیشه ام آدمیه که خونش از وجود مهمون پره و لبش جز به لبخند باز نمیشه ... همه ی اینا برمیگرده به دل زندگیمون ... یعنی فک کن فرزندش بیماری گرفته ، شوهرش بیماره به نوعی ، مسائل و مشکلات مالی داشتن خیلی وقتا ... اما همیشه انرژی مثبته واسه همه !
بعدم اینکه من کلی منتظر این پستت بودم چون فک میکردم یه جواب روانشناسانه داره حتما ، مثن این که به یه چیزی اشاره کنی فلان چیز رو ازت نشون میده از این حرفا ... حدس ام اشتباه بود :-/

خوب طبق معمول نه تو با من موافقی نه من با تو :)
مثلا یعنی چی مثبت اندیشی آموختنی نیست باید تو خود آدم به وجود بیاد؟ خوب آدم خصلتی رو که نداره بالاخره به یه وسیله ای می آموزه و در خودش پرورشش میده و از خصایلش میشه دیگه..  هر چند که از ابتدا این خصلت ها تو نهاد آدم هست فقط آدم راه پرورشش رو یاد میگیره.
و هپی پرسن بودن :/  خوب آدم بی خودی سرخوش نیومده که از شکم مادر؟ همین دیدن داشته ها آدم رو هپی میکنه .. منظورم از دیدن اینه که به چشمت بیان و شکر گزار داشتنشون باشی .منظورمم از شکر گزاری هم مسایل دینی اینا نیست.. همین که بهشون عشق بورزی..
خوب عزیز من یه چیزای مثل سفر و چهارتا دفتر و مداد نوکی که کاملا سلیقه ای هستن و ممکنه یکی رو خوشحال کنن و نعمت محسوب شن و برای یکی نه , به نظر خودت با چیزهای عظیم تری که ما باهاشون آفریده شدیم قابل قیاسه؟ دیگه نمیتونم بگم این که ما مثلا پا داریم و راه میریم سلیقه ایه و یکی نعمت حسابش میاره یکی نه .یا یکی رو خوشحال میکنه یکی رو نه..
اون فامیل شما هم بخاطر نگاهش به خوبی ها و نعمت های زندگیشه که سرپاست و اصل شکرگزاری همونه که اون انجام میده وگرنه اون مشکلاتش هم قطعا دلش رو به درد آورده و میاره فقط بلده غافل نباشه از چیزهایی که داره :)
من فکر میکنم اینکه تو زندگیمون بیشتر داشته هامونو ببینیم تا نداشته هامون و با جون دل هم ببینیمشون و قدر دان باشیم و ساده از کنارشون نگذریم و مدام پی ناله کردن و ناراضی بودن نباشیم احتیاجی به یه پست روانشناسانه نداشت و من هدفم این بود که از خودم این رو نشون بدم که دارم این کارو میکنم و با وجود خیلی ناملایمت ها کلا آدم غافل ناشادی نیستم ...

این روزها بیشتر از اینکه بخواهم به نعمت ها فکر کنم ..دلم رحمت خدا می خواهد ..

چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید ، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانید.

سوره البقرة/آیه 216


آبان عزیزم رحمت خدا تو زندگیته.. باور کن.. بهش اعتماد کن و تو گذروندن این راه سختت فقط بهش اعتماد کن..

یکی از نعمت های زندگیت قرار دادن من سر راه زندگیت از طرف خدا
خخخخخخ
خیلی خوبی دختر

اون که بعععععععععله :)

قوبونت

چرا تیکه.
اینجور نگاها مثل اینه که دنیا از یه فیلتر خاصی عبور بدی و ببینی که عموم با اون دید نمی بینن.

نمیدونم من اشتباه فکر کردم :)

خوب قرار هم نیست با هم موافق بشیـم که ، دیدگاهامون رو داریـم میگیم ، میدونـی نقطه اشتراکش اونجاست که منو تو جفتمون مثبت اندیشـی رو ستایش میکنیم ، اما تو میگـی بنا بر ایناس ، که این نعمت ـآرو ببینیم و حس سرخوشـی بهمون دس بده !
ولـی من میگم اینا اکتسابـی نیس ، you choose to be a happyperson ! میدونی ؟! میشه تموم نعمت (بقول تو) ـآی عالم رو داشت و خوشحال نبود ، یعنی اون آدم آگاه نیست به این داشته ـا ؟! قطعا هست ، نمیدونه که از دستشون بده زندگیش دچار کمبود میشه ؟! چرا میدونه ! از داشتنشون خوشحال نیست ؟! چرا هست ... ولـی بازم غر میزنه ، بارم نالانه ، بازم منفـی ـه ، چون اون روحیه ی مثبت اندیشـی رو در خودش نداره ! میدونـی من یه چیزایی رو کاملا ذاتی میدونم و این جزء هموناس ، مث اینکه من سال های سال از مضرات نوشابه میدونستم اما در یک آن سوم راهنمایی تصمیم گرفتم نوشابه نخورم و تا الان لب نزدم . نمیشه به یه آدم بگـی ببین چه چیزـآی قشنگی تو زندگیت داری بابتشون خوشال باش ، شکرگذار(!) باش، ولی میتونی بهشون نشون بدی مثبت اندیشـی چه ثمره ای تو زندگـی خودشون داره !!! به مراتب تأثیر گذار تره ... 

+ اگه از نظرای مخالفم بدت میاد بگو که کلا هیچ مخالفتی دیگه باهات نکنم ، من چون میدونم "جنبه" اش رو داری باهات بحث میکنم ! ولـی کاملا با توئه اگه با هر گونه انتقادی مخالف باشی اینجا وب توئه ^-^

نه به نظرم نیست.. اون کسی که یه عالم نعمت داره و نمیبینتشون خوب بهشون آگاه نیست..
میدونی چرا یه آدم هی غر میزنه و ناله میکنه؟ چون فقط اون نداشته ها و منفی های زندگیشو میبینه. چون فقط به اونا آگاهه. من میگم همین انرژی و آگاهی رو میشه برای داشته ها گذاشت.
عزیز من من اینجا مگه چقدر میتونم تاثیرات دیدن نعمتهام و مثبت نگاه کردنامو به کلمه ها بیارم؟؟؟ فیلم نیست که.. گاهی اصل مطلب رو دوست دارم بنویسم.. و باورم اینه اگه از پنجا نفری که ممکنه این پست رو بخونن دو نفر هم متوجه بشن و بفهمن حرف منو بسه و من کارمو انجام دادم :)

+ نه عزیز قشنگم go on :)

۱۰ شهریور ۲۲:۴۳ مینا💋 ..
براووو...
براوو ب این دیدگاه :)
خوشحالم ک اطرافم همچین دوستایی دارم :)

قربونت مینا جان..

۱۱ شهریور ۰۳:۰۶ ایدا سبزاندیش
از خدای مهربون میخوام همه ی نعمتهایی که بهت داده رو تا ابد برات نگه دارههههه

ای جونم ممنون آیدای مهربون :)

۱۱ شهریور ۰۹:۱۷ یا فاطمة الزهراء
بسیار کیف کردم از این پستت دوست دارم این رو قاب کنم به دیوار بزنم تا یادم باشه تا چه حد میشه شکر گزار بود 

فدات بشم :)

سلام بلاگر جانم.
واییی منم بالاخره اومدم..
خوبی عزیزم؟خیلی دلم برات تنگ شده بود عزیزم.
پستاتو خوندم.اون جایی که نوشتی ناخوشی نوشت از ته دلم برات دعا کردم که زودی خوب بشی و بیای پست خوشحال بنویسی.
از پست شکر گذاریت به شدت لذت بردم.خیلی دوس داشتم که توی این پست شرکت کنم چون به نظر من خیلی نعمت ها هستن که ما آدما داریم وبیشتر اوقات نمیبینیمشون و توی زندگیمون حسشون نمیکنیم..باید با دید بازتر نگاه کرد....
خلاصه که خیلی پست خوبی بود.حداقلش اینه که منو به فکر فرو برد و باعث شد کلی به زندگیم فکر کنم..
اما خوب از اونجایی که کامنت گذاشتن برای پستی که گذشته دیگه زیاد جالب نیست من نمینویسم..اما دوباره به روال سایق همراهت خودت و پستای قشنگت خواهم بود.
میبوسمت.
راستی جابه جا شدی؟

سلام آوا خوش اومدددددی :)

خوشحالم اگه به زندگیت فکر کردی :)

جا به جا منظورت مرتب ایناست؟ آره مرتبیم فقط یه اتاق انباریه دیگه .صاحبخونه انباری پایینو خالی نکرده

اورین دخملی چتری :)

چتری بودنت رو نگفتی:)

البت میدونم منم یه نعمتم برات هاااع اما بس نعمتم نتونستی بگی که حیف نشم :)

دیوونه :/

حتما همینطوره :))

 تک تک همه چیزایی که داریم جای شکر داره هر کدوم به نوبه خودش یه نعمت خیلی بزرگ محسوب میشه که باید شکر کنیم و ازشون نهایت استفاده رو بکنیم و قدرشون رو بدونیم ،نمیشه که نعمت هااا رو شمرد اونقد نعمت هست که تو زندگیمون شمردنش کار سختیه 

بله عزیزم :)

نمیدونم ۱۰تا بشه نعمتام یا نه!وای مینویسم. خب من بابت خانوادم نمیتونم شکرگزار باشم. چون همیشه باهاشون غریبه بودم و اون جریان داداشم ک بهت گفتم و غافل شدن مامانم تو سالای بچگیم از من. کلا خانوادمو دوس ندارم!اما یکی از نعمت های بزرگ زندگیم شوهرمه!وجودش. اینکه منو با تمام بدیام و چیزایی ک ازممیدونست خواست. اینکه حتی وقتی زیابمو زدن و گفتن دختر عصبیه و جیغ جیغوعه و دیر وقت میاد اله بله پای عشقش ایستاد و گفت از قبل میدونستم و نزاشت حانوادش ازدواجمونو بهم بزنن اینکه اگه نبود من با اون ضربه ای ک خورده بودم و اون رویه ای ک تو زندگیم پیش گرفته بودم معلوم نبود الان کارم به کجاها میرسید.  به راه راست هدایت شدنم و زندگی پاک الانمو مدیون وجود شوهرمم. دومین نعمتم اینه که میتونم دانشگاه برم و اینکه بعد مدت ها راه خودمو پیدا کردمو دارم میرم سراغ علاقم .برای رسیدن ب موفقیت.سومین نعمتم سالایی ک ۱۸؛۱۷اینا سالم بود شاید قشنگ ترین خاطره های زندگیمو اون روزا و اون دوستایی ک اون زمان داشتم تشکیل بدن. روزایی به شیرینی. عسل. چهارمین نعمتم ظاهر مناسب.همین ک زشت نیستم.نقصی ندارم. اینم یه نعمته برام. پنجمیش  شاید نشه اسمشو گزاشت نعمت ولی مریضیه الانم!!اگه انقد حالت تهوع و ناراحتی معده نمیگرفتم هیچوقت نمیفهمیدم اون پیتزایی ک تا خرخره میخوردم و ی نوشابم روش و کلیم حالم خوب بود چه نعمت بزرگی محسوب میشد.باعث شد قدر همین سلامتی نصفه نیمه ی الانمو بدونم . و اگه انشالا وضعیت معدم خوب شه بفهمم چه نعمت بزرگیه.ششمین نعمتم ک شاید مسخره باشه ولی واسه من واقعا نعمته وجود شاهین نجفیه .اینکه خدا میدونه دلم میخواد صداشو ببوسم . چقدر با دیدنش حالم خوب میشه .منظورم از دیدن مصاحبه ها و کنسرتاش تو تلوزیونه.و هر وفت خ غمگینم و بغضم نمیشکنه اهنگاش به هق هقم میندلزه.هفتمین نعمتم داشتن ازادی تو پوشش و ارایش کردنه.هشتمین نعمتمم داشتن ذهن باز و ادراک خیلی چیزاس. مثل خودت منم اگه وقتی نیچه گریستو نخونده بودم اگه فروغ نخونده بودم اگه شاملو نخونده بودم و با دیدگاهاشون اشنا نمیشدم و ی موجود با کله ی خالی بودم مث ادنای عامه ب چه دردی میحوردم؟دیگه همینا‌.ببخشید ده تا نشد

خوشحالم راهتو پیدا کردی ماری جانم..

۱۱ شهریور ۱۴:۱۹ خانوم خونه
الهی دورت بگردم...
آبغوره هم هست...بقیه چیزا هم عملی هست عزیزجان....
من یه پا مردم واسه خودم خبر نداری دختر...
قربون مهربونیات بشم من...خوشبحالم که دوست به این خوبی دارم...

خدا نکنه :))

خخخ خیلی باحالی :) میفهمم :) پس عیب نداره گریه هم بکن :)

ای جونم دیگه :)

قدای تو بشم منم به دوستی با تو افتخار میکنم تو واقعا دوست داشتنی هستی :*

۱۱ شهریور ۱۴:۴۷ خانوم و آقای آسمونی
سلام خوشحال میشم پیش منم بیاین

سلام به شما :)

سلاااااام به بلاگر عزیزم...
امیدوارم خوبِ خوب باشی...
دلتنگتم بودم روزایی که نمینوشتی...
خودمم سفر بودم و درگیر بودم البته... 
خونه ی جدیدت مبارک...❤
کلی وقت بود کامنت نذاشته بودم... 
دیدگاهت و طرز فکر پویا و رو به رشدت رو دوست دارم...خیلی خوبه...
منم دقیقأ هر ذره توی زندگی معنی و فلسفه داره برام...
نعمت ها توی زندگی بی شمارن...ما باید یاد بگیریم ارزششون رو درک کنیم...و این دقیقأ باعث میشه لذت ببریم...
خوشحالم میخونمت عزیزم...




سلام نسترن جانم.
من خوب خوبم :[)
ای جان ممنون ^_^

فدای تو بشم..
خوشحالم که این دیدگاه رو داری :)

اینا ک گفتی درست ولی من اصلا راضی نیستم امیدوارم خدا روشو ازم برنگردونه ولی خب منم خیلییی چیزای خوب دارم ولی واااقعا از این وضع راضی نیستم حتی وقتی به داشته هام فک میکنم!! من پول زیاد میخام احساس میکنم با این ی دونه حالم عالی میشه و قدر همه چیو بیشتر میدونم!! من خنگم نه؟!

کی پول زیاد نمیخواد سارای عزیزم؟؟
و خوب تو برای هر کمبودی میتونی تلاش کنی.. برای همشون ...

یکی از نعمت هام، رفیقی مثل توعه، هرچند میگی مثلا خواهر برادر اینا رو جدا کردین تقلبه و اینا، ک ب نظر من نیست! لا این اوصاف تو هم یکیشونی. بی تعارف :)

ووویی یکی منو بگیره :))))

مرسی واقعا نرگس خوبم :)

می خواستم بپرسم چرا اسمتون بلاگر کبیره؟! 
فهمیدم شمالی هستید :)

چی بگم :|
همینجوری به ذهنم رسید عزیزم.
بله :)

۱۴ شهریور ۰۰:۵۰ معشوقه ...
چه پست زیبا و قشنگی....
دیدگاهتو میفهمم چون میشه گفت دیدگاه خودمه. اینکه ببینیم داشته هامونو. اولین قدم برای شکرگزاری دیدنه نعمته.
خود شکرگزاری هم در عمل در گفتار و در درست استفاده کردنه. پس همین که بگیم خدایا شکرت فلان چیزو دارم کافی نیست. در عمل باید توی راه صحیح و بطور صحیح ازش استفاده کنیم تا شکرگزاری واقعی باشه.
یا نوع دیگش همین به قول تو عشق ورزیدنه که دیدگاه جدید و جالبی بود و دوس داشتم
خب من خودم یکم فراتر رفتم و از پستت در جهات کلامی و فلسفی هم استفاده کردم😀 که غیرمستقیم اثبات لزوم شکرگزاری بود.
یعنی بطور ناخودآگاه اقرار به وجود نعمت(مرحله اول) + قانون علیت (مرحله دوم )+ شکرگزاری از منعم طبق قاعده ی کلی حسن و قبح عقلی(مرحله سوم )
میدونم دیوونم میدونم😀
در کل پست خیلی خوبی بود عزیزم.مرسی از وقتی که گذاشتی

قربونت :*

یا اباالفضل اون بحثای فلسفی چی میگن :)))
خیلی دیوونه ای اما بهت افتخار میکنم.. توی اون درسی که خوندی با سواد محسوب میشی و این عالیه :)

فدای تو بشم

۱۴ شهریور ۱۵:۵۳ مینا💋 ..
چرا نیسدی؟؟؟؟!!!!!

اومدم :)


پست جالبی بود
بعضی وقتا ینی بیشتر وقتا یادمون میره چه نعمت هایی داریم و فقط غر میزنیم

آره عزیزم متاسفانه :(

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان