خودِ خوبم نوشت :)




سلام :)

این روزها وقتی فکر میکنم که اصلا کجا بود اون نقطه که منِ دیروز رو به منِ امروز تبدیل کرد جوابی پیدا نمیکنم.

نمیدونم از کجا به بعد تصمیم گرفتم خط بکشم رو این بهانه که : دستِ خودم نیست!

دستِ خودم نیست اگه فلانم,اگه فلان عادتِ بد رو دارم یا اگه فلان کارِ غلط رو انجام میدم :|
و فهمیدم اصولا همــــــــــــــــــه چیز دستِ خودِ آدمه به شرطِ اینکه بخواد!
که فهمیدم مثلا هر وقت هر کسی میگه دستِ خودم نیست پرخوری میکنم و چاقالو ام,
دست خودم نیست اصلا نمیتونم سر بچه ام داد نزنم,
دست خودم نیست همیشه بی حوصله ام...
همه ی اینا یعنی من بدم نمیاد چاق باشم اما بخاطر اینکه پیش دیگران اینطور به نطر نرسم اینجور میگم.. یعنی من بدم نمیاد بد اخلاق باشم .یعنی ترجیح میدم بی حال و دائما ولو باشم ..چون من آدم ضعیفی هستم و دوست دارم هیچ سختی در جهتِ تغییر بدیهام متحمل نشم.
خوب از اونجا که من همیشه دست به اعترافِ خوبی داشتم خیلی ها میدونن تا همین گذشته های نه چندان دور من هم به اصطلاح دست خودم نبود که تنبل بودم,که شلخته بودم,که مسئولیت پذیر نبودم و خیلی چیزهای دیگه..

اما وقتی بالاخره این رو از خودم پرسیدم اگه چیزی که مربوط به منه دست من نباشه پس دست کیه؟ و اصولا اگه من نسبت به مسایلِ خودم , به شخصیت خودم اختیاری نداشته باشم پس چقدر موجود به درد نخوری هستم,و تکونی به خودم دادم و الان نتیجه ی تلاشم برای یک سری تغییرات رو در خودم میبینم واقعا از خدا ممنون میشم که منو به اون نقطه رسوند..

همونجور که یه معتاد نمیتونه وسیله یا ماده ی اعتیادش رو یکباره کنار بذاره هیچ کس هم نمیتونه عادت های بدش رو یک دفعه رها کنه و آدم بشه :دی
بنا بر این من هم ادعا نمیکنم به اونچه به نیتش شروع به تلاش کردم صد در صد رسیدم.

اما همینکه بلاگرِ همیشه تنبلِ تن پرورِ فوقِ شلخته ضرب در هفتادِ همیشه گرسنه ی دقیقه نودیِ فوقِ وابسته
و آویزون به همسرِ شب به شب آبغوره بگـــــــــیر , الان شده بلاگرِ نیمه زبلِ کمتر شلخته که بیشتر حواسش به خوراکش هست و آشپزی میکنه, که کمتر کاری رو برای لحظه ی آخر میذاره,که خیلی مستقل شده از همسرش و شاید دیگه نهایتا ماهی یه بار کم بیاره و بشینه زار زار گریه کنه خیلی خوب و امید بخشه ^_^

همینکه متوقف نمیشه و باز در تلاشه که همه ی اینها رو در خودش به جای همین نصفه نیمه گی ها, کامل و بی نقص رعایت کنه
خیــــــــــــــلی عالیه ^_^

میخوام بگم به خودم افتخار میکنم..

هر هفته و همیشه با آدمایی آشنا میشم.
تو کلاس ,بیرون, شبکه های مجازی...
در ماه خیلی زندگی ها رو از نظر میگذرونم اما واقعا کم هستن آدمایی که از یه جایی به بعد بیدار بشن..
که دیگه نذارن چیزی دستِ خودشون نباشه..
من اشتباهاتِ خُرد و کلانِ زیادی کردم.لجبازی های زیادی کردم.چموشی های زیادی...
اما همینکه تو 25 سالگی به ثبات خوبی رسیدم و دیگه در نوسان نیستم و ذهن و قلبم برای پذیرش آگاهی ها و حقایق باز شده خوشحالم...

خوب بعد کلی اعتراف به بدیهام که تا حالا انجام دادم فکر کردم تو این وجهِ مثبتم شاید حرفهایی برای خیلی ها باشه :)
بیاید بیدار شیم... و همه ی چیزایی که میگفتیم تا حالا دست خودمون نیست رو به دست بگیریم... برای خودمون چالش بذاریم که به خودمون مسلط شیم..  زندگیِ بدون سختی کشیدن در جهت خوب شدن به پشیزی نمی ارزه عزیزانم :)

+ با خودم فکر میکنم خیلی اوقات که وبلاگم چطوری بهتر و بهتر بشه؟ چه تغییراتی توش بدم؟ چند وقته به یه صفحه ی اینستا فکر میکنم که بیشتر از وب در دسترسه و خیلی ها که وبلاگی هم نیستن با جامعه ی ما آشنا میشن و هر روز میشه چند تا خط کوتاه پر انرژی پست کرد.. اما فقط و فقط در حد فکره.. نظر شما چیه؟

+ زمان , زمانِ بلوغ است و فصل, فصلِ هرس...
   من جز اون دستع ای هستم که ی مرحله تغییر نگرش کلی و بازبینی تو زندگیم داشتم و ی چیزایی و تغییر دادم. و درش ب ثبات رسیدم. این که چقدر مثبت بودُ کی میدونه. خودم که راضی ام.
از اسم چالش خوشم نمیاد چون منو یاد هزاران تصمیمِ هیجانی شکست خورده «از امروز میخوام ی آدم دیگه ای بشم » میندازه  . نمونه اش هم تو اینستا فراوونه.
با اینستا مخالفم. نقطه.

عجب چه خوب :)
خوب تو که به قول خودت تونستی یه آدم دیگه بشی چرا با چالش مشکل داری :)
هووم :/

وای نه ، تو دیگه نرو اینستا !
اه حالم بهم میخوره از اونجا به اندازه کافـی >.<

بابا شماها افراطی استفاده میکنید از یه شبکه خاص دلیل نمیشه اون جا بد باشه که :)
کلا نمیرم که..

۰۷ خرداد ۲۳:۵۶ یا فاطمة الزهراء
برات خوشحالم بلاگر جونم :) ان شا الله دقیقا به همونی که میخوای برسی

ممنون گلم تو هم همینطور :*

۰۸ خرداد ۰۰:۰۱ جوجو کوچولو
نخوندم :دی
خودت کچل شی الهی من همون هفتا وبم که بروز میشه خیلی وقتا فقط ریخت پست رو نگا میکنم میرم :دی الان هم ریختشو نگا کردم هم عنوانشو خوندم هم دارم کامنت میزاااااااااارم ^_____^

خسته نباشی خوب اینجا رو از لیست اون هفت تا وب پاک کن خلاص شی..
گاهی آدم میخواد یه حرف خاصی با مخاطبش بزنه. خصوصا من اگه نیتم این باشه به تک تک بچه هایی که میشناسم فکر میکنم..
وقتی یکی میاد اینجوری میگه احساس میکنم پشت تمام طنز کامنتش در واقع گفته : نخوندمت چون احساس کردم ور زدی و اصولا ارزشی برای پست هات و حرفات قایل نیستم پس چرا بخونم ؟ :/

۰۸ خرداد ۰۰:۵۸ زینـب خــآنم
چه جالب
واقعا دست خودمونه ، اگرم ی اتفاقی ناخواسته میوفته پیامد رفتار خودآگاه خودمونه !
هی فرافکنی میکنیم ُ تهش میگیم خدایا تقصیر توئه !!!
دمت گرم ، پست خوبی بود آخرشبی  : *
بذار یکم فک کنم ببینم واسه چیا نق میزنم ک میگم دست خودم نـیس !
ولی شاید اینک گاهی آدم حوصله نداره واقعا خیلیم دست خودش نـباشه  : /

آره فقط گاهی چقدر دیر متوجه میشیم.
گاهی هم متوجه میشیم اما با هر بهانه ای میخوایم یه دلیل بتراشیم که ما استثنا هستیم و وقتی میگیم نمیشه واقعا نمیشه :/
قربانت :*

من قبول ندارم اینو.. آدم نمیشه همیشه حوصله نداشته باشه.. آدم سالم اغلب روزهاش خوبن اما گاهی دپرس میشه.حوصلش سر میره یا هر چی.. نه بر عکسش..

آخه دست من نیست که نمی تونم درس بخونم دست من نیست که نمی تونم صبحا زود از خواب پاشم دست هیچکسم نیستا ولی دست خودمم نیس یعنی میشه یه روز زود از خواب پاشم؟ یعننننی میشه؟:'( قلمتو خیلی دوست دارم ، میدونی داری چی مینویسی و به مرحله خودشناسیم رسیدی در راه دست خودمم نیستا یه دعایی هم واسه دانشجوهای مملکت بکن که بشینن درس بخونن ، یه هفته تا امتحانات مونده :'(

این صبح زود بیدار شدنه از اون عادت های چموشه که از پسش براومدن برای منم سخته :((  اما همچنان دارم تلاشمو میکنم.. شده یه هفته مثلا هشت و نیم حتی صبحا بیدار میشم اما ول که کنم باز میرم تا یازده دوازده :/
یکی از مواردی که درکشون نمیکنم همین دانشجوهان.. تمام دبیرستان رو زور میزنیم که دانشجو بشیم اما تو اون دوران میخوایم هر چیزی بجوییم الا دانش.. خوب دوران امتحان اینا هم واسه همون دورانه دیگه چرا نخونیم و لذت نبریم از نتیجه اش؟؟؟؟

سلام بلاگر عزیزم...
دیشب اومدم وبت دیدم پست گذاشتی.
شروع کردم به خوندن که دیدم این پستت هم از اون پستای عمیق و چالش برانگیزه..
از اونجایی که میثم خونه بودو  تمرکز نداشتم برای خوندن صفحه رو بستم و الان اومدم خوندم.اما به جرئت میتونم بگم که از دیشب فکرم پیش پستت بود خخخ.
چقدر جالب مینویسی.چقدر جالی اعتراف میکنی.کاش همه ی ما آدما جرات اعتراف کردن به نقطه ضعف هامونو داشتیم....
خوب راستش منم خیلی دوس دارم که به اون مسلط شدنه برسم.اما حس میکنم هنوز خیلی باهاش فاصله دارم.چه اشکالی دارم من توی بیست و یک سالگی به خودم مسلط بشم و بدونم که از زندگی چی میخوام..بدونم که چیا دست خودمه و بتونم خودمو تغییر بدم...مشکل اینه که نمیدونم از کجا باید شروع کرد...

در مورد اینستا هم بگم که من خودم اینستا دارم...اما استفاده ش نمیکنم زیاد.ینی مطلبی تاحالا توش پست نکردم.فقط در حد یه پیجه...برای خالی نبودن عریضه...
خوب از وقتی فضای مجازی اومد خیلیا رفتن سمت تلگرام و اینستا و چیزای دیگه..
اما اگه نظر منو میخوای...من موافق نیستم...
اونجا نمیشه با چهارتادونه عکس و چند خط نوشته احساسات واقعی رو منتقل کرد..یا شاید من اینجوری فکر میکنم.به هرحال این نظر من بود.
میبوسمت عزیزم.روزت خوش.

سلام آوا جانم حدس میزدم شب بخونی.
میدونی گاهی آدم تنهایی یه ذره سر درگم میشه.. در مورد اینهمه خلوت کردن و فکر کردنای من اولین کسی که نقش اساسی داشت نسیمه که بین کامنتام حتما اسمشو دیدی..

ممنون از نظرت در مورد اینستا عزیزم..
منم یه مدت مثل تو هیچ پستی نمیذاشتم اما همه رو زیر نظر داشتم .نتیجه گرفتم بستگی داره کی پست بذاره و چه پستی بذاره. بعضیا به قصد نمایش میان اما بعضیا هم هستن که هدفشون خاص و معلومه.. و هدف خوبی هم دارن. پیج این جور آدما به دل من میشینه و فهمیدم اگه اینستا جای خسته کننده ای به نظر میرسه باید برگردیم ببینیم خودمون توش دنبال چی بودیم؟  تو همین وبلاگا مگه از همین موارد نداریم؟

قربونت جانم :)

آره من تو لباس خریدن خیلی سخت پسندم...به قول تو اونم از نوع هول هولیش...چه شود...
چرا عزیزم در مورد بابام به مامانم گفتم....گفتم که چیا گفته...نمیشه پنهونش کرد.اما در کل درجوابو از طرف خودم به بابام دادم.اینجوری از مامانم محافظت میکنم..نمیتونم بذارم دوباره زندگیش داغون بشه...

متوجهم عزیزم :)

یادمه تو اولین پستهایی که ازت خوندم راجع یه ژاکتی حرف زده بودی که گرون خریده بودیش ولی برای اولین بار گرون بودنش رو ندید گرفتی و خریدیش به جیب شوهرت هم فکر نکردی چون میدیدی که همسرت برای خودش گرون تر ها رو میخره ولی تو ملاحظه میکنی
و یادمه تو اولین کامنتهایی که برات گذاشتم در مورد بازی کردن همسرت نوشتم بگرد و نقش خودت رو در به اینجا رسوندن زندگیت پیدا کن
یادمه واکنش نشون دادی و گفتی آیا تو از اون زنهایی هستی که اگرمردی به هر راه غلطی بره زن رو مقصر میدونی؟
گفته بودم نه و منظورم رو واضح تر گفتم که مسئول حال خراب الانت فقط خودت هستی
چقدر چونه زدیم با هم
و حالا تو این پست منظور من رو از اون کامنتها خودت گفتی
چقدر خوبه که یکی خیلی زود به خودش بیاد و خودش رو وسط معرکه ببینه و بفهمه اونقدر قدرت تو وجودش هست که فقط کافیه اراده کنه همت کنه و شروع کنه تا همه چی رو به میل خودش بسازه
تقریبا مطمئنم اگر تو یه زن قدرتمندتر و دانای همیشه خوشحال بشی همسرت وارد دنیای تو خواهد شد
و آرزو میکنم همراهت بشه و به کمک تو اون هم خودش رو بشناسه و در جهت ارتقای روحیه اش تلاش کنه
بیا با مهربونی یه سری از نکات ریز شخصیتش رو بهش نشون بده بیا و کمک کن تا اون هم به خودش نگاه کنه
اون رو هم متوجه خودش بکن وقتی ناراحت میشه دلیل ناراحتیش رو بهش بگو وقتی خوشحاله دلیل خوشحالیش رو براش پیدا کن و بهش بگو وقتی دارین با هم بحث میکنین به مسائلی که باعث میشه با تو مقابله کنه اشاره کن

بلاگر کبیر زن امروزی قدرتمند دوست داشتنی (قلب و بوس) ... تو وجودت یه بخشی از خدا هست که تمام قدرتهای خدا رو با خودش داره پس دل به دریا بزن و با اعتماد به نفس و اعتماد به قدرت درونت پیش برو و زندگیت رو بساز همونطور که خودت دوست داری از خواسته هات هم نگذر از هیچکدومش به خاطر هیچکس

ژاکت نبود تونیک بود ^_^
آره یادمه اینا رو.. اونجا برهه ای بود که خیلی ها میومدن مثلا میگفتن ببین تو چی کار کردی که اون بازی میکنه..  یا تو حتما کاری نمیکنی براش که اون اینجوری میکنه.. همش انگشت اتهام به سمت من بود.. منم تو رو نمیشناختم دقیقا فکر کردم از همون دسته ای ^_^ چون اون موقع هم مرتب راههای مختلف امتحان میکردم و ناراحت میشدم کسی میگفت حتما تقصیر توئه.. اما الان دیگه میدونم چی به چی شده که به اینجا رسیدیم :(
دقیقا به نظرم بیشتر آدمها یه موقع به خودشون میان اما خوب اکثرا دیر.. خوشحالیم به خاطر اینه که برام خیلی دیر نشده :)
منم امیدوارم بتونم شوهرم رو به این جا برسونم :) که ازم بپذیره کمکم رو :)

عزیززززم :) اشکم درومد یه ذره ... 
ممنونم از تو.. همیشه گفتم و میدونم که میدونی به خاطر همین کامنتات به خاطر روزایی که قدرتم رو در من بیدار کردی و باهام کلنجار رفتی حتی وقتی نمیفهمیدم حرفاتو چقدر دست بوستم :) خدا خیرت بده همیشه تو دعاهای من اسم تو و هومان و شوهرت هست :)

حالا برای بهتر و بهتر شدن حالت میدونی باید چکار کنی؟
باید از راهی که میتونی و دوست داری به آدمها کمک کنی
اگر از راه اینستا میشه اینکار رو بکن
هدفت کمک کردن به مردم باشه هر طور که میشه
کمک کن مردم حالشون بهتر بشه دوستات، خواهرهات، همسرت، و هرکسی که تو مسیر زندگی تو قرار میگیره

خوشحال کردن و کمک کردن نزدیکانم آسونه برام..
اینستا رو دوست دارم و بهش فکر میکنم اما مدام با خودم میگم واقعا باید حرف درستی برای گفتن داشته باشم که روشنای راه بشه وگرنه بی فایده است..
از خدا میخوام ذهنمو باز کنه تا به چیزای خوب و به درد بخور فکر کنم :)

۰۸ خرداد ۰۸:۴۵ اون روی سگ من نوستالژیک ...
به به چه خوجل خانم  با اراده ای چه تلاشگری اصن.
این بلاگر خیلی خاستنی بااراده پر تلاش، هدفدار :))))))

^_^
 ممنونم از لطف و مهربونیت :)

با اینستا موافقم اتفاقا میخاستن بیام بهت بگم 
من خودم تو اینستا کلی ایده میگیرم حالا هرچی که میخاد باشه 
خونه داری آشپزی و.... 
خیلی خوبه که آدم ضعف هاشو بشناسه بعد در جهت بهبودش تلاش کنه 
وقتی با خودمون بگیم خب عصبی شدنم دسته من نیست هیچ وقت تلاشی برا آرامش خودمون نمیکنیم 
موفق باشی دخترم :)

ممنون که نظر میدی:)

عالی میشه واقعا.. اکثرا مشکل از اونجا شروع میشه که با خودمون در مورد ضعف های شخصیتمون رو راست نمیشیم :(

ملسی مامان :)

همه چیز دست خود آمه به شرط اینکه بخواد

به خوندن یه پست اینجوری یا بهتر بگم به یه تلنگر نیاز داشتم


+ینی کلا بری اینستا و وبلاگتو ول کنی؟
من موافق نیسدم:|

خوشحالم.. امیدوارم اگه نیازش داشتی سرسری رد نشی ازش..

نه عزیزم کلا نه..

۰۸ خرداد ۱۱:۵۷ ندا بانو
سلام .بهههه چ تحولات خوب و عالیی
من هم اینستا دارم هم وبلاگ .وبلاگ روزمرگی ها و درد و دلامو مینویسم.اینستا قسمت کوچیکی از زندگینو ب تصویر میکشم ...
تو وبلاگم راحت ترم 

سلام عزیزم :))))
عجب.. باید بیشتر بهش فکر کنم :)

۰۸ خرداد ۱۲:۵۴ الوچه بانوو
سلام عزیز دلم
هرکس میتونه قهرمان زندگیه خودش باشه 
من دیشب به دوستمم میگفتم خیلی جاها کم اوردم از ظلمایی ک بهم شد اما هیچوقت نا امید نشدم تا امروز رسیدم ب جایی ک وقتی ب پشتم نگاه میکتم به هرچی ک ارزو شو داشتم رسیدم هرکسی میتونه برسه ب شرطی ک هدفش براش مهم باشه خیلی خوشحالم ک کنارک دوستی دارم ک از این جنس مثل تو ک امید گرفتن زندگیش بهم انرژی میده💓

سلام جانم..
صد در صد :)
آفرین به تو.. تحسینت میکنم عزیزم :)

ممنون از مهربونیت :*

۰۸ خرداد ۱۴:۴۳ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
زنده باد بلاگر کبیر
زنده باد بلاگر کبیر
( مثل این فیلم کره ای ها بخون خخخ)

یه عااااالمه انرژیه مثبت،بدرقه ی راهت مادرجان

با اینستا هم موافقییییییم “ψ(`∇´)ψ

دیووونه :)

ممنون عزیزم :)

خدا رو شکر :)

سلااااام 
چقد خوشحالم که انقد تغییر مثبت داشتی 
بابا دست راستت رو سر بنده 

اینستا نه لدفن :-\ من ندارمش عاخه :-\

سلام..
ممنونم ازت میترا جان :)

چیزی اونجا نمیذارم که اینجا نذارم قصدم مخاطب قرار دادن آدمای بیشتره :)

هوم :))
با فکرتم بددددد موآفقم . البته‍ یه پیج واسه بروبچ بیانی :)

:)
مرسی از موافقتت.. خوب اگه قرار باشه یه صحبتی فقط با بچه های بیانی بکنم همینجا میگم دیگه :/

۰۸ خرداد ۲۲:۲۹ کودکی از دیار بیماری
هوم ^_^

:)

۰۸ خرداد ۲۲:۳۱ جوجو کوچولو
بلاگر؟ قربونت برم؟ ناناحت شدی؟ ببخشی :(
قصدم همچین چیزی نبود :((
بخدا فشار امتحانام زیاده فقط مجبورم بیام یه نگاه به همه بندازم و بگم به همه که به یادشون هستم و بی معرفت نیستم :(
ببخشید

ناراحت شده بودم .
کامنتت رو که خوندم دیگه نیستم :)
ممنون که اومدی تا بهم بگی من اشتباه کردم و منظورت اصلا اون نبوده .

۰۸ خرداد ۲۲:۴۰ جوجو کوچولو
راستش خیلی خیلی خیلی ناراحت شدم که ناراحت شدی و 55 دور پستتو زیر و رو کردم :| 
خب راستش. هدفی ندارم من که بخوام تو خودم تغیری ایجاد کنم. ینی کلا ترجیه میدم سریع تر تموم شه این لعنتی کثافت
ببخشید بی ادبم ولی واقعا دلم خیلی پره.
میدونی شاید برات جالب باشه که حتی بار اول هم خوندم. ولی همیشه همیشه همیشه به این فکر میکنم تا کی میخوای این انرژی منفی خودتو به همه و همه و همه تو فضای مجازی انتقال بدی! اگه من اینجا گریه میکنم برای اینه که تو دنیای واقعی واقعا گریه کردنم کمه به نسبت حجم چیزی که دارم تحمل میکنم. 
و خب الان تصمیم من این شد که اینجا هم همه چیز تموم شه
عزیزکم
خیلی خوشحالم که حالت داره بهتر و بهتر میشه و امیدوارم همیشه و همیشه و همیشه به خودت ببالی و افتخار کنی و همه بهت افتخار کنن
و دعا کن این زندگی من به آخرش برسه
چون خودم به آخرش میخوام برسونم و نمیشه دارم کلافه میشم. از انداختم خودم زیر این ماشین و اون ماشین خسته شدم

دیوونه ..
میفهمم چی میگی مهبان عزیزم هرچند که برام ملموس نیست احوالت..
من دعا میکنم اول خدا بهت یه عقل درست حسابی بده که از این حرفای خط آخری نزنی دیگه بعدشم دلت رو شاد شاد شاد کنه. برای همیشه :)

۰۸ خرداد ۲۲:۴۰ جوجو کوچولو
اینستا هم نزن .

:/

آخه میدونی مشکل چیه؟ مشکل اینه که به ما گفتن تمام سعیتونو بکنین که بهترین رشته قبول شین ، حالا بعد که قبول شدین همه چی حله و نیازی به تلاش نیس و راه همواره ... بخاطر همین اکثر دانشجوهامون بی سوادن ... اگه یکم تو دانشگاه سخت گیری باشه هم ارزش مدرک بالاتر میشه و هم نیروهای باسواد تربیت میشه ... درباره اینستام به نظرم وبلاگ جو صمیمی تری داره :)

هوم متوجه هستم چی میگی.. باز به نظرم خیلی چیزای غلط بهمون گفته شده.. دیگه هرکس باید اون چیزها رو با منطق خودش بسنجه و عمل کنه..
اگه اینطور باشه نباید هیچ دانشجوی خوبی داشته باشیم تو کشورمون در حالی که داریم :)
ممنون از نظرت..

سلام عزیزدلم.صبحت بخیر.
خوبی خانومی؟
اهوم میخونم کامنتای نسیم رو.حرفاش واقعا خوبه....
یه وقتایی آدما به یه کسی نیاز داره تا آدمو به خودش بیاره...

در مورد ایستا هم هم پیج بزنی حتمادنبالت خواهم کرد عزیزم..تو هرکاری کنی من موافقم.اما خواهشا وبلاگو به خاطر اینستا نبند.اینجا احساسات ملموس ترن..

در مورد عقد هم که اصلا نمیدونم چی بگم...نمیدونی چقدر فکر و خیال دارم من..دارم از استرس میمیرم.کاش این هفته زودتر تموم شه بره راحت شیم...
نه بابا سوسکه از پشت بوم اومده بود احتمالا...دیگه نیست تو خونه.نترسون منو.خخخ.
برام دعا کن.
میبوسمت.

سلام گلم :)
قربونت :*
اوهوم :)

نه من هرگز وبلاگو دیگه بخاطر هیچ چیز نمیبندم :)

ایشالا همین بشه که میگی.. زود تموم شه بره :)
رو پشت بوم مگه منبع سوسکه :/ حالا دسته جمعی که بهت حمله کردن با خودت میگی کاش دارو ریخته بودم :دی

بلاگر
من نمیگم کسی رو خوشحال کنی ها
اصلا به فکر خوشحال کردن دیگران نباش
کمک کن به کسایی که واقعا به کمکت احتیاج دارن

راستی وقتی قبل از عید یه پست گذاشتی و توش اسم من رو هم آوردی خیلی دوست داشتم برات یه کامنت بذارم ولی نرسیدم پستت رو هم تو عید بود خونده بودم بعدش هم دیگه فایده نداشت
الان که باز اشاره کردی بذار بگم اتفاقا این تو هستی که به من حس خوب مفید بودن رو دادی و یه باری از روی دوشم برداشتی از عذاب وجدانی که دارم از تو خونه موندن و کار نکردن و به مردم کمک نکردن
البته برنامه زیاد دارم منتظرم پسرکم یه ذره دیگه بزرگ بشه ولی خب فعلا تو خونه هستم و از پشت مانیتور فقط میتونم کامنت بذارم
خدا رو شکر که کامنت هام به درد تو خورد

آهان متوجه شدم عزیزم :)

وای تو عزیز منی.. تو برای هیچکس هم کامنت نذاری یه آدم تمام عیاری.. مادر نامبر وان بودن خودش اول از همه چیزه :)

وای باگر عاشق پستاتم اصن وقتی میخونمشون مو به تنم سیخ میشه خخ 
خیلی حرفای تاثیرگذاری میزنی
( ادم را به فکر وا میدارید)
منم بهت افتخار میکنم تغییراتت قابل ستایشه
باشد که ما نیز رستگار شویم

ای جونم :)
ادبیاتت تو حلقم :))

ممنون عزیزم.

آمین ^_^

۰۹ خرداد ۱۲:۵۹ εℓï -`ღ´- εɓï
سلام عزیزم

نمیدونم چرا پستات یه نیرو به ادم میده...اما نمیدونم چرا نمیتونم منم یه تکونی به خودم بدم؟؟؟

از کجا شروع کنم؟

خیلی حال میکنم هر روز پر انرژی تر میشی ماشالله....

ان شاءالله که همسرتم همراهت بشه...

من خیلی ضعیفم خیلی...زودی میشکنم...اعتماد به نفسم که صفر ماشالله:(

اگه کتابی یا سایت و متنی داری بهم بده خو؟؟؟پلیـز :(

اینستا خوبه اما نه همه پیجا که واسه خودنماییه...مطمئنم پیج تو پربار میشه...میخواسم ایدیتو بپرسم :)

سلام به روی ماه خوشگلت :)

لابد تو هم دست خودت نیست :دی
از شناختن نقطه ضعف هات و اعتراف بهشون تو خلوت خودت :) همین که قبول کنی فلان خصلتم یه ضعف بزرگه خیلی عالی میشه.. کم کم از پسشون برمیای اینجوری :)

آمین :)

ضعیف/شکننده/بی اعتماد به نفس.. دقیقا داری صفات قبلی منو میگی هاااااااااا

من سایت گیس گلابتون و چی نپوشیم رو خیلی دوست دارم..  خیلی به اعتماد به نفسم کمک کردن :)

قربونت :*

برای وب هنوز درست نکردم جانم..

سلام بلاگرجون
حرفات فوق العاده است اون عکس ونوشته ی قبلش که معرکه است
راس میگی مابایدقدرخودمونوبدونیموازخودمون تشکرکنیم این حرفم که گفتی وقتی یکی میگه دست خودم نیس یعنی خیلیم بدم نمیادخیلللی قشنگ بود
دعاکن بتونیم بشون عمل کنیم
من خودم یکم دارم منفی نگرجزی بین میشم اتفاقای این چن وقته برام افتاده که باعث شده اعتمادبه نفس بیاد پایین کلی چیزدیگه
دعاکن بتونم ازبین ببرمشونو خوب بشم
راسی ازاینهمه به فکرمردم بودن خیلی خوشحالم قشنگ بات حال کردم خیلی خوبه انقدمهربونو بخشنده ای که حاضری این مطالب خوبوبه اشتراک بذاری
ودراخردارم به قشنگ بودن شازده کوچلوپی میبرم
توزبان بچگی وطنزداره خیلی حقایقومیگه
بابت پستتم ممنون خیلی خوب بود
درمورداینستاام اگه قول میدی مطالبت عینش اینجاباشه خوبه یعنی دایره خوانندهات خیلی بیشترمیشه ولی اگه بیشتراونجافعالیت کنی بات قهریمونمیذاریم بریم
کچلم خودتی
خب دلمون برات تنگ میشه بری اونم اینهمه پست های پرانرژیا دیگه نبینیم دلم میگره دیگه
بازم ممنون
روزت خوش

سلام عزیزم :)
خدا رو شکر یکی به اون عکس اشاره کرد :)
آمین عزیزم.
عزیزم.. معلومه که میتونی. همین که به این ضعفت شناخت پیدا کردی نصف راهو رفتی:)
ممنونم که انقدر بهم محبت داری :)
هووم خوشحالم که میشنوم خوشت اومد :)

بله بله قول قول ^_^

فدات :*

اینستا همه چیز خوشگله ...ادم هایی شاد اما وبلاگ زندگی است ..غم و شادی ..
رسیدن به ثبات ..خیلی خوبه ..خیلی خوبه ..
همه چیز همیشه دست خود ادم نیست اما خیلی چیزها دست خود ادمه ..این انکا رناپذیر است 

درسته هیچی وبلاگ نمیشه :)

خیلی :))

همه چیز نه .. مسلما نه.. اما تنها یه چیزایی مثل خانواده قیافه اینا.. که من معتقدم شرایطی که همینا به وجود میارن اگه باعث عذاب و ناراحتیمون میشه باز کوتاهی از خودمونه :)

۰۹ خرداد ۱۵:۱۹ نارینم :)
موافقم :) 

مرسی :)

۰۹ خرداد ۲۲:۲۰ من یک معشوقه هستم ...
سلاااام 
وای من چرا این پست رو نخونده بودم؟؟؟؟الان که دیدم پریروز این پستو گذاشتی و من نخوندم تعجب کردم چون همیشه توی وبلاگ های به روز شده که میبینمت
عین جت میپرم اینجا.
وای خداروشکر این پست رو از دست ندادم....
بلاگر خیلی خوشحال میشم تا نیبینم هنوز کسایی هستن که دنبال خودشناسی و خدا شناسی هستن تا اینکه همش به رفتارای بقیه و ملرای بقیه فکر کنن ...این روزا خیلی کم دیدم کسایی رو که یکم از خودشون بگن ...بشینن و به خودشون و خصوصیات خودشون فکر کنن....همش همه تو فکر بقیه و اطرافیان و دوستاشون هستن همش دنبال نقد کردن بقیه هستن
ریا نباشه منم خیلی وقتا با خودم خلوت میکنم و با هودم حرف میزنم و فقط به خودم و رفتارهای خودم فکر میکنم ....از استادم یاد گزفتن توی هر ررفتاری که هرکسی با من میکنه من و رفتار من نقش داره ...پس به جای عوض کردن دنیا و ادماش اول باید خودمونو عوض کنیم   .
منم دارم اروم اروم روی خودم کار میکنم ....
به نظر من همه میتونن تنبل و بی مسئولیت و گستاخ و طلبکار و بداخلاق باشن  . ...هنر اینه ادم خودش و استعداد هاشو بشناسه هنر اینه که تلاش کنه و به قول تو بدون سختی زندگی کردن و بدون تلاش برای ساختن ؛ اون زندگی پشیزی ارزش نداره.
وای چقدر حرف زدم ^_^

سلاااام :)))
جن ! بسم الله :)) :دی
میدونی ؟ نقد کردن بقیه آسون تره و البته خوب لذتی که توش هست تو نگاه به خود نیست :دی منم خیلی دوست دارم :))  اما خوب وقتی آدم خودشو ببینه و بشناسه و بهتر کنه آرامشی داره که تو چیز دیگه نیست :)

ایول :) کار خوبی میکنی و من برات آرزوی موفقیت میکنم عزیزم:)

متوجه نشدم یه کم.. منظورت اینه اشکال نداره آدم مثلا کستاخ و بد باشه همین که استعدادهاشو پیدا کنه خوبه؟؟؟

قربونت خیلی عالی بود :)

سلام دوست عزیز

من یکی از خواننده های وبلاگ آوا هستم

از نظراتی که اونجا میذاری از طرز تفکرت خوشم اومد و برای همین وبلاگ شما رو پیدا کردم

البته خودم وبلاگ ندارم ولی بعضی از وبلاگها رو دنبال می کنم

از شخصیتهای محکمی مثل شخصیت شما و آوا که مدام در حال تلنگر زدن به خودتون هستید و در جهت پیشرفت با تغییر خودتون قدم برمی دارید خوشم میاد البته خودمم تقریبا سعی می کنم این مدلی باشم


چند تا از پستهات رو خوندم شاید نتونستم درست مطالب رو بفهمم ولی سوالی برام پیش اومد

چرا انقدر نگران استفاده همسرت از گوشی هستی؟خوب خیلی از مردها همینجورین

اطرافمو که نگاه می کنم برادرم و خیلی از مردها حتی تا حدی همسرم هم این خصوصیت رو داره


بلاگر عزیز گیلان و مازندران بهشت ایران هستند ما هم در استان همجوار گیلان ساکن هستیم هرزگاهی آستارا و تالش رو سر می زنیم یعنی هیچ چیزی از زیبایی های طبیعت نیست که توی این شهر ها نباشه


دو هفته پیش که اونجا بودیم به همسرم می گفتم احساس می کنم این گاوهایی که توی جنگل ساحل گیسوم آزادانه قدم میزنن و رفت و آمد میکنن از خوشبخت ترین حیوانات کره زمین هستند.


راستی اون عکسی که گذاشته بودی و توش یه رودخانه بود مربوط به کدام شهر هست؟


برا آرزوی روزهای خوش دارم

سلام عزیزم..
بله اسمت رو بارها دیدم :)
خوش اومدی :)
ممنون از لطفی که به من داری :)

هوم.. همسرم از گوشی استفاده نمیکنه.. معتاد گوشیشه :/ و اینه که منو نگران کرده جانم :)

ای جانم همیشه به سفرهای اینجوری :)

عزیزم اون عکس برای کوههای سمت پونل هست :)

من هم برای تو :*

خبر از خود خوب بی وفات نیست ـا !!
بیا بنویس دیگه دخترک !:*

ای جونم..
در به درم کرده این نت دیگه :/
یه کمی هم تو خونه سرم شلوغ بود دیر شارژ کردم :)

خوبه که معترف  به بدیهامون باشیم در صورتیکه به دنبال درست کردنش هم باشیم...شده حتی ذره ای....

بلاگ خوبی هایی داره...اینستا هم خوبی های خودشو....البته که هیچکدوم جای دیگری رو نمیگیرن...اینستا بیشتر با عکساش حرف میزنه....وبلاگ با نوشته هاش...

سلام دوستم...
برای ماه مبارک رمضان ختم قرآن جمعی گذاشتم وبلاگم....اگه دوست دارین همراهمون باشین یه سر به وبلاگم بزنین و پست ثابت رو با دقت بخونین و بهم زودتر خبر بدین تا پر نشده...پیشاپیش ممنون میشم از حضورتون....

بله واقعا خوبه :)
بله عزیز حق با شماست :)

سلام به روی ماهت :)
چه کار خوبی کردی..
من میخوام خودم تنها ختم کنم عزیزم :)

۱۰ خرداد ۱۵:۱۸ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
ببینم تو چرا پست نمیزاری؟؟؟!!!!

امان از نت دیگه :/

سلام بلاگر عزیزم.خیلی خوشحالم که میگی به ثبات رسیدی و از خدا پایداریشو واست میخوام.خوبه که واقع بینی..خیییییلی خوبه..آدم وقتی واقع بین باشه چیزی زمینش نمیزنه.با مشکلات میتونه راحت دست و پنجه نرم کنه...واقعا لذت میبرم از راهی که میری
مرسی که خیلی وقتا راهنماییم میکنی دوست گلم..
اینستا خوبه به نظرم.ولی خب احساس میکنم توام مث منی که افراط نمیکنی توی اینجور چیزا.منم اینستا دارم ولی فقط روزی یه بار بهش سر میزنم.البته اوایل طبیعیه که جوگیر باشی ولی بعد 1هفته عادی میشی .
دوست دارم خیلی خوبی ^_^

سلام جانم ممنون از لطفت :)
تو عزیز دلمی.. انقدر باهوشی که همیشه با یه حرف کوچک منظور آدم رو تا آخرش میگیری و تلاشتو میکنی.. تو از آدمایی هستی که من تحسینشون میکنم.. اگه اون جریانت واقعا حل شه خیلی خوشحال میشم :)

آره افراط نمیکنم.. پیجای بیخود رو هم نمیخونم..

جونم فدات :*

۱۰ خرداد ۲۲:۲۳ جوجو کوچولو
خدارا بسیار بسیار بسیار شاکرم که دیگه ناراحت نیستی :(

ماااچ موووچ

نههه منظورم این نبود که همه تنبل و بی مسئولیت و .. باشن
میگم یعنی این چیزا زحمتی نداره و نیاز به خودساختگی نداره و از هرکسی برمیاد و پس چیز خوبی نیست هنر اینه که ادم تلاش کنه و خودشو بسازه

مرسی که روشنم کردی..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان