سورپرایز نوشت 2




سلام عزیزانم :)

چقدر این روزها برای من و اطرافیانم پر از غافلگیری های جالبه :)

من دیگران رو با خبر مادر شدنم غافلگیر میکنم و دیگران منو با عکس العمل هاشون...

تو اینهمه نفری که خبر دادم فقط شاید چهار پنج نفر بودن که قشنگ خشک و خالی و بی روح و ذوق بودنِ تبریکشون خیلی معلوم بود و یه ذره پشیمون شدم که چرا انقدر تحویلشون گرفتم و لایق شریک شدنشون تو شادیم دونستم.

دیروز دیگه نوبت خانواده هامون بود...

خیلی سخت بود. خوب از طرفی دلم میخواست اولین نفر به مادرم بگم.از طرف دیگه اگه مستقیم بهش زنگ میزدم دیگه باید قید اون ویدئو گرفتنا رو میزدم.. از طرفی اون آبجیم که اینجاست همین چند روز پیش گفته بود اگه یه روز مادر شدی و من آخر از همه فهمیدم من میدونم و تو :|

این شد که نهایتا تصمیم گرفتم ویدئو رو تو گروه آبجی هام بفرستم و قبلش هم به آبجیم زنگ بزنم بگم بیاد تو گروه هم به اونیکی آبجیم بگم تو که خونه ی مامانی حتما با مامان نگاه کنش..

بعدش دیگه تبریک ها بود که روونه شد و بهترینش عکس العمل همین آبجیم که اینجاست بود..

وای یه voice فرستاد با تمام وجودش جیغ میزد و میگفت خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم خیــــــــــــلی خوشحالم...

از اون عکس العمل ها بود که منو به گریه انداخت :)

بعد هم به مادر شوهرم زنگ زدم.. طفلی بیرون بود اصلا اینم از اون عکس العمل های به یاد ماندنی بود... انقدر ذوق کررررد که خدا میدونه..
قطع نمیکرد که ... یکسره داشت قربون صدقه ام میرفت :)

بعد هم به عمه ی تو دلی خبر دادم و اونم خیلی خوشحال شد...

دیگه فعلا فکر کنم جز خواجه حافظ شیراز و یه تعدادی از بستگانم بیشتر جمعیت کره ی زمین میدونن ^___^


هوم راستش قاطی شدن سیستمم هم کم و بیش شروع شده..

از تهوع و ضعف زیاد دارم عذاب میکشم رسما... اما خوب شکایتی ندارم . خدا رو شکر میکنم.. این سختی هاش میگذره و ارزش شیرینی هاشو داره قطعا :)

آهان مادر شوهر هم زنگ زد همسر و کلی سفارشمو کرد.البته همسر از همون شب اول دیگه گفت ازت انتظاری ندارم تو خونه و خودم کمکت میکنم اما دیگه مادرش هم که زنگ زد واقعا حسابی حواسشو جمع کرده و من خوشحالم :) البته مرد جماعت که قابل پیش بینی نیستن و مدت بارداری هم کم نیست.. امید ندارم تا آخر اینجوری بمونه و البته توقعی هم ندارم.. اتفاقا دلم نمیخواد یه مامان همیشه افقی باشم.. دوست دارم حالم خوب باشه و خودم کارامو انجام بدم و انرژیمو حفظ کنم.. کلا خوشم نمیاد از اینکه به بارداریم به چشم ضعیف بودنم نگاه کنن...

این وسط امیدوارم یه خوراکی پیدا بشه که از خوردنش لذت ببرم و کیف کنم.. خوب من از هیچ چی بدم نمیاد و امیدوارم تا آخر هم بدم نیاد اما خوب از خوردن چیزی هم لذت نمیبرم.. دلم یه چیزی میخواد با ولع تمام بخورم و کیف کنم... هووم الان گمونم برم هندونه قاچ کنم و به بدن بزنم ^_^

با عشق زیاد به خدا میسپارمتون :)

+ آنچه هَرگِز شَرح نَتوان کَرد , یعنی حالِ مَن !

۲۲ شهریور ۲۲:۳۳ مامان دخترم ..
واااای چ باحال بووود
عکس العمل خواهرتو بگوووو
خیلی قشنگ بود...

احتمال اینکه مردا تا اخر بارداری اینجوری بمونن زیاده
مخصوصا وقتی شکمت گنده میشه :)

منم همش افت فشار داشتم مدام فشارم روی 7 بود
فقط مواظب باش اگه فشارت اومد خیلی پایین حتما برو بیمارستان تا برات سرم بزنن اونوقت دیگه راه میوفتی
حالت تهوعم خداروشکر من نداشتم.
اما میگن شیر و زنجبیل خوبه براش.

در مورد کامنتتم ؛شرمنده ام میکنی خووووو

خیلی :)

عه چه باحال :)

وای مینا حالم بده واقعا و همش احساس میکنم تازه این اولشه...
خوشا به حالت بابا :)

اصلا من دوست دارم شرمندت کنم دیگه ^_^

۲۲ شهریور ۲۳:۱۶ سارا میم
آخی چ بامزه 😍😍😍😍
راستی بلاگر از قبل بارداری و مراقبت ها و چمدونم ازمایش و خوراکتم مینویسی??کلا هرچی ک مربوط ب قبل  بارداریه .کتابایی ک خودی و اینا 
مرسی😘

:)
عزیزم خوندنی هام هر ماه مجله های نی نی مثبت رو که حدود سوم چهارم هر ماه میاد میخریدم.بعد کتاب تولدهای جادویی دیپاک چوپرا.بعد از سایت کودک متعادل دکتر سلطانی سی دی بارداری موفق رو خریدم و تمام اون پی دی اف هایی هم که برای تربیت گذاشته دانلود کردم و میخوام پرینت بگیرم.

تغذیه مم راستش خیلی به خودم نرسیدم که بگم خیلی ویژه تغییرش دادم.. فقط مصرف میوه مو زیاد کردم.. مولتی ویتامین میخوردم. سعی کردم سبزی تازه بیشتر بخورم..
مولتی ویتامین ها رو هم که قطع کردم از وقتی احتمال دادم ممکنه بچه درست شده باشه دیگه فولیک اسید خوردم..
آهان اگه میخوای باردار شی هم قبلش برو دکتر زنان برات یه آزمایش کلی مینویسه اگه بدنت مکمل خاصی میخواد باید بخوری پولشم حدودا صد تومنه..

خدا رو شکر که همه خوش حال شدن ،خخخخ من حالت تهوع ندارم از همون اولش نداشتم ،ولی فک کنم خیلی سخته باشه ،خیلی زیاد باشه دکتر ب6میده بهت ،من اونقد همه چی رو میخورم با ولع زیاد خخخ ،من همه بهم شک دارن حامله باشم حالا ٤ماهم شده انشالله برای تو هم زودتر تموم بشه با ولع بتونی همه چی رو بخوری ،مردا هم اولش کمک میکنن خخخ بعدش کمی کمتر میشه دل نبند زیاد 

ای جان چه باحالی که میخوری انقدر :))))
آقا این چ وضعشه منم نمیخوام تهوع داشته باشم خووو :(
آره امیدوارم سه ماهه اولم زودتر تموم شه :)

وای خخخ

عزیزم نگران نباش فقط تا سه ماه اول این حالتارو داری زن پسر خالم ک تا ماه سوم چهارم ب جای اینکه وزن.  اضاف کنه کم میکرد و از بوی غذا حالش بهم میخورد الان ۶ماهشه هم وزنش رفته بالا هم حالش کاملا خوب شده. توام اصلا نگران نباش فقط اولش اینجوریه. ب نینی فکر کن فقط

خوب سه ماه خیلی زیاده دیگه بابا >_<

باجه باجه ^__^

وای بلاگر من هنوزم خیلی ذوق زده ام :))))
ایشالا یه بارداری راحت و بدون دردسر داشته باشی و بعدشم نی نی خوشگلت بچه سالم و خوبی باشه :)))))

ووویی قربونت برم من :)

آمین آمین ممنون :)

آخی عزیزم چقدر این لحظه ها شیرینه بهترین خبری که همه از شنیدنش لذت میبرن و از ته دل شاد میشند شنیدن خبر بارداری عزیزشون بخدا از خوشحالی تو و خانوادت منم گریم گرفت یعنی از روزی که پست نی نی رو گذاشتی هر بار میام میخونمت از ذوق و خوشحالی گریم میگیره منم حیلی زیاد بشدت احساساتیم قشنگ احساس میکنم که خواهرم و کلی ذوق میکنم بخصوص که خیلی نی نی دوست دارم...شب عید قربان خانوادم برام عیدی اوردن مادرشوهر و خواهرشوهرمم دعوت کردیم خواهرشوهرم ی نی نی داره خیلی دوسش دارمب بردمش داخل اتاق خواب و باهاش بازی میردم بالا پایین میپریریم و غش غش میخندیدیم خواهرشوهرم دهنش باز مونده یود به مامانم گفته بوو نگا کن تو رو خدا چطوری میپره بالا منم اصلا هواسم نبوو که اینا دارن منو نگاه میکنن سرتو درد نیارم مامان خوشگل عجله نکن نوبت ویارو بدحالی میاد آروم اروم😆 انشالله که زیاد بدحال نشی که من شنیدم خیلی بده برات بهترینهارو آرزو میکنم برای منم دعا کن من اصلا صبرم خیلی کم و دلم میخواد زود باردار یشم بخصوص که دوست دارم دختر بیارم تا قبل از تخم گذادی باید بشه و هر ماه یکی دوبار...دعا کنید برام تا قبل از ماه محرم منم نودلی داشته باشم مرسی عریردلم😚

وای قربونت برم خوب تو خیلی مهربونی :)
آخ عزیززززم ... امیدوارم یه روز تو هم بیای بهم بگی رفتی آزمایش دادی و مثبت شده...

وای منم همیشه با بچه ها بازی میکنم.. کلا بچه ها دورم جمع میشن بصورت خودکار ^_^

عجله ندارم که بابا حالم خوش نیست >_<

ای جووونم دیگه خدا صداتو بشنوه عزیزم.. حتما میشه... دیر و زود داره.. ماه دومی که خواستم شد :)

۲۳ شهریور ۰۳:۳۶ جوجو کوچولو
نینی  مبارک
ایشالا به سلامتی به دنیا بیاد و هیچ مشکلی برای خودت و اون پیش نیاد

فدات شم..
کجایی تو دخمل وبتو منهدم کردی که :(

این روزات همشونم طعم و بوی خوشبختی میدن ... خیلی خوشحالم ک حسه مادر شدن رو داری تجربه میکنی ... واست ی دنیا عشق ارزو میکنم 

اوهووووم :))
فدات شم نازی مهربونم..

منم برای تو ...

ای جااااانم
بابت اون عکس العمل های خشک ناراحت نباش، همیشه همین طوریه دیگه، آدمای بی ذوق کم نیستن اطراف مون
فدای سر خودتو توو دلیت... والا
چقدر عکس العمل خواهری که توو یه شهرین رو دوست داشتم، فکر کنم یه دریچه ی جدیدی به روی رابطه تون باز بشه...
دست مادرشوهرت هم درد نکنه
در مورد آقایون آره خب قابل پیش بینی نیستن ولی به نظرم میشه تشنه نگهشون داشت و کاری کرد که هر چند وقت یکبار تغییرات دوران بارداری باعث شور و شعف شون بشه...
واسه خورد و خوراک هم امیدوارم تا آخر خوش خوراک بمونی و اذیت نشی
حسابی به خودت و نی نی گوگولی برس

^__^
هوووم آره حق با توئه :)

خیلی باحال بود هر روز صداشو گوش میدم :)

آره دست مادر شوهرم درد نکنه :)

نمیدونم من درمورد همسر خودم یه ذره خوشبینم احساس میکنم زیاد تغییر نمیکنه این راهشو حفظ میکنه.. خدا کنه حسم درست باشه ^_^

قربونت

من فدای هندونه خوردنت بشم مامان بلاگر

خدا نکنه نیاز جونم ^_^

سلام تازه با وبلاگ شما آشنا شدم ولی خوب بعضی از پستاتو خوندم خیلی خوب مینویسی. مادر شدنت هم تبریک میگم ولی به عنوان یک نصیحت یه سرچی تو اینترنت بکن کارهایی که تو بارداری ممنوع هست رو بخون چون بعضی  چیزها هست آدم اصلا فکرشم نمیکنه واسه زن باردار بد باشه به وقت خدای نکرده آدم انجام میده مثل اپیلاسیون یا دکلره یا اینا آخرشم براتون آرزوی سلامتی و خوشی دارم مواظب خودتون باشین 

سلام عزیز دلم خیلی خوش اومدی:)
ممنون از تبریکت و توصیه ات. چشم..
البته ممنوعیت اپیلاسیون ریشه ی علمی نداره :)
فدات شم

عزیزمممم ^-^ 
این تعریفارو ک میکنی دلم نی نی میخاد خب خخخخ 
در مورد اسمم فک کردین ؟

خخخ بیخود بابا بشین ارشدتو بخون.


نه هنوز. به نظرم بذاریم جنسیت تعیین شه بعد..

انشالله چشم به هم بزنی تموم شده سه ماهت ،درکت میکنم زمان انگار کش میاد نمیگذره ،ولی سعی کن قشنگ تو این سه ماه اول به خودت برسی ،سونو نرفتی هنوز؟

هستی حالم هر روز بدتر از دیروزه... 

نه گلم یه هفته دیگه میرم

سلــام دوست عزیزم( حواسم نبود اول اسمتو نوشته بودم بعد پاک کرد)
چه خبر خوبی
به سلامتییییی
داشتم وبتو سرچ میکردم گفتم وبش حذف شده باشه چی و کمی ناراحت شدم اما خوشحالم بعد مدتها اومدم وبت
کلی پست نخونده هست
خط اول خوندم گفتم بیام تبریک بگم و بقیه رو بخونم :-*

سلام کچل.. 

اقا چه سلامی چه علیکی باز تو بیخبر غیب شدی؟؟

مرررسی عزیزم

اخییی چه باحال بود چقد این پست دلنشین بود
درسته من یه مدت نبودم ولی حس خاله شدن بهم دست داد
مراقب اون مروارید کوچولو باش



فدات شم عزیزم..

چشششم 

۲۴ شهریور ۰۰:۲۶ جوجو کوچولو
دارم به زندگی میرسم یه جورایی
بی جنبه ام یکم تو وب و اینا

ای جانم خوشحالم برات.

پس به نفست غلبه کن :-*

وای  ابجی حتما دکتر رفتی حالت تهوعت رو صد در صد بگو خودش قرص یا امپول میده ،خیلی سدید باشه نمیتونی خودت رو تقویت کنی ،خیلی جزر اور میشه برات،انشالاه به سلامتی بری و یا خبرای خوب نی نی بیای پیشمون،راستی از اینجا میتونی سن دقیق بارداریت رو حساب کنی خودت ،بفهمی چند هفته ات هست،البته این دقیقتر هااا،سونو ٧روز بالا پایین داره نگران نباش یه وقت دیدی یکی نیست هفته هات http://farzand.net/due-date-calculator

مرسی گلم خیلی سایت عالی بود... 

۲۴ شهریور ۱۴:۱۷ مامان دخترم ..
میگم از اوا خبر نداری؟؟؟؟؟

نه عزیزم

۲۴ شهریور ۱۴:۱۸ مامان دخترم ..
حالت چطوره؟؟

خیلی بد

۲۴ شهریور ۱۵:۰۷ مامان دخترم ..
عه!!!!
راست میگی؟؟؟
چطوری ای الان؟

اره مینا جان..


خوب نیستم کلا 

راستی ابجی اسید فولیک میخوری؟خاهش میکنم اره خیلی خوبه دقیق همه چی رو توضیح داده 

اره عزیزم میخورم... 

۲۴ شهریور ۱۶:۴۴ مامان دخترم ..
عیب نداره
تمام اینا طبیعیه.
از حالت تهوع بگیر تا تغییر خلق و خو
مادر شدن سخته بلاگر جان
اما سعی کن تمام وجودت پر از انرژی مثبت باشه
و بدون ک اون سلول کوچولو داره توی وجودت رشد میکنه ک تو رو ب این حال و روز انداخته :)
اینطوری راحتتر میگذره :*

قربونت عزیزم :)
مرسی

۲۶ شهریور ۰۱:۱۸ الوچه بانوو
اخت مگه میشه خبر نی نی دار شدن. وحتی  از دشمن خودتم بشنوی و ذوق نکنی
مگه میشه بابت هدیه خدا خوشحاااال نشییییی
ای قربوووووونت برم من مامان تو دلی^________^

نمیدونم چی بگم :|
ووویی نه نمیشه ^_^

خدا نکنه خاااااله :*


عاغاااا عکس العمل من چجوری بود عایا ؟
پشیمون شدی گفتی عایا ؟

خخخ نه معلومه که نه..
تو خیلی باحال بودی :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان