بعد از ظهرانه نوشت :)


سلام عزیزانم :)

مامان بلاگر و تو دلیش گزارش میکنند ^___^


آقا من خیلی پشیمونم..

به نظرم تا تصمیمم رو نگرفته بودم که اگه یه وقت تو دلم خبرایی بود چجوری به همسر بگمش, نباید میرفتم آزمایش میدادم :|

الان همش امروز فردا میکنم..

همش این برنامه اون برنامه میکنم..

خیلی پیچیده اش کردم به نظرم :|


یه ذره عذاب وجدان گرفتم..

تا قبل آزمایش تو دلم تصمیمم این بود که به هیچکس نگم قبل همسرم . اما وقتی آزمایش دادم نتونستم طاقت بیارم و اینجا هم نگم :|

حالا خیلی احساس بی مرامی و بی معرفتی میکنم :(


از حالم بگم که هنوز همچنان خوشحالم و واحد آب شدن قند توی دلم یک کیلو بر هر دقیقه است :)


هنوز عادت های غذاییم مثل قبله و نه عاشق چیز جدیدی ام نه با دیدن یه چیز بالا میارم :)

اما از پریشب فقط وقتی دلم یه کم خالی میمونه یه ذره حالم یه جوری میشه.. مثلا حس میکنم ممکنه به حال همسایه دچار بشم :|

آخه یکی از واحد بغلی هام بنده ی خدا از صبح تا شب یکسره صدای اُغ زدنش میاد.. یه ذره کنجکاوم بدونم واقعا حامله است ؟


دلم میخواد یکی از روزای یکی دو هفته ی آینده یه بار مثلا شیرینی کشمشی درست کنم ببرم دم خونه ی همسایه هام :) بعد نمیدونم باید از کدومشون بپرسم حامله است یا نه :) آخه دوتاشونم جوون هستن و بعید نیست ازشون :/

وووویی چه خاله زنک شدم من ^_^


هووم امروز دوست دارم به عنوان اولین روز این هفته که عصر رو تنها هستم دراز به دراز بیفتم یه چرتی بزنم یه میوه ای بخورم یه تخمه ای بشکنم اما از طرفی کلی کار هستن که صدام میکنن :(

هنوز ظرفای نهارم رو نشستم..

خونه رو هم باید جارو کنم وگرنه مورچه ها ما رو میخورن :|  نمیفهمم این همه مورچه واسه چی هجوم آوردن اینجا :| ما دو تا دونه تخمه میخوریم خدا نکنه یه پرش بیفته زمین یهو میبینی یه مورچه اومده داره کشون کشون و به زور میبرتش!

خوب دیگه کم کم باید پست رو ببندم.فقط قبل رفتن چون همه ی دوستان تو اینستاگرام منو دنبال نمیکنن لازم دونستم چیزی بگم..

عزیزانم پسری به اسم یوسف محمدی چند سال پیش وسط یه دعوا ناخواسته باعث مرگ کسی میشه.بعد این چند سال تحمل زندان الان که 18 ساله شده حکم قصاصش اومده اما اولیای مقتول در صورت گرفتن صد و نود میلیون دیه رضایت میدن.حالا یه عده عزیز در تلاشن که پول دیه رو جور کنن.اما تا حالا شصت و پنج میلیونش جمع شده و برای باقیش همچنان چشم به راه سخاوت من و شما هستن.. لطفا هر چقدر کم هم شده باز کمکتون رو دریغ نکنید..اگر که میخواید نسبت به این موضوع مطمئن شید میتونید از 118 شماره ی زندان سنندج رو بگیرید و جویا بشید.. یا با دفتر نیکوکاری دکتر معظمی توی تهران تماس بگیرید.یا عضو کانال بانه نیوز توی تلگرام بشید که اخبار های مهم کردستان رو مذاره و هر چند شب یه بار آخرین مبلغ جمع شده رو گزارش میده..

خلاصه که من وسیله شدم تا دستای شما کار خیری انجام بدن.. اگر که دوست داشتید سهمی تو نجات جون اون پسر داشته باشید کمک هاتون رو به شماره کارت زیر به اسم آقای سالار انوری واریز کنید :

5892101170319350




سلام عزیزم 
خیلی عذاب وجدان نداشته باش 
تو ب ما گفتی ک باهم همفکری کنیم چجوری شوهرتو سوپرایز کنی دیه 
دلیل ب این قانع کنندگی:)

خونه ماهم اوایل مورچه داشت ازین سم ها هس ک مدل گچه ازونا گرفتیم 
دور تا دور خونه و مخصوصا جای لونه هاشون رو گچ کشیدیم 
یکی دوروز بعد جنازه هاشونو با حاروبرقی گرفتم الانم یه دونه نمونده حتی

بابت اطلاع رسانی کار خیر هم مچکرم :)

سلام گلم..
واقعا دلیل عمده اش همین بود اما باز بهتر بود من خودم مینشستم یه فکری میکردم..

ایول بابا :) از داروخونه بگیریم؟

فدای تو عزیزم :*

برا همینه دیگه بقیه هم بی بی چک میزنن جیغغغغ میزنن مورد داریم کلوچه اش 5 ساله اس :))))

یه کار کن الان بی بی چک بزن داد بزن بشینین دوتایی گریه کنین عین موردمون :)))

اشکال نداره حالا که شده ان شاللله بهترین نتیجه ایی که دوس داری رو از گفتنش بگیری 

میخوای خودم بیام برات روزاتو بشمرم :)))

:))
خخخ روانی :)
قربانت..

نه بابا زحمتت میشه :)

من فدای اون تو دلیت بشم 
احساس میکنم پسره

چقدر ناراحت شدم براش،کاش میتونستم کمکی کنم
بلاگر آدرس اینستات رو میگی

خدا نکنه خاله خیلی ممنون :*
بر چه اساس احساس میکنی اونوقت ؟

:(
عزیزم تو قسمت سرچ اینستا عبارت بلاگر کبیر رو تایپ کنی پیدام میکنی:)

مبارک باشه تودلیت
انشالا به موقع و به سلامتی به دنیا بیاد😊

ممنونم دوست خوبم :)

وووووی دلم ضعف رفت برای عکس :*

سلام مامان بلاگر مهربون :*
عذاب وجدان چرا خانومی ؟ چند روز تولد همسرته و به عنوان بهترین کادوی عمرش بهش خبر بابا شدن رو میدی 

در مورد مورچه میتونی از سم مورچه که بصورت پودر یا مایع هست استفاده کنی 

اووووم با خوندن خبر خییییلی ناراحت شدم :( این شماره حساب کدوم بانکه عزیزدلم ؟

^_______^

سلام خاله باران جون عزیز :)
هوم نمیدونم :/

اوهوم ممنون.

برای بانک سپه عزیزم.

از عطاری بگیر

اوهوم مرسی

۲۰ شهریور ۱۰:۴۲ زینـب خــآنم
هـــرچی دوران حاملگیت بیشتر بخابی ، بچه ات بشـــدت آروم تر میشه ، منظورم خنگول نیستا  : دی
ینی شخصیتش آروم میشه ، نـمیدونم چجوری بگم ، ولی خواب با آرامش و زیاد توی این دوران خیییییییلی ب سلامت روح ُ روان جنینت کمک میکنه

جدی؟؟
اونجوری باشه من بیست و چهار ساعته میخوابم :)

همینطوری،احساس میکنم پسر دار میشی

هوووم که این طور :)

اصن از کامنتت هیچی نفهمیدم
یادم نمیاد
چطوری بالامیسر ؟! :*

خخخ عیب نداره ولش کن..

قربونت برم خوبم :)

۲۰ شهریور ۲۱:۲۹ خانوم خونه
وووووووووووووووووووی حامله شدی...
دختر ذوق مرگ شدم...نمیدونم چه جوری بگم چقدر خوشحال شدم...
الهی دورش بگردم من

آره عزیزم :)

ووویی مرسی :)

عزیزززم :)

امیدوارم سلامت و باحال و باخدا و عاقبت بخیر بشه پسرتون«پسره ایشالاه :)) »!از همین الآن واسش دعا کنید و مواظبش باشید :) شک نکنید تاثیر داره!

میبینم که همه متفق القول میگید پسره :)
سلامت باشید آمین :)
چشم حتما :)

بیا بنویس چحوری همسر رو سوپرایز کردی :)

چشم عزیزم :)

۲۱ شهریور ۱۵:۰۱ مامان دخترم ..
مگه سورپرایزش کردی؟؟؟؟
بدو بیا بنویس بینیم باااا

نوشتـــــــــــم :)))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان