درد نوشت :/

سلام دوستای خوب..

بالاخره بادیگارد رو دیدم :)

خیلی خوب بود.

ده دقیقه یه ربع آخرش کلی می ارزید..

نمیدونم واقعا یه همچین آدمایی پیدا میشن یعنی؟؟

چقدر من عاشق مریلا زارعی باشم خوبه آخه؟؟؟ انقدر نازنین؟؟ انقدر هنرمند؟؟

دیروز قبل اومدن همسر کلی آرایش پیرایش کردم :)

خونه مرتب بود.

چای به راه بود.

کلید که انداخت منم رفتم جلو در برای استقبال :)

بعد همینجور که من وایساده بودم منتظر دست دادن و روبوسی , ایشون مثل جت غرغر کنان اومدن داخل و اصلا انگار من هویجم >_<

بعد غرغراشون این بود: صبح که داشتم میرفتم قبض گازها روی بُرد بود الان نمیدونم کی همه ی قبضا رو برداشته؟ آخه با قبضای ما چی کار دارن؟

بعدم ما که قبض دوره ی گذشته رو پرداخت کرده بودیم... الان برامون صد و شصت تومن بدهی زده بود.. بعد اینا رو گفت و رفت دم خونه همسایمون بپرسه قبضا رو کی برداشته؟

دو دقیقه بعد که دوباره برگشت البته بدون قبض آروم تر شده بود.منم دم ظرف شویی بودم دیگه..

یه جوری انگار که تازه منو دیده اومد سمتم ^_^

میگم چه عجب! اومدی که انگار نه انگار..

دیگه میگه ببخشید خیلی عصبانی بودم اصلا حواسم نبود..

حالا اینا به کنار جریان اینه الان در به در داره دنبال قبض قبلی میگرده اما من تقریبا مطمئنم وقتی پرداختش کردیم انداختمش دور و الان جرات ندارم بگم بهش که... صد بار گفته ننداز ^_^

تا حالا دوبار رفتم اتاق عمل..

یه جوری شجاعم که پرستارا همش میگن اصلا نمیترسی؟ چندمین بارته؟

از همون اول دارم باهاشون شوخی میکنم و میخندم و میخندونم..

چه اون بار که از کمر بی حس شدم با آمپول چه اون دفعه که بیهوشی کامل داشتم هیچ کولی بازی در نیاوردم..

اما نقطه ضعفم "دندون پزشکیه"

امروز صبح رفتم دندون عقلمو کشیدم.. اما با کلی ادا مدا دیگه...

اولش که اومد بی حسی بزنه گفتم من حالم خوب نیست.. بذار برم یه چیزی بخورم بیام.دارم از ترس میمیرم..

رفتم نون خرمایی خریدم با آبمیوه.خوردم و رفتم..

تا گذاشتم آمپول رو بزنه قبلش کلی نطق کردم که درد نداشته باشه.من دندونم دیر بی حس میشه و اینا.

چند دقیقه بعد که صدام زد تا بکشه اون اهرم رو که گذاشت تا فشار بده داد زدم دستشو گرفتم گفتم تو رو خدا یه بی حسی دیگه بزن..

هی میگفت نمیخواد اما من ولش نکردم که.. آمپول رو زد. باز نشستم تا چند دقیقه بعد دوباره صدام زد.

میخواست بکشه باز کلی حرف زدم تو رو خدا درد نکشماااا

انقدر خانم دکتر باهام حرف زد که آروم شم و بهش اعتماد کنم خدا میدونه.. خدا رو شکر با حوصله بود.. هرکی بود شوتم میکرد بیرون ^_^

هیچی دیگه الان من با یه لپ باد کرده به خاطر گاز استریلی که تو دهنمه دارم پست میذارم و کم کم داره بی حسیم از بین میره و درد شروع میشه  >_<

الان باید گاز رو بردارم برم بستنی بخورم ^_^

عصر هم کلاس دارم و کاش بتونم مثل آدم حرف بزنم :)

هفته ی خوبی داشته باشید عزیزان :*


۲۵ ارديبهشت ۱۴:۱۴ من یک معشوقه هستم ...
من نمیخوام هیچوقت دندون عقلمو بکشم ؛( شده تا اخر عمر باهام باشه من حاضر نیستم کوچکترین دردی دراین مورد بکشم ؛(
وااای منم دسته بندازم خوبه...هی چیزارو میندازم فکر میکنم به درد نمیخورن بعد مدیونی اگه فکر کنی همون فرداش اون برگه نمیشه ناجیه مرگ و زندگی یه نفر ؛))

خوب کشیدنش که درد نداره اون وقت که بی حسیش میره چند ساعت کلافه کننده است.. اما خوب به نتیحه اش فکر کنی می ارزه :)

وااای یعنی من منتظرم شوهرم خون منو سر این جریان بریزه >_<

بادیگارد واقعا عالی بود :))

دختر چرا قبض رو انداختی دور اخه؟! باید نگه داری تا اینجور مواقع بشه پیگیری کرد :)

آخ من از دندون پزشکی واقعا میترسم..کلا دندون درد خیلی روی مخه :|

واقعا...
خطا کردم خواهر خطاااااا .

آی نگار حالا من سه تا دندون عقل برا جراحی دارم میخوام همه رو بخ زودی انجام بدم خلاص شم..

آخی ...بلا به دور عزیزم :*

فدات شم خانمی..

ووووییییییی سلام کپللللللل.بمیرم برات این درد رو من کشیدم چقدررر بدهههههههه.آقااا تازهه ماله من رفته بود تو کاناله فکم باید میرفتم پیشه جراح فک و زیبایی تا برام درش بیارههه.
خدا صبرت بده با این درددددد.چقدررررب بدهههههه.کپل سرتو پایین نگه دار چون خدایی نکرده ممکنه خونریزی کنه و بعد اینکه کار نکن حدالامکان چون احتمال خونریزی زیاده و ممکنه بیشتر دردبکشی.وقتی بی حسی میره آدم خیلیی داغون میشه.لامصب از عمل قلب باز دندون کشیدن بدتره.
من تا یه 10روزی نه برنج خوردم و نه نون بس که درد داشتم و دهنم زیاد باز نمیشد.نکته ی قابل توجهش اینکه زیاد نمیشه حرف زد و اطرافیانت کلی اذیتت میکنن و توام نمیتونی زیاد حرف بزنی.
چیز جویدنی هم زیاد نخور اینا همش تحربستااا چون خودم اینکارارو کردم دکتر زد پس کلم بخدا گفت نکن اینکارارو.
حرف هم نزن زیاد.
ووییی دکتر من یه پسره جوونی بود خاک عالم چقدر دستشو گرفتم و مثله تو التماسش کردم که درد نکشم برم آمرزش کنم در برابر خداوندگار بخاطره اینکارم خوبه واسه تو خانم بود.
آقاا کاشکی زود خوب بشی ماله من تا 2هفته زمان برد که دردش خوب بشه ولی خب الان خیلی خوبمم.
مراقب خودت باش.ترجیحا امروز کلاس نرو عزیزم.

کپل و کوفت.. تو از این چندتا پاره استخون من چی میخوای اخه :/

خدا نکنه بمیری.. اووف این حالا جراحی نبود من انقدر ادا دراوردم..
من دارم از گرسنگی تلف میشم الان...
زود تر برو استغفار کن.. باشد که هدایت شوی :دی
نه بابا مال من زود خوب میشه بخیه اینا ندارم که..
رفتم و برگشتم من بی زبان نمیتونم ^_^

آقاااا راستی برای قبض هم که انداختیش دور:تا مریضی از فرصت استفاده کن دوران مریضی کسی به آدم چیزی نمیگه دیگه.پس استفاده کن از دوران پادشاهیت عزیزم.
مبارک باشه تخت و تاج پادشاهیه موقتت.

خخخ شوهرم امروز میگفت اصلا یه جور خاصی مظلوم شدی ^_^

امشب میگم احتمالا..

سلام دختر گلم 
من ی بار رفتم دندون پزشکی با آمپولش که اومد بی حسی بزنه فشارم افتاد برام آب قند آوردن پامو دادن بالا خون به مغزم برسه خخخ 
بعدشم حسه سکته کرده هارو داشتم از دست بی حسی :/

سلام..

میگفتی یه تنفس دهان به دهانم بدن..
اره خصوصا فک پایین که بی حس میشه ادم حس سکته داره :)

سلام عزیزدلم
الان چطوری؟ بهتری یا هنوز درد داری؟ 
من تا حالا دندون نکشیدم  نمیدونم تحمل دردش رو دارم یا نه؟

عاقا برو زود اعتراف کن که قبض گاز رو انداختی دور. نترس من همراهتم نمیزارم اتفاقی بیافته :)))

هوووم بستی نوش جونت 

سلام عسل.

درد دارم یه کدیین خوردم . اگه خونه بودم همونم نمیخوردم. آستانه ی دردم بالاست به نظرم.. 
ایشالا برات پیش نیاد اما اگه هم پیش بیاد چیز خاصی نیست واقعا.. من از دندون پزشکی میترسم وگرنه درد رو میشه تحمل کرد.
من اگه این حمایت تو رو نداشتم چ کار میکردم اخه :دی
فدای تو

۲۵ ارديبهشت ۲۰:۲۹ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
بلاگر جانم شهادتت مبارک  😨

مرسی ایشالا قسمت شما بشه :)

۲۵ ارديبهشت ۲۰:۴۴ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
مرضضضض
خدا نکنه...
من قبضای پاسال پیارسالمم دارم خخخ

:/ 

دلت بسوزه
من اصلا دندون عقل درنیاوردم که بخوام بکشمش
دکتر گفته تو جزو انسانهای تکامل یافته ای هستی که دیگه دندونهای عقل در نمیارن

خخخ اره جون خودت...

ووویییی پاره استخوووننننننن جونممممم:):):)مگه قرار نشد اعتراض نکنی به کپل گفتن من؟؟اینمهمه من باهات صحبت کردم درباره ی لفظ کپل.
یه دکتر روشن فکری بود سرمم گیج میرفت دستمو گرفت قشنگ دستمو گذاشت تو دسته میلاد،بعد هم گفت آنیتا جان سرش گیج میره مراقبش باشین:):):):):):):):):):):):):):):)
ووو پ تو جراحی نکردی؟؟پ هیچیت نیست بلند شو کمتر خودتو لوس کن.بابا ماله من بخیه هم خورد!!!
خواهرجان مراقب خودت باش .بلات به دوره البته که چیزیت نیست و فقط داری خودتو لوس میکنی که قضیه ی قبض رو شوهرجونت نادیده بگیره!!!

عه یه همچسن قراری گذاشته بودم؟؟

جووونم به اون دکتر اصن.
خخخ کچل.

قبضتون رو چه جوری پرداخت کردید عایا؟

عاشق بوی مطبای دندون پزشکیم:)))
منو با خودت میبردی خوب^_^

دلم بستنی خاست کچل:|


+یه تیکه گوشت سیخ بزن بپز
بعد بذار رو دندونت واسه زخمش خوبه

تخم مرغ آبپز هم پیشنهادم برای فرار از گشنگی در این وضعیته

عابر بانک عزیزم.


وااای بوی مطب :-\

پس اون محسن کچل چ کار میکنه؟؟ بفرستش بستنی بخره :)

وااای کباب بذارم روش؟

یه درصد فکر کن بهش بگی قبض انداختی! بفهمه اعدام نشی صلوااااااااات :دی 
:)))
ووییی دندون پزشکیییی... بعد عید سر از اون خراب شده در اوردم...یه دندونم باید پر میشد قبلا نرفتم از بس میترسیدم انقدر نرفتم و به روی خدم نیاوردم چند تا از دندون هام خرا بش کرد لعنتی...دکتره میگفت اگه میومدی اینجور نمیشد..هیچی دیگه کلی دندون پر کردم اون روز..شهید شدم خواهر شهیییییید...تا میخواست بهم دست بزنه تا مرز جیغ زدن میرفتم...
بعد با خاله محترمه رفتیم کافی شاپ بنده رو با دخن کج مجسم کن! هی حس میکردم همه چی داره از گوشه لبام میریزه...:))) حس کج و کوله شدن داشتم :))

واقعا ..


وای بدیش به همینه دیگه.. اگه دندون یه ذره خرابو درست نکنی حالتو میگیره بعدا ..

وای اون بی حسیه خیلی باحاله.

وای سه تا پست نخونده :))
صفحه قبلیو رفرش کرده بودم الان دیدم سه تا پست نخونده 
بسیار خرسندم 
خوشم میاد زود به زود مینویسی
نخوندم هنوز میرم بخونمش :))

^_^

۲۶ ارديبهشت ۰۰:۱۷ الوچه بانوو
کارای استقامتی ک دو هست صبحا یکم زودتر پاشو پارکی جایی برو بدو.
اما تو خونه دراز نشست پهلو انواع شنا تمرینای کش به جای استفاده از وزنه 
اطلاعات راجع به هرکدومم خواستی تو نت هست عزیزم

هوووم مرسی

۲۶ ارديبهشت ۰۰:۲۰ بابا لنگ دراز
دندان درد خیلی رو مغزه!!خیلییی!
ان شاءالله خوب میشید :) اگه زنده بمونید بعد اعتراف البته :)

خیلی...

زنده ام ^_^

۲۶ ارديبهشت ۰۰:۲۷ زینـب خــآنم
بابای منم هیــچوقت قبضا رو نــمیندازن دور ، همیشه هم توی کمد خودشون ُ دست خودشون ِ ، ب منم باشه دوس دارم همه چیزای بیخودی زود برن توی سطل زباله !
منم واقعا از دندون پزشکی ناجـــور ُ بـدجور میترسم ، ولی این مدتی ک گذشت اینقـــــــد رفتم ک دیگ خودم تنها میرفتم !!!
من با همون آمپولش بشـــــــدت مشکل دارم ، حاضرم درد ُ تحمل کنم ولی آمپول نـهـ !
ک دیگ اونم راه افتادم  : |

ببین الان به این نتیجه رسیدم آدم یه مدت نگه داره این چیزا رو. مثلا شش ماه یه بار پاک سازی کنی..


وای من بر عکس تو هستم.. از آمپولشم بدم میادا اما همیشه ترسم اینه موقع کار خوب بی حس نباشه درد بکشم..

پست جدید فقط یکی بود :))
حواسپرتم دیگه فکرکردم قبلیارو نخوندم
وای دندون عقل منم دوسال پیش کلی سرش بدبختی کشیدم و قرص و اینا و کلی امپول تا چرکش هشک شه برم بکشم اما دیگه اذیت نکرد و منم دیگه نرفتم:)))

واقعا اگه الان ده تا پست جدید بود میخوندی؟؟

وااای برو بکشش راحت شووووووو

سلام بلاگر جانم....
صبحت بخیر.
من بالاخره اومدم.
آخییی الهی بمیرم..تمام اون مدتی که داشتم قسمت دندون پزشکی رو میخوندم حالم گرفته بود...میدونم چقدر درد داره..
من یه جراحی رو گذروندم..یکی دیگه هم جراحی دارم و دوتا هم کشیدنی...
اون روز انقدر درد کشیدم که فعلا که حاضر نیستم برای جراجی دومی.
اما تو زرنگ باش.یکمی که حالت بهتر شد برو زود زود قالشونو بکن و راحت شد.
خوب من تو خود جراحی خیلی درد کشیدم...ینی زیر دست دکتره از حال رفته بودم...اما بعدش نه.
ینی وقتی اومدیم خونه دیگه انچنان دردی نداشت واسم.دکترم گفته بود میتونی تا سه روز هر هشت ساعت مسکن بخوری که منم نا مردی نکردم و کل سه روزو مسکن خوردم...خلاصه که تو خونه اصلا دردی نکشیدم....
منم از دندون پزشکی میترسم...اما دیگه نه در حد تو.آخه اون قسمت آمپول زدن و ایناش واسه من راحت بود..حتی تا وسطای کار هم خوددار بودم..اما اونجا که هی انبرو مینداخت زیر دندون و هی میکشید...احساس میکردم جونمم داره باهاش کشیده میشه بیرون...
بگذریم...
منم یه روزایی کلی به خودم میرسم و میثم با توپ پر میاد خونه.ای آدم حالش گرفته میشه.تازه بعد از این که نیم ساعتی نشستن و اینا حالشون خوب میشه و چشماشون باز میشه.خخخخ.
آخه دختر آدم قبضو میندازه دور؟من جای شوهرت بودم توبیخت میکردم حسابی.
من یه پوشه دارم که قبظای پرداخت شده ی آب و برق و گاز تاریخ خورده و پشت سر هم توش چیده شدن...
خوب هر وفت از این خونه رفتیم پوشه رو پاکسازی میکنم و میذارم برای خونه ی بعدی.
توام از این به یعد نگه دار قبظارو.به وقتی به درد میخوره.
امروز یه پست طولانی مینویسم.آخ دلم تنگ شده واسه نوشتن..
فدات گلم.امیدوارم از دیروز تاحالا درد نداشته باشی و دیگه خوب شده باشی.
بوس بوسی.
ا این همه نوشتم الان اون یکی کامنتت رو دیدم.گفتم بیا جواب بدم...
من گربه خیلی دوس دارم.اون موقع که خونه مون حیاط دار بود گربه داشتم...گربه مون خونگی بود از حیاط خونه پاشو بیرون نمیذاشت حتی اگه در باز بود...
چندین بار حامله شد و بچه زایید...بچه هاش میرفتن اما خودش بود...
خیلی بهش وابسته بودم و دوسش داشتم..تااین که یک هفته ای رفتیم شمال..سپردمش به آقاجونم که بهش غذا بده که گویا نداده و گربه م از خونه رفته بیرون.
از اونجایی که به شدت خونگی بود و اصلا غذا پیدا کردن و اینا بلد نبود دیگه برنگشت...حتما ماشین بهش زد...
اگه بدونی چی کشیدم..تا مدت ها مریض بودم و این کوچه اون کوچه دنبالش میگشتم...اما دیگه پیدا نشد که نشد...
من گربه رو از سگ بیشتر دوس دارم...ینی سگم دوس دارما..کلا حیوون دوس دارم...اما خوب مثلا این که خودشو بهم بماله و اینا خوشم نمیاد اما گربه نه.
خخخ نه بابا شونصد تا مانتو کجا بود.به خدا من این همه مانتو میخرم همه شون زود رنگ و رو رفته و کهنه میشن....الانم فقط یه مانتو دارم برای دم دستی..اونم کلفته..بقیه کهنه شدن و نمیشه دانشگاه پوشید..دیگه اون یکی هم که مانتوی عیدمه و مانتوی مهمونی.
خلاصه که شدیدا به یک عدد مانتوی دکمه دار خنک برای گذران ماه خرداد و امتحانات نیازمندم.
من کلا طلا دوس ندارم...اما فعلا ککش افتاده تو آستینم که اون گردبنده رو برای خودم بخرم.حالا کی بشه نمیدونم...
توام موفق باشی دوستم.
واااااااااااااااای دندون پشکی متنفرررررررررررررررررررررم حتی اگه بوی دندون پزشکی رم بشنوم سکته میکنم  
تو ام مثل منی منم همیشه قبضارو گم و گور میکنم توصیه موکد دارم که صداشو در نیاری انگار نه انگار

خیلیا میترسن :))

^_^

راستی بلاگر جون با همسرت حرف زدی ؟ به نتیجه رسیدین عایا؟؟

نه عزیزم.


حالا پست که بذارم درموردش مینویسم..

هربار با تیتر پست هات باید یه سکته ناقص به آدم وارد کنی
بهتری الان؟

تنفس دهان به دهان بدم؟

خوبم قربونت

سلاااااااام جانم:-*

منم دوهفته ی پیش دندون عقلمو کشیدم,خداییش دردناکه دندون عقل کشیدن 

جدی قبضارو میندازی دور؟من از سال اول ازدواج تا الان همشونو نگه داشتم,فکر کن از سال۸۳ تاااااااااا حالا^_^ 

الان چطوری؟جای دندونت بهتره؟دقت کردی چندروز اول چقد جای خالیش حس میشه؟^_^

عه پس سلام هم درد...

تو دیگه چه آدمی هستی !!! 
اره خوب شدم.. اوهوم :-)

تعریف بادیگاردو خیلی شنیدم ولی ندیدم کلا سینما کم پیش میاد برم قصدشو میکنم ولی جور نمیشه برنامه م :))

دندون درد واقعا بدههههه و و کلا از دندون پزشکی حالم بهم میخوره از بویی ک میاد از صدای وسایلش تا دلت بخوادم رفتم دندون پزشکی و عصب کشی پر کردن حتی جراحی انجام دادم :/

اگر خونریزی داشت ارده روش بریز خونش و بند میاره

نیتت مشکل داره گمونم :دی

واااییی نگووووو
خوب شدم دیگه ^_^

بار خوبه تو نقطه ضعفت دندون پزشکیه ... من از دندون پزشک و دندون پزشکی می گرخمممممم :/// گرخ ... گرخ ... میدونی ینی چی ؟ :/

گرخ رو تا حالا فکر میکردم معنیشو میدونم اما با این کامنت تازه فهمیدم حد و اندازش چقدره ^_^

۲۷ ارديبهشت ۰۹:۱۳ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
بلاگر؟؟؟
چرا نیستی ؟؟؟!!!

نگرانتم :-( 

نیگران نباش دخدرم اومدم ..

۲۷ ارديبهشت ۱۴:۵۸ خانوم خونه
الهی بگردم...سلام عزیزم...فدای لپ بادکردت بشم من...
چرا قیضا را میندازی دختر...؟واسه همچین روزایی به درد میخوره دیگه...
راستی رمزتو دوباره واسم بزار...سیو بود توو لب تاپ...ویندوز عوض کردم دیگه نیست...خخخ
من فدا مدا

سلام به روی ماهت.. فدای تو .

بس که کچلم دیگه.. 
چشم میام تقدیم میکنم.

۲۷ ارديبهشت ۱۵:۱۸ دختر ـــَ ک
واااااااااااای یعنی دندون پزشکی اون قسمت بستنیش خیلی حال میده. من هم اتاقیم اینطوری شده بود خوب مسلما خیلی دور از ادبه خودش تنهایی بستنی بخوره. اصلا بی ادبم که باشه خدایی بهش نمیچسبه بستنی. منم از خودگذشتگی میکردم پا به پا همراهی..
میگم دندون عقلتم که کشیدیو.... ای بابا دیگه هیچی نگم بهتره الان میگی خشنم
فقط واسه حسن ختام عرضم به حضور بدون عقلتون یعنی منظورم بدون دندون عقلتون خواستم بگم که با سطر یکی مونده به آخر در قسمت جمله نهایی خیلی موافق نیستم و بعید میدونم.
راستی حتما خیلی هم خنده دار شدی:دی

شوهر منم یه جوری همراهیم کرد آخرش شک کردم من دندونمو کندم یا ایشون :/

خخخخ ای کچل..
خنده دار خود کچلتی .. ^_^

سلام بلاگر جونم.
خوبی؟کجایی نگران شدم..
نکنه درد دندونت کار دستت داده؟هان؟
یه خبری از خودت بده لطفا.

:*

باشه عزیزم خداروشکر که حالت خوبه..
منتظرت هستیم

فدایت:*

۲۸ ارديبهشت ۰۱:۳۱ دختر ـــَ ک
هرجا هستی سالم و خوش باشی!!

قربانت :*

عه خب پس من همینجا کنار در وبلاگت می مونم تا تو برگردی^_^ :-*

خسته نباشی عزیزم. امیدوارم گرما اذیتت نکرده باشه دم در..

۲۸ ارديبهشت ۱۰:۲۹ زینـب خــآنم
ی لحظه نگران شدم
خوب شد گفتی ک همه چیــز خوبه
خداروشکر  : )

:*

منم که هر بار بعد یک مدت میام اینجا یا رمزدار شده یا کن فیکون یا قراره بری و یک مدت نباشی!!

:-)

خوب تو قرارداد بستی این موقع ها بیای ;-)

نیستی نت صفایی نداره..
من یکی از دلخوشی هام اینه که صفحه ی وبلاگو باز کنم و کامنتای تورو ببینم.

تو که کشتی منو با این کامنت..

دلم رفت اصن..
فدات بشم.

باشه 
میری برو ولی گیتارتو با خودت نبر :) 

دیوونه..

۳۰ ارديبهشت ۰۰:۲۳ الوچه بانوو
منووو با خووودت ببر^_____^

کوجا ؟؟؟

سلام بلاگر جان..  احوال شریف؟! خوبی؟!

منم بعد از یک هفته شایدم بیشتر اومدم بالاخره..

خداروشکر همچی خوبه..


سلام گلم..

مث مرد سیبیلوها سلام علیک کردی.. احوال شریف و اینا .
من شمالم ^_^

۰۱ خرداد ۱۲:۱۷ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
صلواتِ محمدی برفست ( لاتی بخون)
عاغا چ عجبببب...
مقدمت گلباران...

^_^

چاکر ماکریممممم

۰۱ خرداد ۲۳:۲۳ سارا مجیدی
عشق منی
برگرد زود!!

فدات شم چشم

۲۹ خرداد ۰۸:۳۲ مهسا ر ب
وای منم بایددو تا دندون عقلمو بکشم و جراحی کنم بخاطر ترسش این کارو نمیکنم
خیلی وحشتناکه بنظرم

دخترم برو زودتر قالشون رو بکن تا دندون های دیگت رو تحت تاثیر قرار ندادن :(

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان