آخرین روز نوشت :|



سلام :)

وقتهایی که خیلی عمیق به این سرعت گذر زمان فکر میکنم دلم میگیره.
یکجورهایی انگار نه انگار که همین دیروز سال تحویل شد و ما خوابالو خوابالو نشستیم پای هفت سین و یا مقلب القلوب خوندیم :/
انگار نه انگار همین چهار ساعت دیگه فروردین 95 تموم تموم میشه !

یکجور استرس غریبی هست که همش بهم میگه لحظه ای که دیگه از زندگی تو این دنیا کاملا امید میبُرَم و میفهمم لحظه ی رفتنم نزدیکه باز همین امروز برام مثل دیروزمه انقدر که نفهمیدم چطوری گذشته ...

و خوب مرگ کمی منو نگران میکنه..
پریشان میکنه..
 دروغ چرا؟ خیلی نگرانم میکنه..

شنیدم  کسایی که خیالشون بابت اعمالشون راحته از مردن نمیترسن..
اما من همیشه حتی وقتی خیلی به خودم اطمینان داشتم هم میترسیدم.. از دنیای نادیده...  >_<

بگذریم حالا از این جریان :)
با لبخند ادامه بدیم ادامه ی پست رو.. اون هم از نوع ملیحش ^_^

اوضاع من با همون روند خوبی که شروع کرده بودم داره ادامه پیدا میکنه..
نه اینکه زندگی سخت نباشه..
نه که کسی رو اعصاب نباشه..
اما دل من از وابستگی به همه ی آدما آزاد شده..
و خوشحالم از این بابت.
حالم یجوریه که تو دلم و برای خودم شادم..
نه خبر بدی اونقدر ناراحتم میکنه که بشینم زار زار گریه کنم.
نه خبر واتفاق خوبی اونقدر از خود بی خودم میکنه که فراموش کنم میگذره.
و از این بابت هم خوشحالم..

با خودم به جاهای خوب خوبی رسیدم :)

از زبان بگم که هر چه آتیش عشقم به یادگیریش شعله ور تر میشه سختی ها و پیچ و خم هاشم برام بیشتر میشه.. هنوز اونقدر که باید نتونستم براش وقت بذارم.به جز دیروز که  سه ساعت نشستم پاش..
یه سایت معرفی میکنم برای علاقه منداش: کلیک
عالیه اینجا...
چون معلمهاش واقعا انگلیسی زبان هستن و من تاحالا هر گرامری رو نفهمیدم اینجا مشکلم رو حل کرده :)
امید که مفید باشه برای شما هم :)

دیروز یه شکلات برای اولین بار درست کردم که عالی شد.پست بعدیم حتما دستورش رو خواهم گذاشت.
همسر میخوره و میگه :

اینو واقعا تو درست کردی؟؟
بله ^_^

یعنی واقعا؟؟
اوهوم ^_^

میدونی؟؟ میخوام بهت بگم عالی شده.. از تو بعید بود اصن ^_^
:| کچل!

راستش حالا که سعی میکنم کمتر بنویسم و اگه پستی میذارم یه چیز خوبی داشته باشه توش برای یاد گرفتن یا لذت بردن بیشتر خل شدم و تو خونه با خودم گپ و گفت میکنم ^_^
تو سرم پست میذارم.
تو سرم کامنت میذارم.
تو سرم جواب کامنت میدم ^_^

آهان اینو گفته بودم که کتاب شازده کوچولو رو خوندم.اما دیشب متوجه شدم یه سری جمله ها هست که تحت عنوان برگرفته از کتاب شازده کوچولو این ور و اون ور خونده بودم و خیلی هم عالی بودن.. خصوصا تو قسمت های مکالمه ی روباه و شازده. اما اصلا تو کتاب من نبودن اینا :/
چرا واقعا؟؟ کسی میدونه؟ کتاب نسخه ی کامل و ناقص داره تو بازار؟؟ جریان چیه؟

خوب دیگه کم کم پست رو ببندم و برم شام و نهار فردا رو درست کنم :)


+ امیدوارم اردیبهشتِ خوب و لذت بخشی پیش روتون باشه :)

+ یه سری دوستای عزیز هستن تا آدم نره براشون کامنت نذاره نمیان وب آدم.عزیزان من لازم نیست بخاطر پس دادن کامنت قبول زحمت کنید واقعا :/ 

+ آماده ی درست کردن شکلات باشیداااا :)

+ برای بعضی کاراش میشه جون داد :)
وقتی زنگ میزنه میگه برو دست بکن تو جیب کاپشنم.. دیشب برات یه چیزی آورده بودم یادم رفت بهت بدم.
و تو اینا رو پیدا کنی و عطرشون مستت کنه ^_^ کلیک

+ روح مهرداد اولادی شاد .

+ تَن مَپَروَر زانکه قُربانیست تَن
   دل بِپَروَر,دل به بالا میرَوَد...   *حضرت مولانا*






فونت کل وبلاگت به هم ریخته بلاگر.
درستش کن لطفا
نمیشه خوند 
۳۱ فروردين ۲۰:۲۲ یا فاطمة الزهراء
فقط اومدم بگم حاضرررر

باشه :)

سلام بر بلاگر عزیز اصن من عاشق جیب کاپشن شدم😂یعنی واقعا این جمله ها تو کتاب نبود؟؟؟!!!من بخاطر این جمله ها دوست داشتم شازده کوچولو بخونم خخخخخخ
چقد خوب میشد اگه اردیبهشت واقعا بهشت میشد پر از اتفاقای خوب خدایا برای من و دوستام بهترین ها رو توی این ماه رقم بزن آمیییین

سلام شیرین جونم :)
نمیگم اصلا نبود چندتاییش نبود...
آمین عزیزم :)

منم باس کتابشو تموم کنم
ولی اینگاری مکالمه بین خودش و روباه توی کتاب نیست
باس خودمم بگردم دنبالش که از کجا آب می خوره :)

عه شما هم داری میخونی پس ؟
عه مگه میشه نباشه؟
من کلا خودم فکر میکردم اون قسمت کتاب باید خیلی طولانی باشه اما کلا دیدار با روباهش شاید دو صفحه بود :/

اگه یافتید منو هم در جریان بذارید :)

سلام عزیزدل
وای بلاگر دقیقا خس های منو داری 
میدونی چیه اینروزا دارم بیشتر به این نتیجه میرسم که تو دنیا هیچ چیز باقی نیس نباید ب هرچیزی زیاد از حد دل بست چون ی روزی میره و این جبر روزگار ... 
اوخی گلا مونده تو جیب پلاسیده شده نگه دار بین کتابت عطرش همیشه تازه اس :)))
شکلات :)

سلام جونم..
دقیقا.. امروز یه چیزی شد به این فکر کردم خوش به حال غربی ها.. چقدر رفتارشون تو تحمل مرگ عزیزاشون رو میپسندم.. این خودش یه چیزیه که خیلی از ماها رو ممکنه تا سالها نابود کنه اصلا.. در حالی که اصلا درست نیست.. باید بفهمیم بالاخره هر اومدنی رفتنی داره و این روزای سخت میگذرن.. البته من تجربه نداشتم اما از خدا میخوام اگه تو سرنوشتم تجربه ی چنین چیزی هست بهم قدرتشو بده که خودمو گم نکنم :)

هوم گذاشتم لای قرانمون ^_^

اوهوم :)

سلام خانوم گل

میدونی؟ من فکر میکنم هیچ کس نمیتونه در مورد اعمالش خیالش راحت باشه. چه بسا گناهی کرده باشم که خودم هم نمیدونم. ولی میشه به مهربونی و بخشنگی خدای بزرگ اطمینان داشت. بخاطر همین نباید از رفتن ترسید

خوشحالم که حال دلت خوب و آرومه

هوووم شکلات. من با طعم کارامی میدوستم

+ اردیبهشت ماه تولد دوتا برادرهای عزیزمه 
+روحش شاد

سلام عزیز دلم.
بله درسته کاملا که هیچ کس صد در صد نمیتونه خیالش راحت باشه.. اما گاهی مطمئنی تو میزان اعمالت کفه ی خوبی هات سنگین تر از بدی هاته.. من خودم وقتی دبیرستانی بودم همچین بودم.. صحبت من اصلا بخشیده شدن و نشدن نیست.. حتی اگه فرض کنیم من مطمئن باشم که میرم بهشت باز میترسم.. از تجربه ی مرگ.. جدا شدن روح.. اون لحظه که میفهمم مردم ! برزخ.قیامت. این صحبتا دیگه :/

قربونت.

خوش طعم بود.حالا دستورشو که بذارم خوشت میاد حتما :)

ای جانم.. به سلامتی :)

آمین :)

۳۱ فروردين ۲۱:۲۸ من یک معشوقه هستم ...
سلااااام
من که همیشه تا پست میذاری میپرم میخونم ولی نمیدونم چرا اینکه بتونم کامنت بذارم یا نه بگیر نگیر داره...شاید چون با گوشی میام...گاهی این خطه که باهاش بتونم بنویسم نمیاد واسم ؛((
دقیقا منم همین روش رو پیش گرفتم که حالم بهتر شد....دل مندن از وابستگی به ادما و حرفاشون...دیگه نمیخوام خوشحالیم مشروط باشه..مشروط به حرفای مامان و بابا...مشروط به برخورد دوستا...
ما انسانیم...باید بتونیم بدون معلق شدن توی خوشحالیای بقیه برای دله کوچولوی خودمون شادیای مخصوص خودمونو بسازیم.  خلاصه این پاراگرافت حرف دل من بود...چون خودمم بهش رسیدم

شکلللللاااات 😍😍😍

عکس هنوز باز نشده چون امروز نت مصداق بارز خره ؛(

سلام گلم :)
همه ی عوامل دست به دست هم میدن خلاصه ^_^ عیب نداره.. خیلی ها هستن من میخونمشون اونا اصلا نمیخونن خیلی هم دوستشون دارم.. منظورم این بود از سر اجبار کسی کامنت نذاره که مثلا اگه دو هفته من نرفتم وبش اونم کلا نیاد بعد به محض اینکه برم اونم بیاد.. احساس خاله بازی بهم دست میده :/
آفرین بهت :) خوشحالی درون خودمونه :)

^_^ تو هم شکموووووووو

عه عیب نداره :)

حالت خوبه همین کاااااااااااافیه!

گلا رو..

عکس نگرفتی از شکلاته؟

ممنون :))

^_^

چرا ایشالا با دستورش عکسشم میذارم :)

هدفت تو زبان خوندن چیه راستی، کم کم داری حرفه ای میشی :)
مگه همه نقل قول های شریعتی از زبان خودشِ که شازده کوچولو باشه.. 

هدفم؟؟ هدف خاصی ندارم.. عاشقشم همین.. کم و بیش به تدریسشم فکر میکنم البته :/

عه یعنی میگی هر چی قبلا خوندم کشک بوده ؟ هر چی تو کتابه همینه ؟

۳۱ فروردين ۲۳:۰۰ زینـب خــآنم
منم میترسم از مـرگ ...
جقــد خوبـهـ ک دلت آزاد شده از همه این وابستگی ب آدمــآ ، عالیـهــ اصن
قبلا ی مدتی اینجوری بودم ، خیلی حس خوشایندیهـ
ولی نـمیدونم چرا چندوقتهـ کلا اراده ام کم شده  : |

خیلی ها میترسن ...

خیلی خوبه... آرامشش عالیه.. حتی وقتی یه چیز ناخوشایند پیش میاد خودمو درگیر نمیکنم..
عزیزم امیدوارم بتونی برگردی به روزای خوبت..

۳۱ فروردين ۲۳:۱۸ بابا لنگ دراز
: )

:)

ولی سال 95 برای خوب نبود تا اینجا...

میخواستم کلاس زبان برم هنوز نتونستم ثبت نام کنم :|

حتما دستورش رو بذار زودتر درست کنم :)

وای لاکاشو :))))

عه جدی؟؟
عزیزم امیدوارم بعد این به کامت بچرخه :*

چشم..

^_^

۰۱ ارديبهشت ۰۱:۰۶ ⓜⓘⓝⓐ💋 ..
کامنتم اومد برات؟؟؟
من نت نبودم عزیزم،همون ساعت ک کامنت دادم برات اومدم نت

آره اومد اگه اشکال نداره دستم باشه تا سرم خلوت شد استفاده کنم امشب وقت نمیکنم.
فردا اگه شد..
نشد جمعه صبح حتما استفاده میکنم و پاکش میکنم خیالت راحت باشه و ممنونم از اعتمادت :*

۰۱ ارديبهشت ۰۴:۰۴ دختر ـــَ ک
منم یه سری جمله خونده بودم که تو کتاب نبود جالبه احساس کردم من بد کتابو خونده بودم یا چون خیلی وقت پیش خوندم فراموش کردم:دی یعنی اینقدر من همیشه شکسته نفسی میکنمااااااا

اصلا این تواضعت منو کشته ^_^

۰۱ ارديبهشت ۰۷:۲۳ پونه پلویز
وقتی ادم ب این بیخیالیه میرسه زندگس واقعا قشنگ میشه من نسبت ب عشق خیلی وقته ک خیالی ندارم :دی
میگمااااا من شکلات میخوام:)))))
اتفاقا من دوست دارم بمیرم ببینم کی واقعا دوسم داشت:))))))))
دیگه!!!! اها پس دیگه وبت نمیام:دی
بابامثل دکتر شریعتی و کوروش دیگه بعضی جمله هاشونو بنده خدا خودشونم یادشون نیست کی گفتن:))) 
البته میدونم شازده کوچولو نسخه های مختلف داره ک البته اونی ک با دکلمه احمد شاملوش هست اصلیه:) فهمیدی ادبیات میخونم یا بیشتر توضیح بدم:)))))

ازت معلوم نیست هنوزااااا :)
دستورشو که گذاشتم درست کن خوو :)

تو دیوونه ای بابا.. من منظورم دیدن چیزای این ور نیست.رو به رو شدن با اون وره :|

کچل :/

:)))

اتفاقا من ترجمه ی جناب شاملو رو گرفتم..

یواش یواش مرگم دیگه نگرانت نمیکنه

داری بزرگ میشی ها مادر


جدی یعنی میاد اون روز؟؟؟ :((

ای جان ^_^  فرزند خوبی بودم براتااااا :) خیلی حرفاتو گوش کردم :)
برام قاقالی لی بخر ^_^

سلام بلاگر جان.
خوبی عزیزم؟
نمیدونم چه به سر کامپیوترم اومده که وقتی با کامپیوتر وبلاگت رو باز میکنم اینجوریه...الانم که دارم مینویسم همونطوره....
اما خوب وقتی دیروز با گوشی باز کردم و خوندمت درست بود...واقعا نمیدونم چش شده...
به هرحال فکر کنم مجبور بشم با گوشی بخونمت بعدش بیام پای کامپیوتر کامنت بذارم.خخخخ.
دستور شکلاته رو بذار..منم اگه دیدم آسونه حتما درست میکنم.
در مورد اون جمله هایی هم که گفتی تو کتاب اصلی نیست به نظرم جمله های اصلی همونه که تو کتاب وجود داره...
فدای تو روزت خوب عزیزم.

سلام فدات.
عه عجبا :/

بزودی قالبمو عوض میکنم کلا.. ببینم درست میشه برات..

حتما میذارم یه کم وقت بدید بهم خیلی کارام گره خورده.. خیلی هم آسونه..

ممنون از راهنماییت :*

۰۱ ارديبهشت ۱۱:۴۰ εℓï -`ღ´- εɓï
سلام جوجه گشنگم...

اوم چ خووب حسات اروم شدن..نه گریه نه خیلی ذوق...
کاش منم اینجوری بشم کاش:(

اوممم شکلاااات*_*

منتظر اماده سازیشم....وای چ گلایی...^_^

من پست گذاشتناتو دوس:*


سلام گشنگ خانووووم :)

واقعا امیدوارم اینجوری بشی:) حال خوبیه :)

شیکمو ^_^

قربونت :*

۰۱ ارديبهشت ۱۴:۴۰ ᓄـــომlἶհεـــلیـפــہ
اره واقعا چ زود تموم شد اولین ماه سال ....

چ روزا زود میگذره و ما بیخبر از فرداهای ن چندان دور

.... ای جونم چ عشقی داره اون گلآ...

اخ جون منتظر شکلاتم

خیلی اصن :/

هوووم :(

:)

ای وای  احتمالا فردایی پس فردایی اینا بذارم دستورشو.

سلام عزیزم؛
تو از همه ی اتفاقات روزمره ات پست بذار، ما میخونیم و لذت میبریم :)
-میگن یکی از تفریحات کوروش، حسین پناهی و خسرو شکیبایی اینه هر روز نت رو چک میکنن ببینن تازگیا جمله جدید چی گفتن :)))) حالام که شازده کوچولو مُده ;)

سلام جوجه ی خوشگل :)
خوب لطفی نداره که ^_^

خخخ چقدر باحال بود :) آخه بعضی جمله هاش خیلی قشنگ و عمیق تر از اونن که آدم فکر کنه فیکن :/

۰۱ ارديبهشت ۱۵:۳۷ پونه پلویز
من ساعت نه صبح.واسط پیام گذاشتم و ثبت نشده دیگه وبلاگت نمیام پس :)))

شش ماهه دنیا اومدیااااا :/

بلاگر جون،نمیدونم چرا راجع ب قضیه کامنت احساس کردم منم جزوشم!
ولی بخدا من اصلا اینحوری نیستما،تا جایی ک بتونم و حرفی باشه من کامنت میذارم،اصلا تو بیا اصن هیچی نگو،من ازاین افکارها ندارم،گفتم باز بگم خوبه!!:-*

نه بابا سارا..
اصلا منظورم تو نبودی بخدا .. یه پنج شش نفری همچینن :)
صحبتم کامنت گذاشتن نیست که.منظورم اینه من نرم بعضی وبلاگا اونا کلا منو میبوسن میذارن کنار.. خوب چه اجباریه اینجوری اومدن که حتما من باید سر بزنم تا بهم سر بزنن.

کامنت من نیست تو این پست.
نرسیده ایا؟

رسیده عزیزم وقت نکرده بودم تایید کنم ..

سلام عزیزم خوبی؟عیدت مبارک 
بشدت مشتاق دستور شکلاتم,وقتی جناب شوهر میگه عالیه حتما عالیه دیگه 
چه گل خوشرنگی هم برات آورده بوده,چقدر رنگ لاکت نایسه 

سرعت نتم بشدت ضعیفه,نمیدونم این کامنت میرسه دستت یا نه 

بازم تبریک میگم عیدت رو 
راستی انقدم نشین به مرگ فکر کن,همین لحظه رو دریاب که نعمته

سلام گلم.. قربونت کدوم عید o_O

حالا خوبه دستورو بذارم خوشتون نیاد:/ 
هوم من خودمم عاشق این لاکم ^_^
بازم کدوم عید :0
ناخوداگاهه دیگه :)

چرا اتفاقا روزمره نویسی هات رو خیلی بیشتر دوست دارم ;) خوب و دقیق مینویسی، هم از اتفاقات و حسای خوب مینویسی و هم مواردی که خدای نکرده ناراحت یا اذیتت میکنن :)

  قرربونت بشم من..

بنویس عزیز تو ک پستات خیلی قشنگه و ادم لذت میبره از خوندنش..
منتظر پست شکلاتیت هستم تا ببینم و درست کنم.. :)
الهی ک همیشه ی همیشه خوب باشی.. :)

چقدر شماها مهربونید با این کامنتای قشنگتون .. 

حتمااات. اگه فردا نذاشتم جمعه تا ظهر قول صد در صد میدم اگه زنده باشم..
من به فدای تو..  ممنونم و همچنین.

۰۲ ارديبهشت ۰۶:۱۳ خانوم خونه
تو و شکلات...
معلومه تو و شکلات...اخه تو کدبانویی عزیزدل جان...
اخی چه گلای نانازی...چه لاک خوشرنگی...ست هم کرده با گلا...
بپر بغلم

عزیزمی تو :)

نه بابا لاک رو ست نکرده بودم.. از قبلش داشتم :)

جووونم بغل خانووووم خونه ^_^

کمتر تو فیس بوک چرخ بزن ;-)

:/
چرا آخه :/

سلام.
دلم میخواد بنویسم اما نوشتنم نمیاد :(
تا دو هفته شاید دیر به دیر بیام و البته خاموش 

سلام عزیز دلم .
ممنونم که اون نظر خصوصی رو گذاشتی از دونستن احوالت خوشحال شدم..
البته از اصل حالت نه..
عزیز دلم این دو ماه رو به جونت سختی بده ایشالا بهترین نتیجه رو میگیری :)
من جای مامانت بودم این دو ماه گوشی و اینترنت و وبلاگ اینا رو کلا از زندگی دو ماه آینده ات جارو میکردم مینداختم جلو گربه :)
به نفس خودت غلبه کن عزیزم.خیلی تمرکز کن عزیزم.

سایت چطوریاس؟ 
منتظر دستور شکلاتیم^___^

سایت عالیه. توش هر گرامری بخوای به زبان اصلی معلم های آکسفورد توضیح میدن.. بعد میبینی یه چیز چه ساده بوده و تا حالا نفهمیدی..
احتمالا فردا عزیزم..

امروز عیده دیگه^_^ خو مرد که نیستی بگم روزن مبارک,اجبارا باید بگم عیدت مبارک;-) :)))

ببخش میترا جان من نمیدونستم به روز ولادت میگن عید .. 
مرسی :)

عزیزم دو ماه نه دوهفته دیگه ...
من و این همه استرس...
مرسی ازت 
تصمیم گرفتم اینترنت کمتر بیام...

آهان دو هفته..
بابا پس تو دیگه گاوو پوست گرفتی رسیدی به دمش:)
وقتی میدونی همین دو هفته هم کلی کارتو راه میندازه حتما تمام وقتتو برا درست بذار :*
حتما برات دعا میکنم جگر خانم :*

۰۲ ارديبهشت ۲۲:۰۶ خانوم خونه
ووووی قالب نازشو ببین...

مبارکه عزیزدل جان

قربان تو دخمل :*

۰۳ ارديبهشت ۱۲:۰۰ پونه پلویز
دخترم قالبت مبارک:)

مرسی مادر :)

بلاگر جونم میگم راهی هست واسه بدبختایی مثه من ,تو خونه زبان یاد بگیرن ؟

چرا که نه مهربان جونم. بستگی داره آدم چقدر علاقه داشته باشه.. من خودم خیلی سال تو خونه با کتاب قدیمی های خواهرم خوندم و خودم رو بالا کشیدم.
همه ی کتابا الان سی دی هم دارن.دیکشنری ها هم که همه الان تلفظ دارن اکثرا دیگه برا هیچ واژه ای نمیمونی..
مکالمه ی دکتر نصرت که نود روزه هست هم خیلی خوبه من با اونم کار کردم :) برا شروع خوبه..

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
سلام!
به وب من خوش آمدی.
مشخصات منو میتونی از قسمت *بلاگر شناسی* بخونی.
اگر که خاموش همراه منی خواهشا موقع پستهای رمز دار روشن نشو!
اگر وب داری و کامنت میذاری خواهشا آدرس بذار شاید لازم شد :)

دوست خوبم!
اینجا یه رسانه ی مجازیه اما یادت نره ما آدم های واقعی هستیم..
از شکستن دل همدیگه با حرفای نامناسب پرهیز کنیم.
هدف از ایجاد این وب صرفا ثبت دلنوشته های من و گهگاهی نوازش طبع لطیف شما با شعره.
تمام نیکی ها و بهترین های دنیا از آنِ شما و سرِ راهِ شما باشه.
ان شاء الله.
آرشیو مطالب
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۱ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۴۰۱ ( ۲ )
فروردين ۱۴۰۱ ( ۳ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۲ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۳ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۴ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۵ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۶ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۳ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۵ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۴ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۴ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۴ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۶ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۳ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۳ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
دی ۱۳۹۷ ( ۵ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۴ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۴ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۵ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۶ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۴ )
دی ۱۳۹۶ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۶ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۶ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۶ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۸ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۱۶ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۱۵ )
موضوعات
روزنوشت (۲۱۶)
شعر نوشت (۵)
پخت و پز نوشت (۴)
عکس (۱۰)
مناسبت نوشت (۵)
زبان در خانه (۱)
پیوندهای روزانه
اجاره مبله در تهران
گرسنه ها بخوانند :)
مامان-بابا ها بخوانند 2 :)
مامان-بابا ها بخوانند 1 :)
همه ی خانم ها بخوانند :)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان