شمارش معکوس نوشت :|


سلام :)


این دو سه روز که کولر درست شده هرشب قبل خواب میگم خوب.فردا فلان کارو میکنم.بهمان جا رو جمع میکنم.. یادم باشه فلان چیزو انجام بدم:|

بعد هر روز عصر همین موقع ها باز هیچ کاری نکردم :|

دقیقا عین همون که تو پست قبل گفتم.. *بکوب دورِ خودم میچرخم*

خوب اولین خونه ای که اسباب کشی کردم بهش , از یه واحد به واحد کناریش بود.

نه کارتنی نه چیزی..

خیلی شیک در دو تا واحد رو باز گذاشتم و دونه دونه وسایلم رو چیدم جای جدید..

دومین بار انقدر ذوق داشتم داریم میریم یه محله ی عالی و حیاط خلوت هم داشت و من خیلی خوشم اومده بود اصلا نفهمیدم چجوری وسایل رو زدم زیر بغل و رفتم:|

سومین بار هم من کاری نکردم.شوهرم وسایل رو جمع کرد خواهرام پهن کردن..

حالا این دفعه ی چهارمه..

امروز داشتم فکر میکردم اگه یه تازه عروس مثلا بهم بگه راهنماییش کنم برای اثاث کشی دقیقا چی دارم بگم؟؟

خودم الان تازه عروس محسوب میشم اصلا ^_^

میرم اتاق میگم خوب اینجا چی جمع کنم برم آشپزخونه.

میرم آشپزخونه باز چیزی جمع نمیکنم :))

هر کی جای من بود الان دو تا کارتن جمع کرده بود اون اتاق خواب که استفاده نمیشه رو هم که کلا موکتاشم جمع کرده بود :|

ولی خوب من هنوز اندر خم یک کوچه ام..

بعد الان فکر میکنم میگم قشنگ تا یه هفته ی دیگه باید خالی کنیمااااااا.ولی باز خونسردیمو حفظ میکنم..

اصلا مگه روایت نداریم عجله کار شیطونه ؟؟ :دی


خوب دیشب که همسر اومد یه ظرف بستنی دستش بود..

دوستش براش خریده بود از کافه ی سر راه برگشتنشون. ایشون هم چون بی من چیزی نمیخوره (اصلا بلاگر به فدایش) نوکشو خورده بود و باقی رو گذاشته بود برای من..

دیگه همین باعث شد من انرژی لازم در زمینه ی همسر داری رو هم دریافت کنم و دیگه کلا مثل قبل بشم..

نطقمم باز شده بود و اول براش کتاب خوندم بعدش هم برنامه های سفر شمال رو براش گفتم و لیست خرید تحویل دادم ^_^

و همه جوره از فرصتِ دست داده بهره گرفتم :)

حالا احتمالا دفعه ی بعد بستنیشو تنها بخوره

روز خوش و خداحافظتون :)


+ صُبحی که بوسه ام نَدَهی بی طُلوع باد

   روزی که عاشِقَت نَشَوَم بی شُروع باد!          فرامرز عرب عامری


+ بلاگر کبیر رو در اینستا دریابید :)



۲۲ تیر ۱۸:۵۷ معشوقه ...
بیام جمع کنم برات ؟:)
من استاد این کارام..کارتن خالی بده کارتن پر از وسایل تحویل بگیر ؛)

ای جون اصلا یاد داشت کن آدرسووو :)

۲۲ تیر ۱۹:۰۱ soheila joon
واقعا تحت تاثیر همسر داریت قرار گرفتم اشکم دراومد اصلا 

برو کارتن و چسب پهن بخر بیار خونه 
استارت بزنی تمومه 
رو هر کارتنم بنویس چی توشه که بعد قاطی نکنی 
ازین روکشا هس که توش رخت خواب میذارن ازونا هم بگیر برای رخت و لباس و دشک مشک 

خخخ ^_^

باشه مرسی :))

۲۲ تیر ۱۹:۲۰ جوجو کوچولو
من اسباب کشی ندوس :(

باشه :)

۲۲ تیر ۱۹:۳۳ یا فاطمة الزهراء
ما تازه اثاث کشی کردیم الان دیگه یاد گرفتم خبره شدم :)) 
آدرس بشوت بیام کمک :دی
کارتن و همه چی هم داریم خودمون :)) 

چه مجهز...

حالا تو به فکر کنکورت باش به نظرم من خودم یه کاریش میکنم..

نسیم با کوله باری از تجربه ء اثاث کشی وارد میشود

اصلا آقا روایته دقیقه آخر همیشه سرعت عمل ده برابر میشه چه کاریه از یه هفته قبل آدم شروع کنه
تو دو سه روز کلش رو جمع میکنی نگران نباش فعلا استراحت کن

اما برای انگیزه پیدا کردن یه لینک برات میذارم که براساس اون وسایلت رو جمع و بعدا پهن کنی که از اصول مرتب کردن خانه است معمولا برای خونه تکونی ها استفاده میشه ولی ایا خونه تکونی کامل تر از اثاث کشی هم داریم
هیچ وسیله اضافه هم نبر


http://joywithless.com/%d8%ac%d8%a7%d8%af%d9%88%db%8c-%d9%85%d8%b1%d8%aa%d8%a8-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86%d8%8c-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a2%d8%ae%d8%b1/

و این لینک
http://joywithless.com/%d8%b4%d8%b4-%d8%a7%d8%b5%d9%84-%d9%85%d8%b1%d8%aa%d8%a8-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%b4-%da%a9%d8%a7%d9%86%d9%85%d8%a7%d8%b1%db%8c-konmari-method/

و لطفا اتاق اضافی رو اینبار به انباری تبدیل نکن

جانم فدای نسیم اصلا ^_^

ای خدا الان با این حرف میخوام پاشم پای پیاده بیام شیراز یه ماچ از ته حلقت بکنم :دی

نه دیگه این بار اتاق اضافی رو برای نی نی میخوام آماده کنم کم کم :)

نسیم در مورد اتاق بچه هم بهم بگو..
به نظرت زوده از الان به فکرش باشم؟؟؟
کفش موکت باشه یا فرش؟
موکت چه رنگی باشه بهتره :|
از اول خریدن تخت برای بچه غیر ضروریه؟
من دوست ندارم تا سن بابام بیاد ور دل من بخوابه :|
فاصله ی اتاق خوابها خیلی کمه اصلا دوست دارم از اول تو اتاق خودش باشه.صدای گریش با آیفون مخصوص بیاد تو اتاقم جلدی بپرم برای شیر و ایناش..
یا برای عصر ها که میخوابه دوست دارم تو اتاق خودش باشه نه رو تخت ما.
بیا جیک جیک کن برام خلاصه :)

بیام برات جمعشون کنم ماااااااادر

آره از کوه مستقیم بیا اینجا ^_^

۲۲ تیر ۲۰:۴۸ UP in the sky
منم خوب بسته بندی میکنم بیام کمکت.
روش کن ماری که نسیم گفت عالیه

تو اصلا فقط بیا بشین من نگات کنم کار کنم..

یه عدد رفیقم تو این روزها آرزوست...

وااااااااااااااای منم که عاشق جیک جیک کردن

برای اتاق بچه از حالا کاری نکن صبر کن خودش بیاد جنسیتش معلوم بشه بعد
برای کف اتاق اگر بودجه ات می رسه یه فرش نرم بخری بخر اگر نه از این موکت های با پرز بلند و نرم برای اتاق بچه هست

هیچی رو برای بچه قرمز نگیر همه میگن قرمز به هر دوتا جنس میخوره بخر برای بعدی هم بمونه و اینا... ولی رنگ قرمز بچه رو عصبی میکنه رنگ زرد هم خوب نیست
آبی ملایم و سبز ملایم و شیری رنگهای خوبی برای بچه هستن من خودم طرفدار شیری و سبز کم رنگ هستم برای بچه

اتفاقا تخت برای بچه ضروریه اما پیشنهاد میکنم از این تختهای کوچولو بگیری که زیاد روش حساب نکنی و تو دوسالگی دیگه عوضش کنی
عزیزم بچه تا یکسالگی حداقل باید کنار مادر بخوابه اصلا باید صدای نفس مادر و گرمی بدن مادر رو حس کنه تا احساس امنیتش شکل بگیره یعنی چی میخوام بذارمش برای خودش بخوابه تا 6 ماهگی که اصلا احتمال خفگی بچه تو خواب هست باید کنار خودت باشه
بعضی ها توصیه میکنن 6 ماه که شد دیگه بچه رو جدا کنین بعضیها تا یکسال بعضی ها هم میگن تا دوسالگی خوبه بچه کنار خانواده بخوابه تا وقتی شیر مادر میخوره
دور و بر ما که بچه ها همه خودشون دوسالشون که شد خودشون رفتن تو اتاق خودشون مثل بچه ادم خوابیدن هومان 22 ماهش بود رفت تو اتاق خودش هرکاری هم میکنیم یه شب بیاد پیش ما نمیاد مگر اینکه مریض باشه اونوقت دیگه باید بچسبه به من بخوابه تازه اونم من رو تو تخت خودش نگه میداره

الان این بچه های خارجی که تا 10-12 سالشون میشه بیخیال بابا مامانه میشن یکی از دلایلش اینه که از اول جدا خوابوندنشون

دیونه بازی در نیاریا
تازه من میخوام ببینم کی میتونه بعد از خستگی یه روز بچه داری شب تا صبح هم ده بار بیدار بشه از یه اتاق بره اتاق دیگه برای شیر دادن و اینا
میخوابونیش کنار خودت که تا صدا داد بشنوی و شیرشو بدی زودتر بخوابه تو هم بخوابی
سوال دیگه؟

وای خدا خخخخخ :))

میدونی؟ من از این جا برم نمیخوام این موکت ها رو ببرم.. برای همین اتاق خالی میمونه.. گفتم از الان موکت اتاق بچه رو هم بخرم..
اوهوم من اون پرز بلندا رو که خدا تومن هم هستن عاشقشونم :)

بابت رنگها مرسی..  تاثیر رنگها تو بچه و بزرگسال فرق میکنه؟؟
چون من شنیدم زرد رنگ فرح بخشیه.. از وقتی هم مبلام این رنگیه واقعا به نظرم خونه رو گرم و شاد کرده..
تو ذهنم ترکیب زرد و نارنجی پاپییزی مانند اینا برای بچه بود..
شیری رو من هم خیلی دوست دارم. به مینیمالیسم نزدیک تره اصلا ^_^

نسیم بچه های خواهرای من همشون به جز اونی که ایران نیست تا دو سالگی پیش ماماناشون بودن و به شدددت برای جدا شدن اذیت کردن .فقط اون خواهرم از شش ماهگی جدا کرد.. کلا هم پسرش خدایی اذیت نکنه..

منم دوست داشتم اینجوری کنم اما واقعا اگه تا یه سالگی ضروریه دیگه پس هیچی..  اینجوری یعنی تختشو باید بذارم اتاق خودمون؟؟


۲۲ تیر ۲۱:۱۱ مهرداد
با اون قسمت چرخ خوردن موافقم، در مقیاس بزرگتر تو یه سری تصمیمات در زندگی، به نظرم باید برنامه داشت و خود رو ملزم به اجراشون کرد ،کم نشده کارای مهمی که باید تا الان انجام میدادم، ولی سهل انگاری ویا جدی نگرفتن نذاشته،
باید از یه جایی شروع کنم.
شاید منم بهتره یه شمارش معکوس برم .دی 😃

بله منم شبهایی که برنامه ریزی میکنم روز بعدش به سلامت میگذره.. 

اصلا من امشب برای فردام حتما برنامه خواهم نوشت..

شما هم از خدا بترس کارهات رو سر و سامون بده :)

از وقتی این طرحواره ـای شخصیتی رو استادمون توضیح داد 
من واقعاااا تو رفتارم و فکرم تاثیر گذاشته
مخصوصا طرحواره ی رها شدگی ،
به آوا هم توضیح دادم ،
مثلا همین که بچه بدنیا میاد ، بچه رو گاها میذارن تو دستگاه و به مادر نمیدن 
یا حتی چند دقیقه طول میکشه تا به مادر بدنش 
تو همون چن لحظه ممکنه طرحواره رها شدگی پیدا کنه و این تا همیشه ی خدا باهاش میمونه 
فک کن بچه تا 9 سال نه چیزی دیده ، هر چی هم شنیده صدای قلب مادرش بوده
9 ماه شنیده اینو ، بعد یهو دیگه نمیشنوه ، احساس ناامنی میکنه ، ترس ، از اینکه اون منبع حمایتش دیگه نیس ...
تو کودکی بیش فعال میشه رفتارای آنرمال داره گاهی جیغ میزنه تو هر کی به یه شکله اما بی تأثیر نیس 
خیلی مهمه که تا 2 سالگی حداقل بچه کنار خودت بخوابه ! 
خیلی مهمه !
اینارو از روان شناس ـای کودک بپرس بهت میگن ، منظورم به وب نیس ، ولی کلا از اره و اوره که فک میکنی چون 3 تا بچه بزرگ کردن خیلی میفهمن نپرس ، نمونش مامان خودم که تازه روانشناسی خونده بود و داشت با متد ـای پیاژه بچه سومشو مثن بزرگ میکرد ، الان من طرحواره وابستگی دارم ...
خلاصه بچه بزرگ کردن سخته ، این آلارم ـا و ... واسه راحتی خود آدماس !

وای ممنون از کامنت خوبت :)

کلا نظرم با حرفای خوب تو و نسیم عوض شد.. من مطالعه ای در این مورد مطلقا نداشتم :)

وای یه جور میگه طرحواره ی فلان آدم فکر میکنه چه مرضی داره :)))))
ایشالا خدا امانتشو یه وقتی تو دامنم بذاره که بتونم امانت دار خوبی باشم و از پس تربیتش بربیام ...

سلام عزیزم
منم از اسباب کشی خوشم نمیاد, شاید به قول تو چون خاطره ی خوبی ازش ندارم اینطوره
ولی نگران نباش
همیشه لحظه ی آخر, خدا نزدیک تر میشه...
همه کارات خیلی خوشگل و مرتب پیش میره
الهی که خونه ی جدید براتون پر از خاطرات عاشقانه و ناب باشه عزیزم

سلام گلم.
عجب :(

دقیقا :)

حتما همینطور میشه :)

آمین ممنون گلکم :*

۲۲ تیر ۲۲:۱۷ همسایه بی سایه
دقت کردی هروقت به خدا گله کردی که چرا هرچی تلاش میکنم کارا سروسامون نمیگیره یکی دو روز بعدش کارا ردیف میشه 😐 زود بگو راز موفقیتت چیه 😆

دقت کردی خدا چقدر عشقه اصلا؟؟
کلا مهربونه :)
من گلایه نکردم باهاش گپ زدم گفتم برنامه ات اینه سنگ بندازی؟ منم برنامم اینه تلاشم بیشتر شه :)
دید من خیلی دخمل ماهی ام گفت بهم جایزه بده :)

تاثیر رنگها رو نوزادها و بزرگترها فرق داره
خاک به سرم زرد و نارنجی!!!!

بچه وقتی احساس امنیت کنه برای جدا شدن اذیت نمیکنه تازه خودش استقبال میکنه احساس بزرگی بهش دست میده بره تو اتاق خودش

باید بچسبه بهت بخوابه دختر
تو تا 6 ماهگی بخوابون کنار خودت بعد از 6 ماه بذارش تو تختش تو اتاق خودت نزدیک خودت
تازه آقای سلطانی میگه تا سه سالگی بذارین تو اتاق شما باشن ولی تختشون جدا باشه
بچه رو تو بچگی هرچقدر بیشتر به خودت بچسبونی و بهش عشق بدی بزرگتر که شد مستقل تر بار میاد خیالش از بابت داشتن تو راحته همه جا بدون تو می مونه
فقط تا 14 ماهگی به هیچ وجه از خودت دورش نکن مگر اینکه خواب باشه و مطمئن باشی تا برگشتنت بیدار نمیشه
تا 9 ماهگیش حتی یه ساعت هم ازش دور نشو
تا 9 ماهگی بچه هنوز به مادر وصله اتصال بچه به مادر 18 ماه هست نه ماه تو شکم 9 ماه بیرون
هیچ هم به حرف کسایی که میگن بغلی میشه توجه نکن
هومان ریفلاکس معده داشت تو خواب بی سر و صدا شیر می اومد تو حلقش و نمی تونست هیچ صدایی بده و به حال خفگی می افتاد تا 5 ماه این حالت طول کشید و من 5 ماه تمام شبها نشسته خوابیدم و هومان رو با پتو مسافرتی به خودم بستم که اگر شیر برگشت تو حلقش از تکونهاش بفهمم.... وقتی هم خوابه یه وقت نیفته از تو بغلم... تو روز هم جلوی چشم خودم رو مبل میخوابوندمش
اصلا و ابدا بغلی نشد اونقدر هم سرزنش شدم بابت این بغل کردن مدام که نگو ولی اهمیت ندادم چون میدونستم کار درست ثابت شده علمی چیه وو همه اونایی هم که سرزنش کردن بعدا خودشون اقرار کردن که این بچه حتی یه ذره هم بغلی نیست اصلا از بغل فراری بود بچه از بس بغل شده بود


این حرفا تکراری نیست
به تو نگفتم قبلا؟
به کی گفته بودم پس؟

چقدر جالب :|

من آقای سلطانی رو هنوز کامل نخوندم .هر عنوانی که برام جالب بوده رفتم خوندم.. اگه خونده بودم همچین چیزی نمیگفتم اصلا :)

جریان ریفلاکس هومان رو گفته بودی برام اما برای بچه داری خودم جیک جیک نکرده بودی برام ممنون.

دیشب کامنتاتو برای شوهرمم خوندم هی میگفت سخته هاااا :)))  ته دلش خالی شد اصلا :)

۲۲ تیر ۲۲:۳۷ سارا مجیدی
میگم بیا ریلکس و خونسرد پست بذار هیچ عجله نکن زوده!!
از این به بعدم ناامید شدی ی موقع بیا خودم امیدوارت کنم!!

همین برنامه رو دارم دیگه ^_^

قربونت :*

اسباب کشی خر است.
آخر هر سال باس اتاق هامون رو تو خوابگاه تخلیه می کردیم. چه زجری بود جمع کردنش!

نه بابا بیچاره :))

وای تو گمونم دست تنبلا رو از پشت بستی :)

۲۳ تیر ۰۱:۱۰ زهرای سعید
وااای ماشالا چه خونسردی . من آخر شهریور عروسیمه همش حس میکنم داره دیر میشه واسه چیدن وسایلمون ;-) 
موفق باشی♥

خونسرد خوبه دیگه...

خوب عزیزم جهاز رو دو هفته ای ببر بچین .انقدر زود ببری که که ده بار باید بری گردگیری اینا :|

فدات شم عروس خانوم :)

۲۳ تیر ۰۱:۲۰ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
یا خداااا... ببین یه بستنی چه کارا که نمیکنه
:))))))))

واسه جمع کردنم چندتا کارتون بزار همینطوری ک میچرخی دور خودت پرشون کن
هم فاله هم تماشا :)

ینی منو کشتی یه خبرایی هس...
یه بوهایی میاد
بوی بچه منظورمه
حالا ببین من کی گفتم

من یه جورایی جانم فدای شکمم اصلا :|

اینم خوبه هااا :)

نه نه عزیزم خیالت تخت..  بو از وب بغلیه ^_^

۲۳ تیر ۰۱:۵۸ رفیعه رجعتی
خخخخخ من ب تو افتخار میکنم مادری:)) خدایی منم همین طوری هسدم!حالا درسده ک تجربه جا ب جایی وسایل و اسباب کشی رو نداشدم و حتا بیشتر ک فک میکنم همسر هم نداشدم،ولی واس کمک کردن ب سایر فامیل،تجربه داشدم...پس طیبیعیه!وختم ک داری!پ تاااا میتونی لفت بده😅😅

قربانت دخدرم :)
وای خدا خخخ خوشم میاد خوب فکر میکنی :)

:)

۲۳ تیر ۰۳:۳۵ ستاره باران
خانم دیررره هاااااا ....
هر روز یکی دوتا کارتون بزنی دیگه کارا واسه روز آخر نمی مونه ، وسایلتم خراب نمیشه ....

ما یه سال پیش اسباب کشی داشتیم سه ماااااااه رو موکت نشستیم. چون مامانم کم کم داش جمع میکرد
دو ماهم تو ظرف های شکسته غذا خوردیم :دی
مامانم اول همه چیزو می شست بعد کارتون میزد ...

وای وای استرس نده منو :))))

دیگه از فردا شروع میکنم :)

وای خوب من اعصاب اونجوری ندارم که.. تازه فرش و موکتها رو هم میخوام بدم بشورن اما گذاشتم دو روز مونده به رفتنمون :)

منم میخوام ظرفا رو بشورم. آرکوپال ها رو وایتکس میزنم ایشالا بعد جمع میکنم..

۲۳ تیر ۱۴:۰۲ سُـرور ..
چطوری عروس خانوم؟ D:

رفتم گلاب بیارم :دی

۲۳ تیر ۱۴:۳۶ الوچه بانوو
اخ جون داره میاد شما^_________^
تازه عروس منییی تو:دی
وای ادم کاراش زیاده نمیدونه از کجا شروع کنه:))
خوشم میاد روحیه میدما:)))

^_^

دقیقا خوندم گفتم آلوچه ی دیوونه :))

سلام بر بلاگر اکتیو خودم.
خوبی عزیزم؟
به به خوشحالم که دوباره اکتیو شدی...چه عالی...
و این که خوشحالم کولرتون درست شد.
نگران اسباب کشی نباش عزیزم.میگذره..
منم راستش زیاد کار خاصی در مورد اسباب کشی بلند نیستم..چون همیشه مامانم کمک کرده...
ولی خداییش یک هفته دیگه وقت کمیه...کارتن بذار و شروع کن کم کم جمع کردن که روز آخری هول هولی نشه..
ایشالا خونه ی جدید براتون پر از عشق و آرامش باشه گلم.
مرسی از دستور شیرینی کشمشی.کاغذ روغنی خریدم.یه چند روز دیگه درستش میکنم.
فدات.

سلام عزیز ممنون :)

من نگران تنها چیزی که نیستم اسباب کشیه خخخ آخرش میخواد تموم شه بره دیگه :)
جدی کمه؟؟ الان فکرم مشغول شد :دی
آمین ممنون.

خواهش. نوش جونتون.

۲۳ تیر ۱۷:۲۱ ایدا سبزاندیش
خداااااااااااا رو شکررررر. بهت قووووول میدم همه چی بهتر تر تر تر هم میشه فقط باید صبر و گذشت داشت

قربانت :)
حتما همینطوره :)

بلاگر از وب آوا پیدات کردم
خواننده خاموششم
چقد شخصیتت رو دوس دارم

سلام عزیز دلم خوش اومدی :)

ممنون از تو :)

۲۴ تیر ۱۱:۲۲ soheila joon
سلام بر مامان اینده 

درمورد مامان شدن ک کمکی نمیتونم کنم ولی در مورد اسباب کشی 

کارتن اگه خواستی اینروزا لوازم تحریرا پره از کارتن اخه براشون جنس میاد برا شهریور این موقع
تو مغازمون الان پره از کارتن یهو یاد تو افتادم گفتم بهت بگم :*

^_^ یکی منو بگیره

سلام عزیزم.

اوهوم ممنون :)

۲۴ تیر ۱۴:۰۴ سُهیلآ
ژژژژژژژژژوووون من عاشق وسایل جم کردنم اما پهن کردن رو ندوست بیام برات جم کنم 
بم بستنی میدی ؟
سالاد شیرازی لدفا :))))

عه باز خوبه بیا...
آره بستنی دارم...
سالاد شیرازی هم میریزم تو حلقت تو بیااا :)

۲۴ تیر ۱۵:۴۶ سُـرور ..

برای بار دوم میپرسم

.. چطوری عروس خانوم؟!

من خوبم :)

۲۴ تیر ۱۹:۰۱ نگار :)
ینیا بجون خودم اگه نزدیکت بودم خودم میومدم کلا برات اسباب کشی میکردم :)

فدات بشم یعنی :)

۲۷ تیر ۰۰:۲۶ ᓄـــომlἶհεـــلیـפــہ
خواهرت واس جمع کردن وسایل نمیان ؟؟؟

حالا هنو وقت هس با شوهرت جمع میکنید :)))

گمون نکنم برای جمع کردن بیان.قبل اثاث کشی میرسنا اما چون یه روز میمونن باز مسافرن نمیتونم بگم بیان کمک..
برای پهن کردن اما دوباره برمیگردن :)

باشه ^_^

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان