آش و لاش نوشت :/

سلام!

یکشنبه صبح که رفتم دندون پزشکی همش این احساس رو داشتم قراره آش و لاش بشم اونجا.

خصوصا آوا با اون جراحی دندون سخت و دردناکش جلو چشمم بود و هر لحظه من بی قرار تر میشدم.

وقتی صدا زدن خانم فلانی بیا برای بیحسی اصلا همون لحظه پاهام بی حس شد..

حس بچه ای که میدونه مامان فلان کار بدشو فهمیده و قراره کتک سختی بخوره.

حس زندانی که میان بهش میگن صبح اعدامه.

حس مرغی که آخرین جرعه آبو میدن بهش و چاقو میذارن بیخ گلوش که پخ پخش کنن.

حس معتادی که مامورای کمپ میریزن تو خونش از نا کجا تا ببرنش..

و همه ی احساسات بد و منفی دنیا که میگفت دیگه اینجا آخرشه.. دیگه راه پس و پیش نداری...


سلام میدم به دکترم که یه دخملیه نهایتا سه سال از خودم بزرگتر یا حداقل به قیافش نمیاد بزرگتر از اون سن باشه.

مهربونیش بهم ثابت شده اما تو دلم میگم امروز قراره چه گیس ها که از هم بکشیم..

با تو تا آمپول بی حسی منتظره تا من تسلیم بشم بالاخره..

صداش تو مطب میپیچه یهو که منشی جان بیا ببین خانم فلانی امروز چقدرم خوشگل شده!!!

آمپولا رو میزنه و قول میده اگه اذیتش نکنم بیست دقیقه ای دندونمو دربیاره.

با خودم میگم اگه اذیتش کنم چی؟؟

بار دوم که صدام میکنه باید برم که دیگه پخ پخ بشم :((

دراز میکشم.. اونهمه وسیله رو که میبینم برای من چیدن قلبم گرومپ گرومپ میزنه..

دکتر در حالی که داره دستکشاشو میپوشه و آماده سلاخی میشه میگه خووووب خانم فلانی که امروز خوشگل شده.. قراره با ما همکاری کنه..

اصلا هم نمیترسه :)  با اون فکی که تا حالا اونقدر بی حس نبوده گفتم : خوووب قراره خانم دکتر الان سر منو ببره بذاره رو سینم بعد میگه من نمیترسم..

غش غش خندید و باز چندتا توصیه کرد..

اشکام گلوله شده بود گوشه ی چشمام یهو گفت گریه نکنیاااااا...  منم گریه نکردم.. تیغ رو که زد مزه ی خونو حس کردم.. اشاره کردم.دست از کار کشید گفتم خون.. گفت ترس نداره که خونه دیگه.. گفتم ترس نداره اما تو گلومه.ناخوشاینده.منشی با ساکشن وایساد بالا سرم که خون ها رو جمع کنه..

شروع کرد کشیدن دندونم. دردم میگرفت.. آی میگفتم.. بلند.. دست کشید گفت خیلی درد داری؟ گفتم نه خیلی اما دارم.

گفت میتونم برش لثه رو عمیق تر کنم اما برا خوب شدنش سختیت بیشتر میشه یا میتونم همینو برات درارم..

گفتم تحمل میکنم پس. هر چند که مطمئن نبودم. :((

حالم خوب نبود گفت سریع روسریتو باز کن موهاتو آزاد کن..

موهامو ریختم و بخاطر این پیشنهادش میخواستم پاشم ببوسمش.. موهام خیس بود و جلو باد کولر حس خوبی بهم میداد..

تو فکر موهام بودم.شروع کرد کشیدن.. آی گفتم. دو دقیقه نشد که دندونم دستش بود و بهم نشونش داد..

تو دلم بهش یه آفرین گفتم.

برای بخیه هم کولی بازی درنیاوردم..

خودش که خوشحال و خندون بود منم از کارش راضی..

وقتی بلند میشدم روسریمو سر کنم باز میگفت خوووب امروزم که خوشگل شده بودی :))) و من حس بچه ای رو داشتم که یه ساعت برای یه آمپول عر زده بعد که میخوابه و داره جیغ و داد میکنه بهش میگن تموم شد پاشو و ناباورانه به سرنگ خالی نگاه میکنه ...


تازه قسمت قشنگ قشنگش اینجا بود که اول منشی ازم 250 گرفته بود.. اما کار که تموم شد دکتر گفت بیرون باش منشی بیاد اضافه ی پول رو بهت بده.. و در کمال ناباوری 100 تومن بهم پس داد . گفت دکتر گفته در همین حد بود پولش.دندونت راحت درومد خودتم همکاری کردی :)


خوب درد که دارم این دو روز .اما راضی ام.. وقتی ژلوفن میخورم قابل تحمل میشه :)

الان شجاعت اینو پیدا کردم برم اون دو تا نهفته ی بعدی رو هم جراحی کنم..

کارم که با دندونام تموم بشه میخوام برای دکترم کوکی درست کنم و به پاس صبوری که برای اداهای من خرج داد براش ببرم ^_^

دیشب با همین احوالاتم شوهرم که رفت بیرون خرید کنه پاشدم سوپمو بار گذاشتم که معرکه شد و یه کیک هم برای همسر پختم که از اونم بخاطر زحمتاش تشکر کنم..

همینا دیگه..  نهار امروزمم سوپه و باید فکری برای شامم بکنم..

اگه به استقبال ماه رمضون رفتید روزه تون قبول باشه و روزتون خوش عزیزان :)


+ بعضی کارها مردانه است

  باید قبول کرد

  مثلِ....

  دوست داشتن یک زن!

۱۷ خرداد ۱۱:۲۳ ♠Mãh§â♣ ...
وایی من خیلی از دندون کشیدن میترسمممم...

اگه یه دندون کشیدن ساده است که نترس..  اگه جراحیه بازم اونقدر ترس نداشت به نظرم.. من کلا از محیط دندون پزشکی از بچگی ترس دارم وگرنه واقعیت اینه خیلی هم وحشتناک نیست ..

لوس خانوم ناز بشی شما :*
ایشالا که طوری نمیشه و بقیه رو ام با خیال راحت فرت میکنی ^-^

^_^
آمین ممنون ریحان جان :)

۱۷ خرداد ۱۲:۳۵ ♠Mãh§â♣ ...
اگه دندون نهفته باشه باید جراحی شه؟

بله عزیزم نهفته منظورم دندونی نیست که زیر لثه است و بالاخره درمیاد .
عکس که بگیری مشخص میشه اون دندون معمولی نیس و کج رشد کرده برا همین حتی اگه نوکشم بیرون بزنه باز بخش اعظمش زیر لثه ات میمونه :)

یاد این بچه هایی افتادم ک دکتر و پدرو مادرو و کله درمونگاه بسیج میشن تا به این بچه وعده وعید بدن تا راضی شه آمپول بزنه 

چتری هات ک خراب نشدن احیانا؟ :دی

من خودم تو همون حال و هوا بودم :))

کوفت نگیری.. برا بیرون رفتن چتری نمیریزم...

۱۷ خرداد ۱۳:۲۰ دختر ـــَ ک
یعنی راجع به رابطه دونفرتون میخواستی بنویسی انقدر رمانتیک نمینوشتی که این پست دردناکو به این صورت نوشتی
اصلا من قشنگ تجسم میکردم تو موهات باز شده توی باد میرقصه پلکاتو با ناز بازو بسته میکنی دکترتم خم شده داره بیلو کلنگو میکنه تو حلقت که یه دندون دربیاره:دیییی

خخخ واقعا :)) خودم موقع نوشتن به این فکر کردم چقدر احساسی شده ^_^
 دیوووونه :)))

یعنی انقد راحت جراحی کردی؟خوشبحالت 
منم دو تا دندون عقل پایینم جراحی لازمن 
کاش مثل تو بی دردسر تموم بشه

نمیگم راحت میگم اونقدری که میترسیدم نبود..
برای کشیدن دندونش درد کشیدم اما اندازه ای که فکر کنم میتونستم آی و اوی هم نکنم.

ایشالا عزیزم:)

سلام

مهارت دندانپزشک در مورد کشیدن و جراحی دندان خیلی مهم هست

من پیش یه دکتری میرفتم کرج دندون عقلمو البته از اون نوعی که نصفش بیرونه و کج و کوله است، در عرض 7 الی 8 دقیقه میذاشت کف دستم. در حین کار هم هیچ حس بدی نداشتم ولی کسی رو دیدم که دندانپزشکش انقدر بد درآورده دندونشو که بدبخت غش کرده افتاده آب ریختن صورتش تا به هوش بیاد


راستی نمیدونستم نظرت رو همون دو قلو هاست وگرنه یه مقدار کمتر از قیافشون بد می گفتم خخخخخخ


خودم دیشب رفته بودم مغازه لوازم خانگی بعدا دوباره یخچالها رو هم دید زدم احساس کردم یخچالهای ساید جاشون کم هست و دو قلوها جای بیشتری دارن 

ال جی ها رو که نگاه میکردم به نظرم اومد دو قلو سفیدهاش بدک نیستن ولی دوقلو نقره ای هاش باز هم همون حسی که برات گفتمو بهم ارائه می داد


فکر کنم خریدشون منطقی تر از ساید باشه آدم یه نفس راحت میکشه از اینکه هر چیزی رو که بخواد میتونه جا بده توی یخچال


فقط میمونه بحث کلاس ساید 

راستی از فروشنده پرسیدم چرا ساید 6 میلیون از دوقلو گرون تره گفت امکانات و کیفیتش فرق داره مثلا یخ ساز اینا داره 

واقعا 6 میلیون پول برای یه یخ ساز و یه در اضافه که توش نوشیدنی بذاره آدم 


کمی غیر منطقی به نظر میاد

موفق باشی در تصمیم گیری

سلام عزیز.

واقعا همینطوره..
وای خدا نصیب نکنه اونجوری..
کلا کاخ آرزوهامو خراب کردی راحت باش.. چون من بخوام بگیرم اتفاقا سیلور میخرم.لباسشوییم سیلوره.
وا باورم نمیشه عجباااا
قربونت عزیزم

چرا پست قبلی باز نمیشه؟
عایا میدونستی طنز دندان پزشکی خودش یه ژانرِ تو نویسندگی. 

جدی؟؟ نه نمیدونستم.. چه باحال :)

۱۷ خرداد ۱۴:۳۰ یا فاطمة الزهراء
امیدوارم کردی :)) 
ولی من 4 تا دندونم باید جراحی شه چون فک پایینم کوچیکه بالایی ها هم کجه :/
یه دو نه ام پر کردنی دارم دندون بغلی دندون عقلم خراب شده :| 

منم این یه دونه از سه تایی بود که باس جراحی بشن.

برو زودتر قالشونو بکن

۱۷ خرداد ۱۴:۳۸ الوچه بانو

انگار داشتم داستان دراکولا ها رو میخوندم :))))))

کچل :/

راستی یادم رفت بگم چتری خیلی خوبه دوست چون موهام لخته احتیاجی به اتو اینا نیست سو سو :)))))))))))))

کوکی :/

چتری به کوکی در :/

دیوونه..


آقا من هیچوقت به موی لخت غبطه نمیخورم.. زلف باس حلقه حلقه بریزه رو شونه ی آدم موجش جیگر آدمو حال بیاره.اما برای چتره خوب موی لخت مناسبه دیگه..

۱۷ خرداد ۱۵:۲۷ من یک معشوقه هستم ...
سلام ؛))
اخرین باری که رفتم دندون پزشکی شال ها پیش برای چکاپ و جرم گیری بود...قبلیشم برمیگرده به دوران دبستان.
اما خب منم فکر نکنم بتونم از دندون عقلام فرار کنم...
بالایی ها که دراومدن کامل فکر کنم
....دوتا پایینی یه کوچولو ازش زده بیرون و فکر کنم نهفته ان
ولی خب معمولی ام و درد ندارم لثمم ورم نکرده
عایا جراحیشون بر من هم واجبه؟
درد داشتی که رفتی؟ ؛) یا فقط چون توی عکسبرداری مشخص شدنهفته هستن؟
اقا چه دکتر خوبی ^_^ چقدر باهم راحت و صمیمی بودید.من ابدا نمیتونم با قشر دندانپزشک هیچگونه صمیمیت و تعاملی ایجاد کنم  خیلی خشنن :|

وای خوش به سعادتت دختر..

ببین من اولی که کندم کاملا سالم بود نهفته هم نبود اما بهتره دندون عقل کشیده بشه زودتر. به مرور زمان برای جا باز کردن جای بقیه دندونا رو تنگ میکنه.خواهرم یکی از دندون جلویی هاش از وسط شکست چند وقت پیش دکتر گفت بخاطر فشار دندون عقلت بوده.. تازه چون مسواک خوب بهش نمیرسه میشه هامل پوسیدگی دندونهای کناریش. خلاصه برو قالشونو بکن عزیزم.
من درد نداشتم رو خودش اما دندون های کناریش درد داشت یه کم.ضمن اینکه نمیخوام تو دوران بارداری دندون مشکوک داشته باشم اذیت شم.

چه دکتر عشقی :)))
خدایی دندون پزشکی خیلی بدجوره..آدم دردش هم نیاد باز یه حس بدی داره..

خیلی..


اوهوم.. تو بگو اصلا یه پر کردن سطحی..

سلام بلاگر قهرمان😆
ریا نشه من روزم ولی دندونم درد میکنه😢
22همین ماه نوبت دندونپزشکی دارم ولی عایا روزم باطل میشه اگه برم؟؟؟خوش بحالت یه دندونت کارش تموم شد

سلام جانم..

عه قبول باشه. 
آره دیگه باطل میشه تازه هیچوقت نباید شکم خالی بری دندون پزشکی. اون روز نگیر قضاشو بعدا بگیر

۱۷ خرداد ۱۷:۰۵ آوو کادو
عجب کمدی نوستالژیک و کلاسیکی بود! ;-))

:)

این کمدیا احساس واقعیم بود :)

به اون جمله کاخ آرزوها کلی خندیدم

خوب وقتی لباسشوییت سیلور هست یخچالتم باید باشه
مبارکت باشه

من هم یخچال سیلور بیشتر دوست دارم به جز همین ال جی ها که گفتم اتفاقا سیلورش یه مبلغی هم گرونتر بود معلومه طرفداراش بیشترن خلاصه که غصه نخور خیلیها سلیقشون مشابه شما هست

من هم سال دیگه خدا بخواد میخرم تا اون وقت همه فروشنده های شهرمون رو کچل می کنم تا تصمیم بگیرم
فکر کن آخرشم برم از همین دوقلوها سیلور بگیرم خخخخخخ

:))

قربونت :) تعارف نکن چیزی خواستی بگو :)

آره سیلور گرون تره.. حالا این مشکی ها رو کجای دلم بذارم چقدر بدم میاد آدم یخچالش مشکی باشه :/

از همین الان برای فروشنده های شهرتون صبر آرزو میکنم :دی
خخخ مبارکه پیشاپیش :)

۱۷ خرداد ۱۹:۱۱ زینـب خــآنم
منم تا وقتی اومدم بترسم ُ غــش کنم دیدم دندونم توی دستشه !!
البته خب خیلی ب تبحر دندون پزشکتم ربط داره دیگ ، واسه اون درد هم پیش همین رفته بودی ؟
ولی چقــــد با شرح جزئیات نوشته بودی  : $$

وای چه خوب :)
 نه برای درد نرفته بودم.. یه دندون داشتم دو بار پر کرده بودم درد داشت برای اون برام عکس کلی نوشتن.. تو عکس گفتن سه تا نهفته دارم.دیگه این که نوکش بیرون زده بود رفتم جراحیشو انجام دادم.. فک بالاییم درد میکنه نه در حدی که آدم براش بره دکتر.

آره دیگه خواستم ملموس باشه :)

۱۷ خرداد ۲۱:۰۴ حسین مداحی
سلام علیکم.
وبلاگ جدیدمون رو تازه افتتاح کردیم. اگر سر بزنید و مطالعه کنید مطالب رو خوشحال میشیم. ممنون

سلام به شما :)
 بو بابا لنگ دراز دیدم لینک وبتون رو .. موفق باشید

ای جانم... قشنگ دردتو حس کردم :((((

4سال قبل دندون عقلم عفونت داشت ی چند روزی انتی بیوتیک خوردم تا ورمش خوابید بعد دیگه دردش اذیت میکرد رفتم ک دکتر جراحی کنه...
عزیز بی حس نشد فک کن تیغ و کشید ب لثه م فهمیدم فقط اشک از چشام اومد پایین...

الهی الان خوب باشی و درد نداشته باشی...

+در مورد یخچال پست قبل هم ساید ک واقعا جاش کمه فقط قشنگی داره بنظر من ال جی یا سامسونگ از این پهناش خیلی بهتره ک فریزشون هم بالاست...فوق العاده جا داره هم عمق داره هم پهنا هم شیکه

:))

یا پیغمبر!!! من و یکی از خواهرامم بدنمون دیر بی حس میشه.. متاسفانه تا آدم یه جا که نباید درد رو تجربه نکنه نمیفهمه.. منم تو دندون پزشکی فهمیدم بدنم دیر بی حس میشه.. اگه گفتی خواهرم کجا فهمید؟؟؟  تو اتاق سزارین :(((

درد دارم.. الان دو تا ژلوفن خوردم اما وقتی قرص اثر میکنه خوبم :)

یخچال پهن دوست ندارم.. ساید هم یکی دیدم سایزش سی و دو بود فکر کنم مناسب بود :)

۱۸ خرداد ۱۲:۰۴ εℓï -`ღ´- εɓï
رممزتو عوض کردی؟؟؟
پست قبلو نتونسم باز کنم :(((

نه عزیز.. رمز نداره دیگه.

۱۸ خرداد ۱۷:۴۱ جوجو کوچولو
الان دندونت بهتره گلم ؟
ژلوفن برای معده خیلی بده سعی کن کمتر بخوری

نه نمیدونم چشم زدم خودمو که به خیر گذشت جراحی؟؟

درد میکنه پس چی بخورم آخه..

۱۸ خرداد ۱۷:۵۷ جوجو کوچولو
نه اگه خیلی درد میکنه که زجر نده خودتو فقط گفتم سعی کنی کمتر بخوری 

آره دردش کلافم کرده.. کاش زودتر خوب شه اینجوری فردا هم نمیتونم روزه بگیرم که :(

شاید باورت نشه اما رمز داشت....هرچقدرم رمز میزدم نمیاورد...
نکنه یکی رمز بلاگتو داره:-\ 

نه بگم یبار بازش کردما..چندین بار باز کردم بَک زدم...:-\ 

باشه ممنون:-* 

باورم میشه بابا :))) اولش بدون رمز بود بعد من یه رمز جدید گذاشتم دیدم تو نخوندی برداشتم رمز رو :)
جنایی نکن موضوعو :)))


قربونت بشم :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان